Sunday, April 30, 2017

لغزش جهانگیری در "مُناظره زنده"ای که به مُسابقه بیست سووالی تبدیل شد. منصور امان.

فراسوی خبر... یکشنبه ۱۰ اردیبهشت لغزش جهانگیری در "مُناظره زنده"ای که به مُسابقه بیست سووالی تبدیل شد منصور امان مُسابقه بیست سووالی که در تلویزیون دولتی برای نامزدهای ریاست جمهوری رژیم مُلاها ترتیب داده شده بود، اگرچه در چارچوب "مُناظره" نمی گُنجد، اما به خوبی سزاوار نمایش بی رمق و "مُهندسی" شده ای است که "نظام" زیر تابلوی "انتخابات" برگُزار می کند. همچنانکه از پیش آشکار شده بود، گردانندگان مراسم انتخابات تمایُل زیادی به کشیده شدن درگیریهای معمول باندها و دسته بندیهای حُکومتی بر صفحه تلویزیون سراسری نداشتند. علت اصلی این بی میلی، شکاف و پراکندگی موجود "زیر خیمه نظام" پس از شکست استراتژیک هسته ای و سر کشیدن "جام زهر" است که خواست و توان مُدیریت درگیریها در ساختار قُدرت توسُط طرفهای آن را به شدت محدود ساخته است. پرده دری ساختاری در تلویزیون که در حقیقت مشروعیت حُکمرانی "نظام" را در برابر جامعه مُعترض و کمین کرده کمی بیشتر زیر سووال می برد، آخرین هیزُمی است که دستگاه قُدرت برای گرم کردن تنور انتخابات به آن نیاز دارد. شدت هراس از این امر و نیز تنگنای هژمونی در هیرارشی قُدرت را می توان از طرح ایده ریشخند آمیز پخش مُناظرات به گونه غیر زنده و به بیان دقیق تر، زدن پوزه بند مجازی به دهان بازیگران و فُرصت سازی برای مُمیزی نمایش دریافت. گرچه بیهودگی و مضحکه شدن چنین "مُناظره" ای خیلی زود برای مُهندسان دستپاچه صحنه روشن شد، اما این به مفهوم پایان تلاش برای بسته بندی مطلوب آن نبود. بدین گونه، دستکاری پیدا در شکل "مُناظره"، به دستکاری پنهان در حوزه درونمایه آن انتقال یافت. این نُکته ابتدا در ترتیب اجرا و برگُزاری نمایش تلویزیونی خود را نشان داد که برخلاف شیوه رایج و کاراکتر مُناظره ها، نه به گونه گُفتُگوی رودرو و در لحظه، بلکه به صورت سووال و جوابهای از پیش آماده شده نامزدها از یکدیگر روی صفحه رفت. سپس، آقای روحانی در جریان مُناظره و در مقام گله گذاری از یکی از حریفان خود لو داد که شکل "مُناظره" به کُلی از نمایش کنار گذاشته شده و به جای آن نامزدها برنامه های خود را تشریح می کنند و در باره آن یکدیگر را مورد پُرسش قرار می دهند. معنای دیگر این ابتکار، تلاش برای جلوگیری از طرح کارنامه و گذشته نامزدها و از طریق آنها، باندهای شان است. آخرین شاهد از سناریو نویسی برای "مُناظره زنده" را یکی از پایوران باند فقیه ارایه کرد. آقای مهدی محمدی، یک پایور نظامی – امنیتی، فاش ساخت که موضوع مُناظره را "ستاد انتخابات کشور" دیکته کرده است. او این نُکته محرمانه را هنگام انتقاد از "تغییر موضوع مُناظره از اجتماعی – اقتصادی به اجتماعی – فرهنگی در آخرین ساعات" آشکار ساخت. با این همه، مُشاجره گاه و بیگاه نامزدها نشان داد وضعیتی که "نظام" در آن بسر می برد، در ناهمگونی فاحشی با آنچه قرار دارد که مایل است پیش ببرد. تشتُت درونی در بدنه و ضعف هژمونیک در راس، نقصی نیست که آچار مُهندسی بتواند آن را به سادگی برطرف کند. آقایان روحانی و جهانگیری، برخی از ردیفهای کارنامه آقای قالیباف را (که چنین می نمود او و نه آقای رییسی را رقیب اصلی می شمارند) زیر ذره بین گذاشتند و در مُقابل، وی نیز با اشاره به شُماری از عملکردهای دولت، این حمله را تلافی کرد. همزمان، هر دو طرف کوشیدند در دفاع و تهاجُم، از خط قرمزهای "نظام" نیز فراتر نروند و به اشاره به پرونده های شناخته شده ای اکتفا کنند که بدون حسابرسی و نتیجه گیری، زیر "خیمه نظام" مُعلق مانده و خاصیت بازارگرم کنی یافته است. یک لغزش در این مُحاسبه را آقای جهانگیری مُرتکب شد؛ زمانی که از فعالیت عامل حمله به سفارت عربستان در ستاد پاسدار قالیباف خبر داد و به این گونه "اسرار نظام" را در سازمان دادن حمله مزبور و زیر پوشش گرفتن عاملان لو رفته آن فاش کرد. موضوع شنیدنی دیگری که آقای جهانگیری برای مطرح کردن داشت، مُعرفی خود به عُنوان "نماینده اصلاح طلبان" بود. این واقعیت که عُضو ارشد "کارگُزاران" و از رهبران جناح میانه حُکومت در نقش نماینده جناح مورد غضب قرار گرفته پدیدار می شود، به تنهایی برای بیان برنامه و اُفق سیاسی اکنون باند "اصلاح طلب" و خزیدن هر چه بیشتر آن به زیر دامن "کارگُزاران"، کفایت می کند. همزمان برای مُشتاقان سهام استهلاکی این تهدید وجود دارد که نقش آفرینی دیگران به نام آنها، موضوع حذف شان را از روی میز نظام برداشته و آن را حل شده القا کرده و به این ترتیب دایمی کند. "مُناظره" به نمایش درآمده در صداوسیمای جمهوری اسلامی و ترتیبات روی صحنه بردن آن، آیینه شفافی است که در آن بی قوارگی یک نظام استبدادی مُرتجع که تلاش می کند با اطوار انتخاباتی از جامعه در داخل و طرفهایش در خارج دلبری کند، بازتاب یافت. مُسابقه چند سووالی همچنین نشان داد که میزان وحشت استبداد حاکم از شکل گیری دو قُطب حُکومت و جامعه تا چه عُمقی در پوست و اُستخوانش نُفوذ کرده؛ تا آنجا که دیگر حتی به سایه خود هم اعتماد ندارد.

Saturday, April 29, 2017

فریبکاری روحانی در مورد حقوق بشر و اشتغال.زینت میرهاشمی.

فراسوی خبر ....شنبه ۹ اردیبهشت فریبکاری روحانی در مورد حقوق بشر و اشتغال زینت میرهاشمی رئیس دولت کلید دار، برای ماندن بر صندلی قدرت، نقد کردن وعده های نسیه ای که طی 4 سال نتوانست انجام دهد را بر نمی تابد و می گوید که در ۱۰۰ روز دور دوم آن را انجام می دهد. روحانی با وعده ایجاد اشتغال و تدوین «لایحه نهاد ملی حقوق شهروندی» می خواهد چهره متمایزی نسبت به رئیسی، عضو هیات مرگ و قاتل زندانیان سیاسی و قالیباف، دزد اموال مردمی، از خود نشان دهد تا شیادی خود را کامل کند. قاتل و سارق بودن رقیبان روحانی از مسئولیت او در بالاترین مقام اجرایی در به وجود آمدن شرایط فلاکتبار مردم کم نمی کند. حسن روحانی در مورد بیکاری و افزایش حقوق نیروی کار در روز شنبه ۵ اردیبهشت به دروغ گفت: «در خصوص حقوق افرادی که پایین است حقوق آنها را دو برابر کردیم و همچنین در سایر موارد مثل حقوق بازنشستگان آنهایی که حقوقشان پایین است تا ۲۰ درصد افزایش پیدا می‌کند، بقیه تا ۱۰ درصد افزایش پیدا می‌کند بنابراین مردم از همان آغاز احساس خواهند کرد که تغییری در زندگی‌شان ایجاد شده است.» در مورد بیکاری گفت: «ما در استانهای نمونه شاهد بودیم که ۷۰ درصد جوانان شاغل در بنگاهها جذب شدند.» ادعاهای روحانی در مورد دستاوردهای دولتش در مورد اشتغال توسط وزیر کارش نفی می شود. علی ربیعی وزیر کار رژیم روز ۴ اردیبهشت گفت: « اگر هر سال یک میلیون شغل نیز ایجاد شود تا سال ۱۴۰۰ نرخ بیکاری موجود تغییری نخواهد کرد.» (خبرگزاری حکومتی مهر) همان طور که ایده گفتگوی تمدنهای خاتمی رنگی نداشت و دردی از دردهای بیشمار مردم را درمان نکرد، حقوق شهروندی روحانی هم رنگی نخواهد داشت. وجود بیشمار زندانیان سیاسی چهره واقعی نطامی که روحانی در بالاترین مقام اجرایی آن قرار دارد را به خوبی نشان می دهد. بسیاری از فعالان سیاسی، کارگری، اجتماعی همراه با مدافعان محیط زیست و وبلاگ نویسان و فعالان در فیسبوک و تلگرام در سیاهچالهای رژیم هستند و با وعده های بی مایه تغییری در وضع آنها به وجود نمی آید. در ۴ سال ریاست روحانی بیشترین خشونت حکومتی، اعدام و دستگیری وجود داشته است. منشور حقوق شهروندی روحانی حتا حقوق بخشی از خودیهای مخالف باند غالب را هم در نظر نگرفته است. مردم ایران احتیاج به آزادی بیان و اجرای میثاقهای بین المللی مربوط به حقوق زنان، کارکران و کودکان دارند نه انشا نویسی روحانی در باره منشور حقوق بشری.

Thursday, April 27, 2017

قاتلان شرمنده از وحدت.قاتلان شرمنده از وحدت.

فراسوی خبر .... پنجشنبه ۷ اردیبهشت قاتلان شرمنده از وحدت قاتلان شرمنده از وحدت به راستی بازیگران نمایش انتخاباتی با کارنامه خود، از طریق شعارهای مطرح در میان مردم معرفی می شوند. شعار «نه به قاتل، نه به شیاد، نه به سارق»، بیش از هر هنگام معنا دارد. شعارهای فریبنده و پوچی که از طرف بازیگران این نمایش داده می شود، به کارنامه آنها مربوط می شود. یکی از نکته های مهم در جدال باندهای حکومتی افشا کردن دزدیها و فساد طرف مقابل است. البته این افشاگریها با رعایت حفظ نظام صورت گرفته و خط قرمز عدم افشای ولی فقیه به عنوان تجسم کامل فساد و جنایت تا کنون از طرف همه باندها به خوبی رعایت شده است. حرفهای وزیر کار روحانی در واکنش به شعارهای اقتصادی رئیسی و قالیباف، به درستی منجلاب انتخابات رژیم را بر هم می زند. البته منجلابی که روحانی هم از آن سر برون کرده است. وزیر کار روحانی روز چهارشنبه ۶ اردیبهشت گفت: «نباید فقیران را ماشینهای رای حساب کرد.» ابراهیم رئیسی مدعی شد که «یارانه ها را سه برابر و ظرف چهار سال 6 میلیون شغل» ایجاد خواهد کرد. این قاتل که بر یکی از نهادهای مالی عظیم ولی فقیه ریاست می کند، معلوم نکرده هزینه این اقدام را چگونه تامین می کند؟ قالیباف، شهردار فاسد تهران و دزد معروف اموال عمومی، مدعی شد که «درآمد کشور را در چهار سال دو و نیم برابر و پنج میلیون شغل» ایجاد خواهد کرد. حسن روحانی شیادانه از روانشناسی مردم استفاده کرده و این سوال را مطرح می کند که: «انتخابات امسال یعنی ادامه آزادی یا بازگشت به حصر و فضای امنیتی»؟ در سخنرانی تبلیغاتی رئیسی در روز سه شنبه ۵ اردیبهشت در یزد، سعید مرتضوی، قاتل مشهور حضور داشت. حضوری که با واکنشهای زیادی روبرو شد. سعید مرتضوی قاتل زهرا کاظمی و تعدادی از زندانیان در کهریزک، قاتل مطبوعات و قاضی دادگاه مطبوعات، رئیس سابق تامین اجتماعی حامی ابراهیم رئیسی عضو هیات مرگ و اجرا کننده فرمان خمینی برای قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ است. اما این وحدت آنچنان بوی گند داد که دو طرف را به موضع گیری کشاند و دو قاتل اتحادشان را تکذیب کردند. در حالی که دفتر روابط عمومی ستاد رئیسی حضور مرتضوی را شخصی اعلام کرد، مرتضوی گفت:«آرزویم رئیس جمهور شدن رئیسی است».

Tuesday, April 25, 2017

به جای شکایت، از جنتی تشکُر کنید!.منصور امان.

فراسوی خبر... سه شنبه ۶ اردیبهشت به جای شکایت، از جنتی تشکُر کنید! منصور امان سازگار با موسم نمایش انتخابات، آیت الله جنتی از آپارتاید رسمی حاکم در جمهوری اسلامی گردگیری کرده است. رییس دستگاه مُهندسی انتخابات و ماشین شرعی سازی قوانین، با صُدور یک بخشنامه، نامزدی و ورود "افراد غیر مُسلمان" به شوراهای شهر را "خلاف موازین شرع" دانسته و ممنوع ساخته است. بحث ریاکارانه ای که باندهای "خودی" رقیب علیه این تصمیم به راه انداخته اند، به گونه آگاهانه از مرز نقد اداری و حُقوقی این ممنوعیت دیر پا و شناخته شده در ساختار سیاسی ولایت فقیه فراتر نمی رود. مُنتقدان بخشنامه آقای جنتی در دولت و مجلس، "اختیار" شورای نگهبان برای ورود به این مساله را زیر سوال می برند و یا "تفسیر قوانین" را از سوی آن را مُجاز نمی شمارند. این در حالی است که مساله مرکزی در هر شکلی از اعمال تبعیض، مضمون و پایه ای است که براساس آن سلب حق یک بخش یا گُروه توجیه و مشروع شمرده می شود و امتیاز و برتری بخش یا گروه دیگر روا و مُجاز انگاشته شده و ترویج می گردد. رژیم حاکم بر ایران بدون هیچ گونه پرده پوشی، خود را "نظامی اسلامی"، از نوع شیعی آن تعریف می کند و همساز با آن، ساختار سیاسی و ابزارهای اعمال حاکمیت این انگاشت را در قالب قانون اساسی، ولایت فقیه، مجلس خبرگان، شورای نگهبان، مجلس شورای اسلامی، شوراهای اسلامی و جُز آن که همگی درونمایه و کارکرد دینی و ایدیولوژیک دارند، شکل داده است. در نظم اجتماعی شکل گرفته بر این بُنیان، برتری قانونی و حُقوقی یک طیف مُشخص (طبقه "خودیها") با تعلُق به یک هُویت فکری مُشخص (شیعه ولایت فقیهی)، شرط حیاتی تامین هژمونی در جامعه مُتکثر و حُکمرانی انحصاری برآمده از آن است. مفهومی که آقای جنتی در برخورد به انتخابات "شوراهای اسلامی" زیر آن خط تاکید کشیده، حق حُکمرانی مُسلمانان "خودی" بر "غیرمُسلمانان" و بیان بهتر، غیر "خودیها" است. بنابراین نقد این تبعیض و مُخالفت واقعی با آن، در حقیقت نقد و مُخالفت با چنین حق ویژه ای می تواند باشد. ژست اداری با متر کردن "حوزه اختیارات" شورای نگهبان و وراجی در این باره که قوانین پیش یا پس از تصویب "تفسیر" شوند، بی تردید برای پیش بردن تصفیه حسابهای درونی مُفید است، اما در چارچوب نقد و مُخالفت با تبعیض در هر شکل تصوُر پذیر آن، نمی گنجد. دیدگاه و بخشنامه آیت الله جنتی را نه فقط قانون اساسی حُکومت و آیت الله خُمینی، بلکه مُنتقدان آن نیز که هم اکنون در حال مُشارکت و طاس ریختن در یک بازی دیگر "خودی"ها، یعنی انتخابات ریاست جمهوری هستند یا بر کُرسی مجلس تکیه زده اند، تایید می کنند. حُجت الاسلام روحانی به لُطف همان ممنوعیتی برای دو دوره ای کردن دوران ریاست جمهوری خویش خیز برداشته که آقای جنتی برایش فراهم آورده. آقای علی لاریجانی و دیگر وکیل اُلدوله ها از فُرصتی بهره می گیرند که مشروعیت آن به گونه انحصاری از اعمال تبعیض و محرومیت قانونی و بخشنامه ای علیه بخشهای گوناگون جامعه و اعطای امتیاز به طبقه "خودیها" سرچشمه گرفته است. "نظام"، شاهراه دو بانده قُدرت و ثروت را برای تاخت مرکب سران و پایورانش شُخم زده و بر سر راه حق انتخاب شدن و انتخاب کردن آزاد جامعه مین گذاشته است. آیت الله جنتی فقط تابلوهایی را نصب می کند که مُنتقدان ریاکارش راه خود به سمت ریاست و وکالت را با جهت دهی آنها تنظیم می کنند.

کابوس تلگرام. لیلا جدیدی.

فراسوی خبر... سه شنبه 5 اردیبهشت کابوس تلگرام لیلا جدیدی هراس و نگرانی از خیزشهای مردمی هنگام انتخابات قلابی و غیر دمکراتیک و از سوی دیگر، وحشت از مشارکت نکردن گسترده مردم در آن، همه ارکان رژیم را به لرزه در آورده. روزهای دلهره آور بیشتری برای "نظام" که به طور دایم خود را در لبه پرتگاه سقوط می بیند در پیش رو قرار دارد. به نظر می آید کابوس "تلگرام صوتی" هم امسال به دلهره ها اضافه شده است. تاکنون، از جمله چالشهای "انتخابات"، مهندسی صلاحیت بوده که می بایست از کوران احمدی نژاد (انتصاب پیشین و پر دردسر خامنه ای) و البته چهره های سیاسی درون نظام و همچنین برخی از اعضای فعلی مجلس ارتجاع می گذشته. چالش بعدی، دو دلی و هراس از پخش مناظره ها است، "زنده یا ضبط شده" مساله این است. این سووالی است که احتمال پیش کشیده شدن دزدیها و افشای فساد یکدیگر طرح کرده. وزیر کشور تحت امر خامنه ای "فضای امنیتی و افکار عمومی و تکرار حوادث ۸۸" را هشدار می دهد. او درس عبرت داده: "مناظره های زنده تلویزیونی سال 88 هزینه ها و تبعات بسیار سنگینی داشت و باید همه ابعاد آنرا در نظر بگیریم." اما امسال با دلشوره تلگرام و به ویژه تلگرام صوتی چه باید کرد؟ پاسدار نجات، جانشین سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، می گوید: "راه ‌اندازی صوت تلگرام سبب می‌ شود ما هیچ موردی را نتوانیم کنترل کنیم." وی بدین شکل بر امری که پیشتر فاش شده، یعنی کنترل و شنود مکالمات تلفنی و خصوصی شهروندان ایرانی مهر تایید می گذارد. در همین زمینه، حجت‌ الاسلام منتظری، دادستان کل کشور، ادعا می کند که دشمن (بخوانیم مردم ایران) از طریق مجازی برنامه ریزی کرده که انتخابات را زیر سوال ببرد. وی پته حکومت را روی آب ریخت و از فیلتر چند هزار کانال و شبکه ‌خبر داد. او با این حال از شبکه ‌هایی که "سرور آن در خارج از کشور" است مثل "تلگرام" ابراز نگرانی کرد. منتظری اطمینان داد که "با رصد کردن" آسیبهای آن را به حداقل برسانند. پیشتر نیز عده ای فعال در تلگرام بازداشت شده بودند. . جالب تر این که دادستان رژیم خطر "جنگ و خونریزی و جنایت در چهار طرف کشور" (فحایعی که خود بپا کردند) را گوشزد کرده و بقای "امنیت" در ایران را رهایی از شر جدید تلگرام صوتی معرفی می کند. ارتجاع عقب مانده و قرون وسطایی تیغ خود را علیه شبکه های اجتماعی و وسایل ارتباط و همفکری مردم تیز کرده، اما امروز هم مثل دیروز هرگز نخواهد توانست همه راه های اطلاعاتی مدرن را کاملا به روی مردم ببندد.

Saturday, April 22, 2017

سرنوشت "برجام" در سوریه تعیین می شود. منصور امان.

سرنوشت "برجام" در سوریه تعیین می شود منصور امان حملات رییس جمهور، وُزرای خارجه و دفاع آمریکا و نیز نماینده این کشور در سازمان ملل مُتحد علیه رژیم جمهوری اسلامی در چند روز گذشته، حکایت از شکل گیری یک نظرگاه واحد و هماهنگ شده در دستگاه اجرایی ایالات متحده پیرامون رویکرد به سیاستها و رفتار حاکمان ایران دارد. اگرچه به ظاهر لبه تیز سُخنان پایوران آمریکایی توافُق هسته ای را نشانه گرفته، با این حال چنین نمی نماید که توافُق مزبور با خطر برهم زده شدن روبرو گردیده و دولت آمریکا در حال زمینه چینی برای بازگشت به دوران بُحران هسته ای باشد. کاخ سفید به تازگی پس از تایید آنکه رژیم مُلاها به تعهُدات خود در توافُق هسته ای وین عمل کرده، تعلیق تحریمها را تمدید کرد. همزمان، انتقادهای واشنگتُن از "برجام"، نه با طرح صریح لغو آن و نه با اشاره به سیاستی جایگُزین همراه بوده است؛ دو پُرسش کلیدی که در آغاز هر مسیری به این سمت باید پاسُخ گرفته شوند. از سوی دیگر، مُهمترین مُتحدان منطقه ای آمریکا، اسراییل و عربستان سعودی، حفظ توافُق موجود را بهتر از برهم زدن آن می دانند. آنها کاهش جدی خطر دستیابی حاکمان ایران به جنگ افزار هسته ای را در دوره کنونی مُثبت می انگارند و به مُوازات آن مُطمین نیستند که در حال حاضر آلترناتیوی جدی برای این توافُق وجود داشته باشد؛ راه حلی که شرط توانایی پایش سریع و کم دامنه بُحران پیش بینی پذیر پس از لغو "برجام" را برآورده سازد. بنابراین پُرسش بیشتر می تواند این باشد که سیاست واحد واشنگتُن به کُدام سمت گرایش دارد و چه هدفی را در برابر نهاده. پاسخ به این سووال را می توان با دقت به موضوع دیگری که آقای ترامپ و پایوران ارشد دولت او به انتقادهای شان از توافُق هسته ای گره می زنند، دریافت. آنها یکصدا به فعالیتهای ماجراجویانه و تروریستی رژیم مُلاها حمله می برند و در کفه دیگر ترازویی که برنامه هسته ای را ارزیابی می کنند، "نقش مُخرب" حاکمان ایران در منطقه و تلاشهای آنها برای "بی ثبات کردن خاورمیانه" را قرار می دهند. با نگاه به هر دو کفه ترازو، خُطوط یک رویکرد دو سویه را می توان باز شناخت که بر حفظ توافُق هسته ای و همزمان افزایش فشار برای گُسترش آن به "برجامهای دو و سه و غیره" تمرکُز دارد. در این انگاشت، توافُق هسته ای به مثابه نُقطه شروع یک روند و نه مقصد آن ارزش گذاری می شود. دولت آقای ترامپ به رژیم مُلاها پیام می دهد که پا برجا ماندن توافُق هسته ای در گرو "پایبندی به روح" آن است و این امر از اجرای تعهُدات فنی و تکنولوژیک هسته ای فراتر می رود. واشنگتُن به مُلاها هُشدار می دهد که اجازه نخواهد داد از "برجام" به مثابه سکوی پرشی برای گُسترش فعالیتهای مُداخله گرانه و توسعه طلبانه خویش در منطقه بهره گیری کنند و در این راستا تاکید می کند که توافُق با آنها را در یک پروسه دایمی بازنگری و سنجش قرار داده است. میدان آزمون واقعی این سیاست، نه توافُق هسته ای، بلکه کانون جاری تضاد و رویارویی آمریکا و رژیم جمهوری اسلامی، یعنی سوریه است؛ جایی که از چشم حاکمان ایران و همچنین طرفهای خارجی آنها، دروازه نُفوذ ویرانگر و مرگبار "نظام" در منطقه به شمار می رود و فرایند و نتیجه بُحران آن، تاثیر مُستقیمی در سرنوشت "برجام" دارد.

حذف احمدی نژاد تبلور شدت گرفتن بحران در باند ولایت. زینت میرهاشمی.

فراسوی خبر .... شنبه ۲ اردیبهشت حذف احمدی نژاد تبلور شدت گرفتن بحران در باند ولایت زینت میرهاشمی صلاحیت احمدی نژاد که عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است از طرف شورای نگهبان تایید نشد و این به معنی آن است که ولی فقیه فاقد صلاحیت است. احمدی نژاد، گماشته خامنه ای، طی ۸ سال، زیر حمایت ولی فقیه، دست به چپاول مردم زد و خامنه ای با تحمیل احمدی نژاد به مردم در سال ۱۳۸۸ بسیاری از جوانان معترض را در زندان و در خیابان به قتل رساند. بعد از ۴ سال و علیرغم رو آمدن بخشهایی از دزدیهای باند احمدی نژاد، وی به دلیل فساد حاکم بر همه باندهای حکومت همچنان از هر گونه محاکمه ای مصون مانده است. زیرا باندهای فاسد حکومتی آنقدر آلوده هستند که از بِگَم بِگَم های او ترس دارند. به همین دلیل پایوران حکومت از بهم زدن لجنزار احمدی نژاد خودداری می کنند. مصرف احمدی نژاد برای ولی فقیه و باند او تمام شده و حذف او توسط شواری نکهبان پیش بینی می شد. گرچه احمدی نژاد تنها کسی از خودیها است که در برابر فرمان ولی فقیه نافرمانی نمود و مورد غضب هم قرار گرفت، اما ایستادن این پاسدار در برابر ولی فقیه از جنس لومپنی و طفیلی گری او است. احمدی نژاد نه ضد ولایت فقیه است و نه ضد نظام و نه اپوزیسیون داخلی رژیم، اما تاثیر نامزدی و حذف او توسط شورای نگهبان در روانشناسی مردم مهم است. این رویداد ناتوانی و ضعف ولی فقیه در مدیریت بحران حکومت است و شکاف در نظام را عمیق تر و تنفر مردم به رژیم را گسترده تر می کند.

Wednesday, April 19, 2017

نمایش انتخابات همراه با ترس از قیام مردمی.زینت میرهاشمی.

. فراسوی خبر پنجشنبه.... ۳۱ فروردین نمایش انتخابات همراه با ترس از قیام مردمی زینت میرهاشمی در حالی که ۹۹ درصد از ۱۶۳۶ نفری که برای بازی در سیرک انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرده اند در صف حذف شورای نگهبان هستند، بازیگران دانه درشت این نمایش از هم اکنون جدال خود را آغاز کرده اند. در این نمایش دو چهره یکی جلاد و دیگری شیاد، بیش از هر بازیگری در کانون تبلیغات باندهای رژیم قرار دارند. سخن پراکنیهای تهدید آمیز خامنه ای، دادستان تهران و معاون امنیتی وزیر کشور و رئیس کمیته امنیت انتخابات، دو نکته را برجسته می کنند. هراس رژیم از هر گونه حرکت احتمالی مردمی و شورش علیه وضع موجود از یک طرف و تردید از توانایی در مدیریت واکنشهای اعتراضی احتمالی از طرف دیگر. باندهای مختلف رژیم نسبت به طرح تقلب و نپذیرفتن نتیجه نهایی هشدار می دهند. ولی فقیه روز چهارشنبه ۳۰ فروردین در برابر جبهه گسترده تحریم و به مسخره گرفتن نمایش انتخاباتی، شیادانه از مردم خواست که انتخاباتی پر شور برگزار کنند زیرا که «همه ملت احساس می کنند که کلید کارهای کشور در دست خودشان است.» این حرف وقتی به وسیله یک دیکتاتور گفته می شود بدین معنی است که بر عکس آن عمل خواهد شد. خامنه ای که به خوبی می داند تاتر انتخابات بیش از هر هنگام دیگر بی بیننده و بی شنونده است، در سخنرانی روز چهارشنبه خود طبق روال همیشگی پای «دشمن» را در «خراب کردن انتخابات» به میان کشید. عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران روز چهارشنبه با یادآوری رویدادهای سال ۱۳۸۸، اعلام کرد که "با هرگونه تجمع، فراخوانهای غیرقانونی، اقدامات ایذایی و اقداماتی که برخلاف قانون توسط کاندیداها و یا رسانه ‌ها صورت گیرد برخورد خواهد شد ." حسین ذولفقاری معاون امنیتی وزیر کشور و رئیس کمیته امنیت انتخابات هم از وجود ۲۶۰ هزار مامور تامین امنیت انتخابات سخن گفت. تنفر عمومی و تاثیر شعار تحریم در نمایش انتخابات قبلی، انتخابات نمایشی پیش رو را از نظر امنیتی به چالش کشیده است.

از کُمدی ثبت نام چه کسی سود می برد؟.منصور امان.

فراسوی خبر... چهارشنبه ۳۰ فروردین از کُمدی ثبت نام چه کسی سود می برد؟ منصور امان در این تردیدی نیست که اکثریت توجُه پذیری از ۱۶۳۶ نفری که برای ایفای نقش ریاست جمهوری ثبت نام کرده اند، با خمیرمایه ای از جدی نگرفتن و تمسخُر نمایش انتخاباتی "نظام" پا به وزارتخانه حُکومتی گذاشته اند. همزمان از یاد نباید برد که صحنه گردانان انتخابات به خوبی می توانند تخمین بزنند که به ابتذال کشانده شدن آشکار نمایش مشروعیت چه بازتاب داخلی و خارجی خواهد داشت. بنابراین پُرسش این است که راه برای روی صحنه رفتن این کُمدی با چه انگیزه ای باز گذاشته شده و کُدام هدف را تامین می کند. نخُستین احتمال می تواند تلاش برای کاهش جایگاه ریاست جمهوری در هیرارشی قُدرت باشد. هر گاه این مقام، پُستی نشان داده شود که هر کس بدون هیچ پیش شرطی می تواند بر آن تکیه زند و مسیر ورود به آن با طنز و کاریکاتور سنگفرش شده، آنگاه می توان وزن آن را در توازُن قُدرت نیز با همین معیار نازل سنجید و براساس وزن کشی صورت گرفته در وزارت کشور، مُناسبات با آن را تنظیم کرد. کاهش اعتبار مقام ریاست جمهوری، در همان حال که کنار گذاشتن آن را از پروسه تعیین سیاستهای کلان همچون "برجامهای دو و سه و غیره" آسان تر و با چالش کمتر همراه می سازد، همزمان به ویژه در میان بدنه حُکومت، می تواند شکاف ناشی از اختلافها را با این زیر سازی کاهش دهد. برای قُدرت حقیقی یعنی آقای خامنه ای که از موضع ضعف به شراکت جناح میانه حُکومت و سپُردن قُوه مجریه به آن تن داده است، سبُک یا سنگینی وزنی که قُدرت حُقوقی در ترازوی حُکومت خواهد داشت، یک مساله کلیدی است. از همین روست که به مُوازات تبلیغ ثبت نام در تلویزیون و رسانه های تحت پایش باند حاکم، مُهندسی انتخابات برای به حداقل رساندن آرای نامزد رقیب با شدت و حرارت در جریان است. احتمال دُوُم یک دلیل بُنیادی تر را مبنای خود دارد. به حاشیه کشاندن مقام ریاست جمهوری، به گونه غیرمُستقیم در خدمت خیز پیشین آقای خامنه ای برای حذف این مقام و جایگزینی آن با سیستم پارلمانی قرار دارد. او در مهر ماه ۱۳۹۰ و در اوج کشمکش با پادوی یاغی شده اش، آقای محمود احمدی نژاد، موضوع تبدیل نظام ریاستی به پارلمانی را به میان افکند. آقای خامنه ای به این وسیله بر فرمول تشریفاتی ریاست جمهوری که در جوهره با اختیارات و اقتدار "رهبر" ناهمگون است، به سود خویش غلبه می کرد و تقسیم نمایشی قُدرت که مشروط به التزام حقیقی رییس جمهور بدان می گردید را از دایره بوروکراسی بیرون می راند. گرچه ناگُزیری حل بُحران هسته ای فُرصت عملی ساختن این نقشه را به او نداد، اما شکست پروژه هسته ای و عقب نشینی تراز "جام زهری" در برابر طرفهای خارجی که ضربه ای جدی به موقعیت انحصاری آقای خامنه ای به شمار می رود، ضرورت تحکیم قُدرت در داخل و زیر "خیمه نظام" را دوچندان ساخته است. یکپارچه سازی دستگاه بوروکراسی زیر ناخُن خود، یک راهکار مُفید در این راستا می تواند باشد، هدفی که از هم اکنون و از میز ثبت نام حرکت به سوی تحقُق آن آغاز گردیده و چهار سال دیگر نیز برای فراهم کردن فضای پذیرش فُرجه دارد. هر احتمالی که بتوان برای مضحکه وزارت کشور پنداشت و انگیزه پُشت پرده آن از هر حُفره جناحی یا ساختاری که سر بیرون آورده باشد، در نهایت اما نتیجه جانبی اش بی اعتباری دوچندان نمایش انتخاباتی حُکومت است. جامعه به دلقک وارگی حُکومت مُستبد که جامه گُشاد انتخابات به تن کرده با ریشخند می نگرد و نام خود را هم زیر این داوری ثبت می کند.

Monday, April 17, 2017

آذربایجان در آب و آتش، به یاری بشتابیم. لیلا جدیدی.

فراسوی خبر... دوشنبه ۲۸ فروردین آذربایجان در آب و آتش، به یاری بشتابیم لیلا جدیدی روز جمعه ۲۵ فروردین در اثر ریزش شدید باران و سیل، ده ها نفر در آذربایجان جان خود را از دست دادند. علاوه بر خسارتهای جانی، خانه و کاشانه آنها تخریب شد، روستاها آسیب شدیدی دیده و مزارع نابود شدند. این رویداد و حوادث مرگبار دیگری از جمله توفان شن، زلزله، ریزگردها و توفان اگر چه ناشی از تحولات طبیعی هستند، اما رژیم فاسد جمهوری اسلامی مسوول پیامدهای بدون کنترل و خسارتهای قابل پیشگیری جانی و مالی آنها است. حکومتی که هزینه سنگین ساحت نیروگاه های هسته ای و موشک و جنگ افروزی در سوریه را به دوش مردم انداخته، فاقد سیستم و ساختار علمی هواشناسی است که امروزه می تواند به سادگی این گونه حوادث را پیش بینی کند یا نسبت به احتمال وقوع شان هشدار بدهد. از این روست که هر تغییر شدید آب و هوایی خسارتهای بزرگی را نصیب مردم ما می کند؛ امری که در کشورهای دیگر با پیشگیریهای لازم به حداقل رسیده است. از سوی دیگر، عدم سرمایه گذاری در زیرساختهای کشور، خانه ها و ساختمانهای فرسوده یا ناکارا در برابر حوادث را به تله هایی مرگبار بدل کرده و به فاجعه عمیق و گستردگی بیشتر داده است. علاوه بر این دو عامل، عدم رسیدگی به نیازهای آسیب دیدگان هم فاجعه را تشدید می کند. عبدالکریم حسین زاده، نماینده رژیم از اشنویه و نقده در مجلس ارتجاع، اعلام کرده: "واقعیت این است که در مسیر وقوع سیل، زیرساختها و ابنیه های فنی به طور کامل تخریب شده و تعداد کثیری از خانه های روستایی از بین رفته است. حجم سیل بالا بوده و ظرفیتهای موجود برای مقابله با این بحران پاسخگو نیست." رژیم جمهوری اسلامی و دستگاه های دزد و فاسد حکومتی تاکنون همواره مانع کمک رسانی مستقل مردمی و ایجاد همبستگی بین آنان شده اند. نمونه ای از آن هم دستگیری گروهی بود که به یاری زلزله زدگان آذربایجان در تابستان ۱۳۹۱ شتافتند. آنها علت بازداشت خود را باز گذاشتن امکان برای سوواستفاده سپاه پاسداران از کمکهای ارسالی کشورهای دیگر اعلام کردند و گفتند، حتی هلال احمر هم سپاه را مانع ارسال کمکهای خود اعلام می کرد. گفتنی است که عده ای از همین بازداشت شدگان هنوز پس از گذشت سالها در زندان بسر می برند که یک نمونه آن زندانی سیاسی، سعید شیرزاد است. باعث و بانی تبدیل حوادث طبیعی به فجایع انسانی با آثار درازمدت، رژیم فاسد جمهوری اسلامی است که ثروت کشور را غارت کرده و یا هزینه جنگ افروزی می کند. از هر راهی که می توانیم به یاری مردم مناطق آسیب زده بشتابیم و رسیدگی و تامین نیازهای آسیب دیدگان را مطالبه کنیم.

Saturday, April 15, 2017

نامزدی رئیسی؛ تشویق با طعم پوست موز. منصور امان,

فراسوی خبر... یکشنبه ۲۷ فروردین نامزدی رئیسی؛ تشویق با طعم پوست موز منصور امان گُذشته خونبار حُجت الاسلام رئیسی از او پیشی گرفته و به شتاب در حال خزیدن به جلوی صحنه و زیر نورافکنهاست. از این رو چنین می نماید که بخش مُهمی از تبلیغات انتخاباتی وی به پاک کردن لکه های خُشکیده خونی اختصاص یابد که بر دست و دامن اش نشسته و اینک به گونه نمایان و رُسواگرانه در مرکز نگاه ها قرار گرفته است. شُروع رسمی فعالیتهای انتخاباتی آقای ابراهیم رئیسی با توضیح ناگُزیر وی پیرامون پیشینه اش همراه بود و این نشانه خوبی از پا گذاشتن به یک دوره روتین رقابت "خودی"ها و بحث وجدل عادی آنها از روی صندلی راحتی نیست. قاضی سابق که به دلیل مُشارکت مُستقیم در کُشتار دسته جمعی هزاران زندانی سیاسی در سال ۶۷ شُهرت نه چندان دلچسبی یافته است، نسبت به "برخی اظهارنظرهای همراه با اغراض" پیرامون شخص خود به شکوه پرداخت و از مردُم درخواست کرد که در باره او "از منابع مُعتبر" اطلاعات کسب کنند. تلاش بی درنگ آقای رئیسی برای راست کردن تصویر کژ خود، تا همینجا بی پایگی یک استدلال پیرامون مطرح نبودن جنایت ۶۷ در افکار عُمومی را به اثبات رسانده است؛ واقعیتی که کار صحنه گردانان نامزدی او را از آنچه که هست، دُشوارتر می سازد. در همین راستا حُجت الاسلام احمد خاتمی به گونه پیشگیرانه توضیح داده است: "نباید به هیچ عُنوان نظام را فدای کاندیدای خاصی کرد و اینکه گفته شود فلان شخص کاندیدای مقام مُعظم رهبری است، اشتباه محض است." همزمان خبرگزاری وابسته به سپاه پاسداران موسوم به "فارس" نیز در موضعی به همین گونه مُحتاطانه اما مُشخص تر توضیح داد: "در حال تلاش برای القای این معنا هستند که حُجت الاسلام رئیسی، چهره نو پدید اُصولگرایان در انتخابات، "کاندیدای نظام"! است." التهاب منبع پاسدار برای جلوگیری از این "القا" تا بدان درجه بالا است که خواستار "عملگرایی امنیتی" و به زبان ساده، پهن کردن بساط داغ و درفش علیه مُدعیان، برای جلوگیری از چسبانده شدن آقای رئیسی به "نظام" شده است. سرفصل مُشترک این سُخنان و نیز گُفته آقای احمد خاتمی، سواری گرفتن رایگان از حُجت الاسلام رئیسی است. بدینگونه که ضمن استفاده از مزایای افکندن وی به تنور انتخابات، همزمان از آلوده گردیدن به پلشتی قاضی هیات مرگ نیز پرهیز گردد. تازه ترین نشانه از دردسر ساز شدن پیشینه آقای رئیسی را تقلای باند حاکم برای باز کردن طوق سنگین کُشتار ۶۷ از گردن خویش و آویختن آن به گردن رُقبا به نمایش گذاشته است. در کمپین ناشیانه ای که به همین منظور سر هم بندی شده، شُماری از "اصلاح طلبان" حُکومتی به راستی و تعداد دیگری به دُروغ به عُنوان مسوولان دستگاه قضایی در سال ۶۷ مُعرفی شده اند. نام آقای رئیسی که در آن هنگام یک مقام دون پایه بود و اربابانش نقش بهتری از انجام ماموریتهای کثیف در اوین و گوهردشت برای او قایل نبودند، به طبع در این لیست غایب است. گرچه تشویق عاملان کُشتار ۶۷ از طریق سپُردن پُستهای نان و آب دار به آنها یک سُنت فراجناحی زیر "خیمه نظام" به شمار می رود، اما چنین نمی نماید که رووسای حُجت الاسلام بخت برگشته با راندنش به این میدان، لُطفی به او و از این راه به خود کرده باشند. دوره گرداندن چندش آور یک قاتل نام و نشان دار در برابر دیدگان جامعه، برابر با ورق زدن پرونده جنایت هولناکی است که آنگونه که پیداست، نه از یاد می رود و نه بخشیده می شود.

Friday, April 14, 2017

پپسی باز کردن روحانی برای خودش. زینت میرهاشمی.

فراسوی خبر.... ۲۶ فروردین پپسی باز کردن روحانی برای خودش زینت میرهاشمی نامزدی نزدیک به ۱۰۰۰ نفر از اقشار گوناگون برای انتخابات ریاست جمهوری، واقعیت مسخره جایگاه رئیس جمهوری در رژیم ولایت فقیه را نشان می دهد. در حالی که همه می دانند شورای نگهبان بی محابا همه آنها را از لیست حذف خواهد کرد، با این حال با این اقدام به نظام ولایت فقیه ریشخند می زنند. شوی انتخاباتی با نامزد شدن رئیسی و روحانی از روز آدینه ۲۵ فروردین کلید خورد. سخن پراکنیهای این دو شیاد و جانی، وجه تشابه بسیار دارد. هر دو بر بزک کردن نظام و نقش خود در این ماموریت را به رخ کشیدند. روحانی در سخنرانی بعد از اعلام نامزدی اش، با تعریف از عملکرد دوره ۴ ساله اش یک پپسی برای خود باز کرد. او مدعی اجرایی شدن تمام وعده های خود در مورد مشکلات اقتصادی شد. از آنجا که در هفته های اخیر باندهای مخالف روحانی به نیابت از خامنه ای مشکلات اقتصادی را برجسته کرده اند، روحانی در مقابل به دنده آخر زده و مدعی شد که هم اقتصاد را نجات داده، هم اخلاق را احیا کرده و هم تعامل سازنده با جهان ایجاد کرده است. وی ثابت کرد که از راننده قطار بی دنده و ترمز دولت قبلی دست کمی ندارد. حسن روحانی از آمار و اعدادی برای موفقیت دولتش در زمینه اشتغال و تورم صحبت کرد که نه تنها این آمار مورد تایید نیست بلکه هیچ رویکردی در توسعه اقتصادی، بهبود وضعیت معیشت مردم و اشتغال نیروی کار نداشته است. روحانی در حالی از پایین آمدن نرخ تورم حرف می زند که تورم و بیکاری در سال 96 همچنان بالا رفته است. وی که خود را پدر فرزندی به نام برجام معرفی کرد، نگهداری از آن را نقطه تفاوت خود با کاندیداهای دیگر برای ورود به بازیگری در شعبده بازی انتخابات دانست. در مقابل روحانی شیاد، رئیسی جنایتکار چه گفت؟ او بعد از اعلام نامزدی اش، در برابر سوالی در مورد حقوق شهروندی بی شرمانه گفت: « بس است نگارش حقوق شهروندی، مگر ما کم نوشته داریم، امروز باید بدان عمل شود. امروز میدان اجرای حقوق شهروندی است و نه نگارش و انشانویسی.». ابراهیم رئیسی عضو هیات مرگ و مجری فرمان خمینی برای قتل عام زندانیان سیاسی آن چنان افشا شده است که سخنان اش به تنفر بیشتر در میان مردم دامن می زند.

کارورزان سلامت (اسفند ۹۵) امید برهانی.

کارورزان سلامت (اسفند ۹۵) امید برهانی مهم ترین تیترهای اخبار پرستاران و سلامت در این ماه سلب اختیار تایید صلاحیت حرفه ای پرستاران از سازمان نظام پرستاری، لغو تمام جراحیهای غیر اورژانس در بیمارستانهای دولتی به دلیل نداشتن بودجه، گستاخی و لمپن وارگی شخص وزیر در برابر همتایان دولتی خود، در کنار ادامه اعتراضات بیمارستانی پرستاران است. اعتراض پرستاران مراکز درمانی اراک ایرنا، اول اسفند - جمعی از پرستاران و کادر درمانی بیمارستانهای اراک با حضور در حوزه ستادی دانشگاه علوم پزشکی استان مرکزی خواستار پرداخت مطالبات معوق خود شدند. یکی از این پرستاران گفت: حق کارانه پرسنل درمانی در رده های مختلف و سایر مزایای شغلی ما از خرداد سال جاری پرداخت نشده است. وی افزود: کادر درمانی بیمارستانهای اراک به خوبی از تنگناهای مالی حوزه سلامت باخبر هستند اما در آستانه سال نو نیاز است که با تدابیر خاص مدیریتی بخشی از مطالبات پرداخت شود. مرگ ناگهانی ۱۰ پرستار در سال گذشته بر اثر کار زیاد خبرگزاری مهر، ‍۲ اسفند – علی ‌محمد آدابی در جشنواره فرهنگی ورزشی پرستاران در اهواز فاش کرد: "در سال گذشته قریب به ۱۰ نفر از همکاران پرستار در اثر سندرم "کاروشی" یا همان مرگ به علت کار زیاد، جان خود را از دست دادند." رییس کل سازمان نظام پرستاری کشور افزود: "بنده به دفعات این موضوع را هشدار داده ‌ام و به پرستاران گفته‌ ام که باید مراقب سلامت خودشان باشند. آدابی به عنوان راه حل برای کاهش سختی کار پرستاران تاکید کرد: "به معاونت فرهنگی سازمان نظام پرستاری مأموریت داده‌ ام تا بسته ‌ای را برای فعالیتهای تفریحی ـ رفاهی پرستاران تعریف کنند. برگزاری تورهای گردشگری، انجام فعالیتهای ورزشی و همچنین برگزاری مسابقات فرهنگی از جمله موضوعاتی است که در این بسته به آن توجه شده است." وی همچنین بر ضرورت تغذیه سالم، تحرک، پرهیز از غذاهای ناسالم، انجام آزمایش سلامت و همچنین حفظ تعادل در زندگی روزمره به عنوان یک "پکیج" برای سالم‌ ماندن جامعه پرستاری از خطرات حرفه پرستاری نام برد. مافیای واردات و سونوگرافی غیرقانونی آنا، ۵ اسفند - عضو شورای سیاست گذاری انجمن رادیولوژی گفت: "جریان مافیای واردات بی رویه دستگاههای سونوگرافی با قدرت و نفوذی که دارند هم به فروش غیرقانونی این دستگاهها به پزشکان غیر رادیولوژیست (به طور عمده متخصصان زنان) و هم به آموزش دو سه روزه و غیرعلمی آنها مبادرت می کنند و شاید در صدور برخی بخشنامه های غیرکارشناسی از سوی وزارت بهداشت نیز دست داشته باشند." کریمی تصریح کرد: "وزارت بهداشت به متخلفانی که مبادرت به سونوگرافی غیرقانونی و تحمیل هزینه به مردم می کنند کاری ندارد و حتی در مواردی با صدور بخشنامه های غیرکارشناسانه مشوق آنها است، ولی صاحبان سونوگرافی، یعنی متخصصان رادیولوژی که سالها عمر خود را صرف آموزش آن کرده اند را با موانعی مثل سطح بندی از تاسیس مطب و انجام سونوگرافی منع کرده است." وی بیان داشت: "سونوگرافی یکی از پیچیده ترین روشهای تصویربرداری است که رادیولوژیستها پس از کسب رتبه های برتر آزمون تخصص پزشکی و گذراندن دوره چهارساله تخصصی بر آن مسلط شده و به طور علمی و اصولی آن را انجام می دهند." بحران پزشکی در ایران و نفس نو-لیبرال شرق، ۷ اسفند - نشست نقد اجتماعی "مرگ چهره ‌ها و امر پزشکی" از سوی گروه جامعه ‌شناسی پزشکی و سلامت انجمن جامعه‌ شناسی ایران، در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. در این نشست که با حضور مزدک دانشور، ارسیا تقوا، بابک قرائی ‌مقدم، ‌ابوعلی ودادهیر، فرزانه طاهری و یوسف ‌اباذری برگزار شد، متخصصان، به بحران پزشکی پرداختند که به یکباره بعد از مرگ چهره ‌های مشهوری مانند عباس کیارستمی به بحثی عمومی بدل شد. یوسف اباذری در این نشست گفت: "درباره کیارستمی پزشکان گفتند ما او را نمی ‌شناختیم. معنای این حرف این است که ما فقط به سلبریتیها رسیدگی می ‌کنیم، نه افراد معمولی. مساله دوم و بغرنج ‌تری که از این پاسخ بر‌می ‌آید، این است که پزشکی که نام کیارستمی را نشنیده، کاملا از فضای فرهنگی ایران بی‌ خبر است. نتایج یک نظرسنجی نشان می ‌داد پزشکان از نظر معلومات عمومی در سطح بسیار ضعیفی قرار دارند؛ مثلا بتهوون را نمی ‌شناسند و پایتخت فلان کشور را نمی‌ دانند. البته روشن است که درباره وضعیت کلی پزشکان سخن می‌ گویم. پس اینکه گفته شد کیارستمی را نمی ‌شناختند، خود مشکلی بزرگ ‌تر است." وی در ادامه گفت: "مساله بعدی که قصد دارم مطرح کنم، درباره "نفس نو-لیبرال" است. این نفس (self)، چیزی است که ساخته می ‌شود برای اینکه فرد بتواند رقابت کند و "ارزش" بیافریند. تنها هدف نفس نو-لیبرال، موفقیت است. برای رقابت، بدن باید زیبا باشد و از اینجاست که انواع عملهای زیبایی رواج می ‌یابد. نفس -نولیبرال به دنبال رقابت و موفقیت است و همه مجبورند یک نفس بسازند. در جامعه نو-لیبرال افراد معمولی و ترس ‌زده باید با افراد قوی رقابت کنند. در این لحظه گفتار پزشکی با اقتدار وارد می ‌شود و می ‌گوید جسم و روحت را طوری درست می ‌کنم که موفق شوی. به‌ این‌ ترتیب، طبقات پایین از دست می ‌روند. بازار کلیه به وجود می ‌آید و بیمارستان-هتلها تاسیس می‌شوند." نامه پیگیری تعرفه های پرستاری بی نتیجه ماند نظام پرستاری، ‍۱1 اسفند – قائم مقام سازمان نظام پرستاری کشور در آخرین جلسه شورای عالی نظام پرستاری در سال ۹۵، به ارایه گزارشی از اقدامات یک ماه اخیر سازمان نظام پرستاری پرداخت محمد شریفی مقدم با اشاره به نامه ای که به روحانی برای پیگیری خدمات تعرفه گذاری پرستاری نوشته بود، گفت: "این نامه به وزیر بهداشت ارجاع شد، اما بی نتیجه ماند." وی همچنین افزود: "برای حضور رییس جمهور و وزیر بهداشت در مراسم روز پرستار از مدتها قبل نامه نگاری کردیم و دعوتنامه دادیم، اما در مراسم حاضر نشدند." وی همچنین به جلسه شورای عالی بیمه برای تصویب تعرفه های خدمات پرستاری در منزل اشاره کرد و گفت: "این موضوع در ۵ جلسه شورای عالی بیمه با دعوت از معاونتهای درمان و پرستاری وزارت بهداشت پیگیری شد که البته نمایندگان نظام پرستاری و کارشناسان بیمه هم حضور داشتند." شریفی مقدم ادامه داد: "در نهایت برای اولین بار قرار شد این تعرفه ها به صحن شورای عالی بیمه بیاید و تصویب شود که در جلسه دوم بهمن ۹۵، تیم وزارت بهداشت در عین ناباوری و بی اخلاقی، جلسه را ترک کرد و تصویب این تعرفه ها منتفی شد." فحاشی وزیر بهداشت به فرماندار معترض فارس، ‍۱۳ اسفند - در جریان بازدید سیدحسن قاضی‌ زاده هاشمی، وزیر بهداشت از مرکز اورژانس شهرستان بدره، شماری از مردم حاضر در محل نسبت به کمبود امکانات پزشکی و درمانی در شهرستان به وزیر بهداشت گلایه کردند. در این بین فرماندار شهرستان بدره سخنان مردم را تایید کرد که با اعتراض شدید وزیر بهداشت و سخنان تند وی در حضور مردم مواجه شد. وزیر به این فرد پرخاش کرد: "خیلی غلط کردی بی ‌شعور! اگر من بگذارم یک روز دیگر اینجا کار کنی!" فیلم و خبر این توهین به سرعت در فضای مجازی منتشر و دست به دست شد به طوری که قاضی زاده هاشمی بعد از تکذیب اولیه ماجرا، ناچار شد از مسوول یاد شده به طور تلفنی عذرخواهی کرده و فایل صوتی آن را هم منتشر کند. صلاحیت حرفه ای پرستاران در دست بیگانگان خانه پرستار، ‍۱۴ اسفند - رییس هیات مدیره نظام پرستاری آمل گفت: "اجرای آیین نامه صلاحیت حرفه ای در حالی به اجرا گذاشته شده است که از نمایندگان صنفی پرستاران در اعطای این حق حرفه ای در آن نشانی نیست. صلاحیت حرفه ای در واقع حق یا پروانه فعالیت پرستاران محسوب می شود. این پروانه در خصوص کار در بخش خصوصی، دولتی و یا حتی پرستاری در منزل باید برای پرستاران صادر شود." علی اکبر مظلوم یادآور شد: "گرفتن صلاحیت حرفه ای از سازمان نظام پرستاری به دلیل نیروهای کمک پرستار می باشد. به احتمال قریب به یقین برای به کار گرفتن این نیروها به جای بهیاران، صلاحیت حرفه ای به ایشان نیز اعطا خواهد شد و این اعطا در واقع باعث مشروعیت بخشیدن در به کارگیری این نیروها می شود. اعطای صلاحیت حرفه ای به این صورت و بدون حضور سازمان نظام پرستاری، سلیقه ای و زیر نظر مدیران خواهد شد و مطمنا بازهم مانند اعطای مسوولیتها کمکی در جهت پیشبرد اهداف نخواهد کرد." وی بیان کرد: "صلاحیت حرفه ای که با این شرایط در حال اعطا شدن می باشد، نه تنها باعث پیشرفت سطح مراقبت نشده، بلکه دردسری جدید برای پرستاران مشغول کار است و پول کلانی را هم از جیب پرستاران به ناکجا آباد خواهد برد." تجمع پرستاران کرمانی به دنبال معوقات ۷ ماهه نظام پرستاری، ‍۱۶ اسفند - در پی تاخیر ۷ ماهه در پرداخت اضافه کار، کارانه، مزایای قانونی و ... جمعی از پرستاران کرمانی روز شنبه 14 اسفند مقابل دفتر هیات مدیره نظام پرستاری کرمان تجمع کردند. رییس هیات مدیره نظام پرستاری کرمان، سیمین کهن، ضمن اعلام این خبر تصریح کرد: "پرستاران معترض با همراهی اعضای نظام پرستاری کرمان در دفتر رییس دانشگاه علوم پزشکی حضور یافتند و خواستار مطالبات و معوقات خود شدند." توقف جراحی در بیمارستانهای دولتی به دلیلی نداشتن بودجه فارس، ‍۱۷ اسفند – علی جعفریان، رییس دانشگاه علوم پزشکی تهران، اعلام کرد: "شرکتها به بیمارستانها تجهیزات نمی ‌دهند و به همین دلیل اعلام کردیم که بیمارستانها برای انجام جراحیهای غیراورژانس که نیازمند تجهیزات هستند، دست نگه دارند تا بعد از عید اقدامات لازم برای آنها انجام شود." وی از بدهی ۳۰۰ میلیاردی دارویی این دانشگاه خبر داد و گفت: "مجموعا بدهیهای دارویی و مربوط به تجهیزات پزشکی به حدود ۴ ‍۲۰ میلیارد تومان می ‌رسد و این موضوع باعث شده که بسیاری از شرکتها دیگر به ما دارو و تجهیزات پزشکی ندهند. در حال حاضر مشکل اصلی بیمارستانها، بدهیهای دارویی و تجهیزاتی است و حتی این شرکتها رسما به دانشگاه نامه ‌می ‌زنند که ما دیگر فلان وسیله را به شما نمی ‌دهیم و این موضوع منجر به بروز مشکل در بیمارستانها شده است." جعفریان تاکید کرد: "در این وضعیت یک راه این است که بیمار خودش این تجهیزات را تهیه کند. اما ما نمی ‌خواهیم که این اتفاق بیفتد، زیرا هزینه ‌های زیادی به بیمار تحمیل می ‌شود و این اقدام خلاف روند طرح تحول نظام سلامت است. راه دوم نیز این است که صبر کنیم و ما راه دوم را انتخاب کرده ‌ایم." اعتصاب پزشکان اورژانس دو بیمارستان در میانه میانا، ۲۲ اسفند – چند روزیست که پزشکان اورژانس بیمارستانهای خمینی و خاتم الانبیاء میانه در اعتراض به عدم پرداخت مطالبات شان ازطرف مدیریت شبکه بهداشت و درمان میانه دست از کار کشیده اند. تأخیر بیش از اندازه در پرداخت کارانه و در نهایت پرداخت بخشی از کارانه پزشکان، این قشر از جامعه سلامت شهرستان را به واکنش واداشته است. یک پزشک متخصص اورژانس گفت: توجه نکردن به خواسته های مشروع و قانونی پزشکان بخش اورژانس باعث مشکلات متعددی برای پزشکان شاغل در این مرکز شده است. منبع: نبردخلق شماره ۳۸۲، سه شنبه ۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۲۱ فوریه ۲۰۱۷ بازگشت به نبردخلق بازگشت به صفحه اول

Thursday, April 13, 2017

سرکشی احمدی نژاد از امر ولی فقیه.زینت میرهاشمی.

فراسوی خبر... پنجشنبه ۲۴ فروردین سرکشی احمدی نژاد از امر ولی فقیه زینت میرهاشمی نامزد شدن پاسدار احمدی نژاد در روز چهارشنبه ۲۳ فروردین برای ورود به نمایش انتخابات، محاسبات باندهای حکومتی را درهم ریخت. گماشته سابق و یاغی شده ولی فقیه با مشتهای گره کرده همراه با دو چهره بدنام و حاشیه ساز دوران ریاستش، مشایی و بقایی، پشمهای ریخته ولی فقیه را رونمایی کرد. شورای نگهبان تحت امر خامنه ای، صلاحیت احمدی نژاد را چه تایید کند و یا تایید نکند، این پدیده یک ضربه و تو دهنی آشکار و با معنا از جانب احمدی نژاد به ولی فقیه است. احمدی نژاد پس از ثبت نام به این نکته دست گذاشت که با دوقطبی شدن انتخابات دیگر عدم حضور من منتفی شده است. واکنشهای تند پایوران حکومتی و پخش خبر نامزدی احمدی نژاد در رسانه های حکومتی، پیام آور شکاف بیشتر در حکومت و شدت گیری جدال باندهای رژیم در روزهای آینده خواهد بود. در حالی که هنوز پرونده دزدیهای نزدیکان احمدی نژاد خاتمه نیافته، خوراک جدیدی برای رسانه ها فراهم شده است. فقط چند ساعت پس از نامزدی وی، اتهاماتی همچون «تمرد از نظر رهبری»، «باز کننده راه برای طغیانها و سرکشیها»، «ملتهب و آشفته کردن فضای سیاسی کشور»، «خلاف منویات رهبر» و....برای او به ثبت رسیده و مهمتر از همه، نام او به لیست فتنه گران اضافه شد. محمد تقی رهبر، امام جمعه موقت اصفهان، خوف خود از این که « با کاندیداتوری احمدی نژاد فتنه ای داخلی به راه افتد» و «شکاف و فتنه داخلی» ایجاد شود را اعلام کرد. اکنون دیگر قطب بندی واقعی نه بین روحانی و رئیسی که بین خامنه ای و احمدی نژاد شکل گرفته است و سرنوشت احمدی نژاد هرچه باشد، نافی این قطب بندی نیست.

Tuesday, April 11, 2017

چشم صادق لاریجانی روشن؛ ویرایش جدید "حُقوقهای نجومی".منصور امان.

چشم صادق لاریجانی روشن؛ ویرایش جدید "حُقوقهای نجومی" منصور امان به پرونده تاراج بی محابای خزانه همگانی از سوی حاکمان کشور، برگ دیگری افزوده شده است. به موازات شدت گرفتن درگیریهای انتخاباتی در دستگاه قُدرت، جناح رقیب باند ولی فقیه پرده خلوت خانه قُوه قضاییه را یکبار دیگر بالا زده است. آنچه که بدین وسیله در برابر نگاه عُمومی قرار گرفته، رُسوایی این باند و به ویژه گندیدگی دستگاه عدالت و قضاوت "نظام" را به گونه خیره کننده تری به رخ حیرت زده و خشمگین جامعه می کشد. آقای محمود صادقی، یک نماینده حامی دولت، بخشی از یک سند دیوان مُحاسبات کشور را فاش ساخته که در آن چپاول ۲۸۵ میلیارد تومان در دستگاه قضایی زیر عُنوان "پاداش و پرداختهای وِیژه" گُزارش شده است. به گُفته آقای صادقی، دیوان مُحاسبات که یک زیرمجموعه اداری مجلس مُلاها است، این گُزارش را محرمانه تلقی کرده و از نمایندگان مجلس پنهان ساخته است. گفتنی ست که مبلغ شگفت آور مزبور، جُدا از سود هنگُفتی است که آیت الله صادق لاریجانی و دیگر مقامهای ارشد دستگاه قضایی به طور ماهانه از محل سود سپُرده های این نهاد در بانکها دریافت می کنند. براساس مُندرجات پرونده رُسوایی "حسابهای شخصی"، گردانندگان قُوه قضاییه ماهانه بیش از ۲۲ میلیارد تومان از این گاو شیرده می دوشند. پرونده فساد مالی دستگاه قضایی در حالی سنگین تر شده است که افتضاح پیشین آن با وجود بازتاب گُسترده اجتماعی و بدنامی بی پیشینه ای که برای دستگاه عدالت و قضاوت "نظام" به بار آورد، بدون هر گونه حسابرسی و پیگیری مانده است. جالب اینجاست که سرکردگان خوش اشتهای قُوه قضاییه، در رُسوایی "حُقوقهای نُجومی" باند رقیب، به جامه مُدعی سرسخت و پُرحرارت "حُقوق مردُم" درآمده بودند و آقای صادق لاریجانی از جُمله به طور افراطی از پنجره اتاقش به بیرون خم شد تا جار بزند: "نمی توان پذیرفت که یک کارگر با حُقوق اندک از صُبح تا شب تلاش کند و در مُقابل، عُضو یک هیات مُدیره دولتی ماهی صد میلیون تومان درآمد داشته باشد." اکنون "کارگر با حُقوق اندک" بهتر می تواند درک کند که سرچشمه دلسوزی آیت الله به حال او در کُجا نهُفته بوده و آقای خامنه ای با چه گوشی "گلایه های" اش را می شنود.

Monday, April 10, 2017

اسد باز کننده درها به روی امپریالیسم و ارتجاع در سوریه>> . لیلا جدیدی.

اسد باز کننده درها به روی امپریالیسم و ارتجاع در سوریه>> لیلا جدیدی اگر بخواهیم حمله موشکی اخیر آمریکا به یک پایگاه نظامی اسد را واقع گرایانه ارزیابی کنیم، باید از نگاه مجرد بدین رویداد پرهیز کرده و نخست زمینه های وقوع آنرا بررسی کنیم در آغاز امر، مردم سوریه در خیزشی عمومی علیه دیکتاتوری اسد دست به اعتراض و مقاومت مسالمت آمیز زدند. رژیم اسد با همدستی و همراهی رژیم جمهوری اسلامی و روسیه به کشتار و جنایت و قتل عام مردم برخاست و در این راه تمامی پرنسیبهای انسانی را زیر پا گذاشته و کمر به نابودی مردم تا آخرین نفر بست. با توجه به این فاکتها و در نتیجه آن، نیروهای گوناگون از جمله نیروهای ارتجاعی با اهداف گوناگون وارد این صحنه مرگ زا شدند. بر همین بستر کشورهای دیگر از جمله آمریکا نیز مستقیم و یا غیر مستقیم وارد صحنه شدند. در ادامه، اسد وقیحانه و در برابر نگاه بی تفاوت جهان، دو بار دست به حمله شیمیایی علیه مردم سوریه زد. از این منظر و با این پیش زمینه می توانیم ارزیابی زیر را داشته باشیم. - ما همواره در جبهه مخالف اسد و قتل وعام در سوریه و کمکهای جمهوری اسلامی به او بوده ایم و آنها را آغازگر و باز کننده درها به روی امپریالیسم و ارتجاع می دانیم. - در حال حاضر سوریه در عالم واقع جولانگاه امپریالیسم و ارتجاع گشته است. ما مخالف حضور همه نیروهای خارجی به ویژه جمهوری اسلامی در سوریه هستیم - بمباران پایگاه هوایی اسد توسط امپریالیسم آمریکا هیچ تغییری در سیاست منفعلانه آمریکا نداده است و این کشور همچنان هدفی که برکناری اسد را شامل شود، ندارد. - اقدام امریکا با هدفی که انجام شده باشد، مهار کننده اسد در استفاده از سلاح شیمیائی خواهد بود؛ امری که اوباما از آن در نخستین بار طفره رفت و دست اسد را برای بار دوم برای ارتکاب به چنین اقدام فاجعه باری باز گذاشت. - ما از اپوزیسیون و مردم سوریه حمایت می کنیم و این را وظیفه سیاسی، انسانی و انقلابی خود می دانیم. - ما همچنان در جبهه مخالف اسد و همراه مردم سوریه بوده و هستیم و از هر اقدامی که به سرنگونی اسد به دست مردم سوریه کمک کند، اگر چه ناکافی باشد، حمایت می کنیم.

Saturday, April 8, 2017

آشوب در "جمنا"؛ پایان رویا و آغاز کابوس.منصور امان.

فراسوی خبر... یکشنبه ۲۰ فروردین آشوب در "جمنا"؛ پایان رویا و آغاز کابوس منصور امان آرایش انتخاباتی باند حاکم بدل به نمایش یک ورشکستگی سیاسی تمام عیار گردیده است. دسته بندیهای گوناگون "اصولگرا" در سایه ضعف هژمونیک "رهبر"، هر یک به طور جُداگانه سهم ویژه ای از قُدرت انحصاری را برای خود مُطالبه می کنند و بدینگونه صحنه از پیش چیده شده را بدون هیچ پنداشتی از سناریوی جدید، بر هم زده اند. زمانی که با تدارُکات و سازماندهی زیرمجموعه نظامی و امنیتی باند حاکم، یک تشکُل خلق الساعه به نام "جبهه مردُمی نیروهای انقلاب (جمنا)" در خلوتگاه حزبی "نظام" سبز شد، شواهد نشان می داد که این در درجه نخُست یک تلاش جدید برای انسجام دهی درونی به مجموعه پراکنده و درگیر اختلافات باند ولی فقیه در سرفصل مُهم انتخابات و وزن کشی سیاسی جدید در دستگاه قُدرت است. در مرتبه بعد، فضا سازی مصنوعی برای نمایش انتخابات و گرم کردن تنور آن در برهوت سیاسی استبداد حاکم قرار داشت؛ هدفی که صحنه گردانان نظامی و امنیتی با یک تقلید ناشیانه از انتخابات درون حزبی آمریکا در پی به دست آوردن اش بودند. اینک چنین می نماید که پروژه مُدیریت دسته بندیهای حریص و تشنه قُدرت و ثروت و شکل دادن یک قُطب سیاسی موثر از آنها، نه فقط به گونه نا اُمید کننده ای شکست خورده باشد، بلکه خود به فاکتوری برای ژرفش پراکندگی و شتاب بخشیدن به تلاشی باند ولی فقیه تبدیل گردیده است. هنوز پیش از آنکه پرده های تیاتر "جمنا" به طور کامل بالا رفته شود، آقای سعید جلیلی، یکی از چهره های برجسته این باند، حساب خود را از آن جدا کرد تا بساط جُداگانه خود را پهن کند. همزمان، محفلی که آقای جلیلی نامزد "اصلح" دور پیشین آن بود، جبهه پایداری، نیز از نمایش فاصله گرفت. کمی بعدتر، این دو نیز از یکدیگر جدا شده و هر یک راه خویش گرفتند. آغاز مُصیبت بار ابتکار انتخاباتی، موفقیت آن در ادامه راه را نوید نمی داد؛ یک پیش بینی که با پرداختن "جمنا" به دستور کاری که در اساس برای آن سرهم بندی شده بود، به واقعیت پیوست. پس از اعلام رسیدن به وحدت نظر و توافُق بر سر لیست نامزدهای خود، کابوس واقعی باند آقای خامنه ای پا بر سر رویاهای خوش خیالانه آن گذاشت. بی درنگ پس از مُعرفی پنج تن از پایوران باند ولی فقیه به عُنوان نامزدهای آن برای نمایش انتخابات ریاست جمهوری، روشن گردید که جناح به هم ریخته حاکم حتی از چیدن چند مُهره فرمایشی در صحنه ای که خود سناریست و کارگردان آن است نیز ناتوان گردیده. ضربه نخُست را آقای فتاح، یکی از پنج نامزد معرفی شده، وارد آورد. او اعلام کرد که قصد کاندیداتوری "نداشته و ندارد" و پیام خوانده شده از طرف خود در نشست "جمنا" را تکذیب کرد. سپس نوبت به نفر اول لیست پنج نفره "جمنا"، حُجت الاسلام رئیسی، رسید. او نیز اعلام کرد که "به طور مُستقل" تصمیم گرفته نامزد شود و به این وسیله تاکید کرد که "جمنا" آب ریخته را نذر امامزاده کرده و او به آنها نیازی ندارد. آقای ابراهیم رئیسی، یک مُهره بدنام امنیتی، در خبری که به این مُناسبت مُنتشر کرد، خود را – مُتوهمانه - اسب زین شده ای نشان داد که دوستان "اُصولگرایش" قصد پریدن روی او را داشته اند. پیشتر باند موتلفه اسلامی، یکی از دستجات دخیل در "جمنا"، هشدار داده بود که در صورت راه نیافتن نامزد آن، آقای مُصطفی میرسلیم، به لیست نهایی، ساز جُداگانه خویش را کوک کرده و به طور مُستقل وارد بازی می شود. این هنوز اما پرده آخر نمایش نیست. باند حاکم زیر وزنه ای رفته است که نه اتوریته عملی و نه ظرفیت سیاسی بُلند کردن آن را دارد. هر چه وزنه سنگین تر باشد، شدت زمین خوردن آن نیز سهمگین تر و پژواک اش دامنه دار تر خواهد بود.

Friday, April 7, 2017

کاندیدای یک جنایتکار شناخته شده برای نمایش انتخاباتی. زینت میرهاشمی.

کاندیدای یک جنایتکار شناخته شده برای نمایش انتخاباتی زینت میرهاشمی بحران نمایش انتخاباتی با ورود ابراهیم رئیسی، از معروف ترین جنایتکاران، وارد دور جدیدی خواهد شد. همزمان با تشتت و صف گوناگون کاندیداها، سرانجام روز پنجشنبه ۱۷ فروردین، کاندیداتوری ابراهیم رئیسی از طرف نماینده وی اعلام شد. با مروری بر جایگاه بازیگران انتخاباتی به این سوال می رسیم که این بار شیوه مهندسی ولی فقیه برای انتخابات ریاست جمهوری چگونه خواهد بود؟ ولی فقیه برای قطبی نکردن انتخابات و هراس از تکرار رویدادهای سال ۱۳۸۸، مانع ورود احمدی نژاد به رقایت انتخاباتی شد. اما تنور انتخابات باید گرم شود و رئیسی می تواند یکی از بازیگران مطرح در این خیمه شب بازی شود. با توجه به دستمایه ناکارآمد دولت روحانی و بی خاصیتی کلید او در حل بحران اقتصادی، کاندیدای طرف مقابل با شعار عمل به اقتصاد مقاومتی وارد میدان شده است. اما همان طور که کلید روحانی نتوانست برای بحران اقتصادی و بیکاری چاره ساز باشد، هر کس دیگری هم به جای او بر کرسی ریاست نشیند نمی تواند بر بحران غلبه کند. اما مساله ورود رئیسی که یکی از اعضای هیات مرگ بوده، جنبش دادخواهی مردم ایران را وارد مرحله جدیدی خواهد کرد. ابراهیم رئیسی همراه با دیگر اعضای هیات مرگ متشکل از حسن علی نیری، مصطفی پورمحمدی و مرتضی اشراقی اجرا کننده فتوای خمینی برای قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67 بودند. انتشار فایل صوتی جلسه اعضای هیات مرگ با منتظری در ۲۴ مرداد ۱۳۶۷، سند معتبری برای کشاندن ابراهیم رئیسی به دادگاههای بین المللی جهت پاسخگویی به جنایت انجام شده در زندانهای ایران است. بر این منظر ویژگی این دور نمایش انتخاباتی در صورت ادامه حضور رئیسی در کاندیداتوری، مطرح شدن کشتار دهه ۶۰ تا ۶۷ و گسترده تر شدن جنبش دادخواهی خواهد بود. خواست جنبش دادخواهی مبنی بر شناخت حقیقت آن چه که بر فرزندان ایران زمین در زندانها رفت، چرایی اعدام، قتلهای دسته جمعی، گورهای دسته جمعی و محل دفن و نام و تعداد آنها یک خواست ملی و مردمی است که نمی توان در برابر کمپین «رئیسی بیا رئیسی بیا» بی تفاوت بود. جنبش برای فراموش نشدن و عدم تکرار جنایت هولناک در زندانها، نمایش انتخاباتی را از دریچه جدید به چالش می کشد.

Wednesday, April 5, 2017

واکنش ضد انسانی رژیم در برابر جنایت بشار اسد در ادلب. زینت میرهاشمی.

فراسوی خبر پنجشنبه ... ۱۷ فروردین واکنش ضد انسانی رژیم در برابر جنایت بشار اسد در ادلب زینت میرهاشمی بار دیگر مثلث اسد، خامنه ای و روسیه در بی عملی نهادهای بین المللی در مورد ادامه جنگ و جنایت در سوریه، کشتار و قتل عامی دردناک را به مردم بی دفاع و به خصوص کودکان سوریه تحمیل کردند. حمله شیمیایی نیروهای ارتش بشار اسد در روز سه شنبه ۱۶ فروردین به شهر خان شیحون، در حومه جنوبی ادلب، موجی از انزجار و نفرت در جهان برانگیخت و حامیان دیکتاتور سوریه را رسوا کرد. چشمان باز کودکانی که در اثر گاز شیمیایی خفه شده اند، بار دیگر این سوال را در برابر همگان می گذارد که چرا بحران سوریه ادامه دارد؟ چه کسانی هیزم بیار این جنگ هستند و چه کسانی از این جنگ سود و یا ضرر می برند؟ بسیاری از دولتهای غربی منجمله، انگلستان، فرانسه، آمریکا و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، انگشت خود را به سوی بشار اسد نشانه گرفته و این عمل را محکوم کردند. به درخواست دولت فرانسه جلسه اضطراری شورای امنیت ملل متحد تشکیل شد. در این میان موضع گیری رژیم ایران و روسیه، دو حامی اصلی دیکتاتوری بشار اسد، مشوق این دیکتاتور سفاک برای ادامه شرارت و جنایت است. رژیم ایران که از بازیگران جنگ در سوریه از نظر مالی، تسلیحاتی و نیرویی است، برای حفظ بشار اسد سرمایه گذاری کرده و بنابرین حمله شیمیایی در ادلب را هم از همین دریچه توجیه می کند. بهرام قاسمی سخنگوی وزارت امور خارجه رژیم در واکنش به این حمله شیمیایی بدون مشخص کردن عامل این جنایت، «کاربرد سلاح شیمیایی» را محکوم کرد. وی بلافاصه طرفهای مقابل را به داشتن « معیارهای چندگانه، تبلیغات جهت دار و مبتنی بر قضاوتهای زود هنگام و استفاده ابزاری برای اتهام زنی و تثبیت مواضع و خواسته‌های سیاسی برخی از بازیگران را مانع برخورد ریشه‌ای با این گونه» جنایتها دانست. وی روز چهارشنبه ۱۶ فروردین با گفتن این که «یکی از اهداف این رویداد، اختلال در روند سیاسی و برهم زدن آتش بس ایجاد و تحکیم شده در روند آستانه (پایتخت قزاقستان) است.» تلاش کرد تا بار سنگین محکومیت جهانی از دوش بشار اسد برداشته شود و در ضمن خود را مدافع راه حل سیاسی و آتش بس نشان دهد. در حالی رژیم ولایت فقیه با وسایل گوناگون در راه حل سیاسی اخلال می کند و همزمان از این که بشار اسد را مسئول این فاجعه معرفی کند، خودداری می کند.

رد صلاحیت روحانی... به راستی؟. منصور امان.

رد صلاحیت روحانی... به راستی؟ منصور امان کارناوال تبلیغاتی حاکمان جمهوری اسلامی برای نمایش انتخاباتی آنگونه که باید، به جلو نمی رود و گویی به دور خویش در گردش است؛ این را می توان از ردپایی که طرح دوباره احتمال رد صلاحیت حُجت الاسلام روحانی از سوی شورای نگهبان به جا گذاشته، دریافت. روز یکشنبه وقتی سُخنگوی اُرگان رسمی مُهندسی انتخابات، آقای عباسعلی کدخُدایی، یکبار دیگر موضوع صلاحیت آقای روحانی را از آستین درآورد تا روی میز رسانه ها بگذارد، در حقیقت شاهدی از دُشواریهای "نظام" در دمیدن روح رقابتی به کالبُد بی جانی عرضه می کرد که بر آن "انتخابات" نام گذاشته است. گذشته از محذوریتهای ذاتی و معمول یک رژیم استبدادی در برگزاری انتخاباتی زنده و رقابتی، "نظام" در دور کنونی انتخابات حتی از امکان روی صحنه بردن یک نمایش بُنجُل برابر با استانداردهای خویش نیز محروم است. از یکسو، اجبارات پروژه "عقب نشینی قهرمانانه" و مُناسبات "پسا برجام"، جایگاه کارگُزاران آن را در فرآیند کُنونی بدون آلترناتیو ساخته است. آقای روحانی تنها انتخاب "نظام" برای حل وفصل چالشها با طرفهای خارجی و همزمان محدود نگه داشتن پیامدهای اجتماعی آن است. بنابراین، پُرسش اصلی در دستگاه قُدرت جمهوری اسلامی نه "چه کسی"، بلکه "چگونه" است. باند حاکم در تلاش است باد زیر بالهای آقای روحانی آنچنان نیرومند نباشد که وی را به فراز سر آن بالا ببرد. در مُقابل، جناح میانه حُکومت می کوشد از این فُرصت استثنایی دُرُست برای همین هدف استفاده کند. از سوی دیگر، پروسه تلاشی و انحطاط باند حاکم که پس از خیزشهای ۸۸ و شکست یکدست سازی قُدرت آغاز گردید، اینک مجموعه ای به هم ریخته و مُتفرق به جا گذاشته که نیروی آن حتی برای صحنه گرم کردن و به بازی گرفته شدن در نقش رقیب جدی نیز کفایت نمی کند. فقر انتخاباتی "نظام" هنگامی بیشتر به چشم می آید که به غیبت جنس جور و همیشگی اش، یعنی "اصلاح طلبان" حُکومتی از بساط آن دقت شود. آنها که همواره توده هیزُم خُشک و مُطمینی برای گرم کردن تنور انتخابات به حساب می آمدند، پس از رفتن به تحت اُلحمایگی جناح میانه حُکومت و تبدیل به زایده سیاسی آن، چندان رقیق و نمدار گردیده اند که برای چنین کاربُردی، بی مصرف انگاشته می شوند. آنچه که برای "نشاط" بخشیدن به تعزیه انتخابات "خودی"ها باقی مانده، یا عشوه آمدن آقای روحانی برای نامزدی است یا کرشمه آقای کدخُدایی برای طلاق دادن او!

Tuesday, April 4, 2017

مردم در اعتراض، خامنه ‌ای در کابوس فتنه، خاتمی در توهم آشتی . مهدی سامع

مردم در اعتراض، خامنه ‌ای در کابوس فتنه، خ مهدی سامع در سال گذشته تضادهای مهم جامعه ایران در ابعاد کلان تشدید شد و روابط بین نیروهای تعیین کننده در این تضادها چیزی کمتر از ستیز نبود. تضاد اکثریت مردم با استبداد دینی و ولایت فقیه و تضاد باندهای درونی هِرم قدرت و ثروت، نه یک مساله کلی و عمومی و بر روال معمول، که یک موضوع مشخص و به طور روزانه قابل دیدن بود. میوه اقتصاد مقاومتی برای سهامداران قدرت شیرین و برای توده های به فلاکت کشیده شده بسیار تلخ بود. قابل پیش بینی بود که آثار عقب نشینی «قهرمانانه» ولی فقیه نمی تواند مَرهَمی بر زخمهای عمیق اقتصاد ایران، که در اساس برای امنیت ولایت طراحی شده، باشد. خاصیت پیام بی معنی، طلبکارانه و با کِبر و ریای ولی فقیه در روز دوشنبه 30 اسفند به مناسبت تحویل سال جدید پیرامون بحران اقتصادی نمک پاشیدن بر زخمهای چرک کرده اقتصاد بود و تردیدی نباید کرد که بر اساس اقتصاد مقاومتی خامنه ای، زندگی مردم در سال 1396 فلاکتبار تر خواهد شد. این واقعیت تلخ یک امر پنهانی و ناشناخته برای فرودستان نیست. سفره خالی و غارت شده تهیدستان اکنون در جلوی چشم همگان است. برای بی چیزان که اکثریت جامعه را تشکیل می دهند، حتی رمق سیلی زدن بر صورت خود برای حفظ آبرو نمانده و به همین خاطر است که در سالی که در روز دوشنبه 30 اسفند 1395 پایان یافت، شاهد حدود دوهزار حرکت اعتراضی از جانب نیروهای کار بودیم. اگر مدیای تحت امر خامنه ای (صوتی، تصویری، چاپی و اینترنتی) به تمامی حرکتهای اعتراضی کارگران، مزدبگیران، معلمان، پرستاران، دانشجویان و جوانان در جستجوی کار پوشش خبری می دادند، معلوم می شد که تعداد اعتراضات بسی بیش از آن است که برخی از رسانه ها بدان اشاره کرده اند. اما همین میزان آگاهی از کمیت و کیفیت حرکتهای اعتراضی، که در 12 شماره ماهنامه نبردخلق در سال 1395 منتشر شد، نشان می دهد که پایینیها نمی خواهند زیر بار ظلم و ستم سرفرود آورده و تسلیم شوند. فرودستان در حرکتهای اعتراضی خود، سیمای ننگین رژیم ولایت فقیه را در کوی و بَرزَن نقاشی کرده و می کنند. مساله حاد دیگر در سال گذشته، تشدید بی سابقه تضاد در درون هِرَم قدرت بود. مسایل اجرایی برجام، صعود ترامپ در آمریکا، نمایش انتخاباتی پیش رو، مداخله گری بی دنده و ترمز سپاه پاسداران در تمامی عرصه های حیات کشور و ... موضوعات مهم مورد مناقشه بین باندهای درون ولایت خامنه ای بود. خامنه ای در روز دوشنبه 16 اسفند، در دیدار با گروهی از دست اندركاران راهیان نور گفت: «احساس ضعف شما موجب تشویق دشمن به حمله به شماست، سعی كنید اظهار ضعف نكنید، نمی گم دروغی بگیم قوی هستیم، می گم قوت خودمان رو آشكار كنیم...ما امروز دچار چالش اقتصادی هستیم...اشتباه برخی در چالش بزرگ اقتصادی كه كشور اكنون دچار آن است، این بود كه در زمینه اقتصادی اظهار ضعف شد و دشمن دید كه اینجا می ‌توان فشار آورد و فشار را زیاد كردند.» از همین چند جمله می توان فهمید که ولی فقیه در چه تَنگه ای گیر افتاده است. نباید تردید کرد که او می داند در عصر اطلاعات و ارتباطات، مخفی کردن نقاط ضعف و قوت حکومتها غیرممکن است. برای همین او با دروغ گویی از جمله معترضه «نمی گم دروغی بگیم قوی هستیم» استفاده می کند. اما اگر او بخواهد حقیقت بیان کند و «قوت» خود را به رُخ کِشَد، تنها می تواند به قدرت سرکوبی، چوبه های دار، ساخت موشک، دخالت آشوبگرانه در سایر کشورها، ترویج خرافات و مهمتر از همه قدرت و قوت اختلاس و چپاول بپردازد. خامنه ای همچنین در این سخنان و به طور کلی در تمامی سخنرانیهای خود در سال 1395 به چالشهای درون حکومت می پردازد. او در این مورد به شدت از باز شدن هر شکاف جلوگیری می کند، زیرا خوب می داند و به چشم خود دید و با گوش خود شنید که مردم از شکاف ایجاد شده در حکومت در سال 1388 چگونه خیابانها را فتح کردند و فریاد «مرگ بر اصل ولایت فقیه، مرگ بر خامنه ای و زنده باد آزادی» سر دادند. 8 سال است که این کابوس او را رها نمی کند و هر صدایی از درون قدرت و پیرامون آن، حتی صداهای ذلیلانه برخی از اصلاح طلبان حکومتی، که از آن بوی باز شدن شکاف تراوش کند را بر نمی تابد. وقتی محمد خاتمی در یك سخنرانی در تهران به مناسبت سالگرد انقلاب بهمن 1357، با طرح تهدید ترامپ گفت: «معتقدم الان بهترین موقعیتی است كه می توان فضای آشتی ملی را در كشور حكم فرما كرد» و حسن روحانی در سخنرانی ساده لوحانه اش در روز 22 بهمن گفت: «ما همه در پیروی از رهبر معظم انقلاب، در پی اجماع و آشتی و انسجام ملی هستیم»، خامنه ای به شدت در مقابل درخواست شراکت خاتمی و پرتاب توپ در زمین خامنه ای از جانب روحانی واکنش نشان داد. خامنه ای در روز چهارشنبه 27 بهمن، از اسم مستعار «مردم و ملت» برای «ولایت» استفاده کرد و گقت: «مگر مردم با هم قهر هستند که بخواهند آشتی کنند؟ قهری وجود ندارد، بله، بله مردم ما با آن کسانی که به روز عاشورا اهانت کردن، با آنها قهرند، آنهایی که آمدند وسط خیابان روز عاشورا با قساوت، با لودگی با بی حیایی، جوان بسیجی رو تو خیابان لخت کردن و کتک زدن، بله ملت با اینها قهرند، با اینها آشتی هم نمی کنیم، آن کسانی که با اصل انقلاب بدند، اصل نظام میگن هدف ماست، انتخابات رو میگن بهانه ماست، بله، البته آنها عده معدودی اند.» او البته فراموش نکرد که پای «دشمن» را با بیان «این عناصر همان کسانی هستند که خودشان به دشمن، گرای تحریمها را داد‌اند» را به میان آورد تا شدت خشم خود را بهتر بروز دهد. پس از این تیغ کشی بدون محابا، حمله دسته جمعی عَمَله و اَکره ولی فقیه به درخواست عاجزانه خاتمی شروع شد. روز جمعه ۲۹ بهمن، كاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران گفت: «عده ای كه در فتنه حضور داشتند و هنوز هم می خواهند اعلام موجودیت كنند، باز هم زبان شان دراز شده و از آشتی ملی می گویند». در همین روز احمد علم الهدی، امام جمعه مشهد گفت: «عمله فتنه ۸۸ می گوید آشتی ملی، آشتی ملی یعنی چی؟ مگر ملت باهم قهرند؟». روز جمعه 13 اسفند، احمد خاتمی در نماز جمعه تهران گفت: «كیست كه از آشتی بدش بیاد تمام وجودمون پر می كشه برای آشتی، اما آشتی ملی یك بار داره، بارش اینه كه دعوای ملی تو این كشور هست. این دروغه دعوای ملی تو این كشور نیست....در فتنه سال 88 ....هشت ماه كه بعضی از فرمانده ها گفتند این هشت ماه از هشت سال جنگ برای ما سخت تر گذشت، این ملت از این جماعت دل پر خون داره تا توبه نكردند با اینها آشتی نخواهد كرد.». و بالاخره مجلس خبرگان تحت امر خامنه ای در روز چهارشنبه ۱۸ اسفند 1395 در بیانیه پایانی دومین اجلاس سالانه خود اعلام کرد: «مردم با فتنه گران وكسانی كه به بهانه انتخابات درصدد براندازی نظام و انقلاب اسلامی برآمده به نمادهای عاشورای حسینی اهانت كرده و دشمن را به تشدید تحریمها امیدوار كرده و مرتكب ظلم بزرگی به نظام و مردم شدند، آشتی نخواهد كرد.». معنی این لشگر کشیهای کم سابقه فقط می تواند ترس خامنه ای از شکاف منجر به خیزش باشد. خامنه ای قادر است در مقابل شرق و غرب جهان «نرمش قهرمانانه» نشان دهد و دل هر بیگانه ای را به دست آورد. اما او بیش از همه به این امر آگاهی دارد که «تهدید» در «خانه» کمین کرده و برای همین در مقابل هر راهکاری که شکاف درون ولایت اش را غیر قابل کنترل کند، به شدت مقابله خواهد کرد. رفتار خامنه ای به ویژه پس از برجام در مورد تضادهای درون قدرت مبتنی بر همین راهکار است و اگر دچار یک خطای راهبردی در ارزیابی از شرایط نشود، باید در نمایش انتخابات آینده از همین راهکار استفاده کند.

Monday, April 3, 2017

روحانی و حراج در کاخ کرملین. لیلا جدیدی.

فراسوی خبر... دوشنبه ۱۴ فروردین روحانی و حراج در کاخ کرملین لیلا جدیدی چنانچه این احتمال نه چندان بعید وجود داشته باشد که روابط واشنگتن و مسکو رو به بهبودی برود، چه کسی جز رییس جمهور رژیم جمهوری اسلامی باید سراسیمه راهی مسکو شود تا سبیل همدست خود در روابط تنگاتنگ و خونین سوریه را چرب کند؟ روحانی در سفر خود به روسیه، ۱۴ سند همکاری یا بهتر گفته شود باج دهی را در کاخ کرملین تقدیم ولادیمیر پوتین کرد. اگرچه در انتهای سفر روحانی بیانیه مشترکی منتشر شده که بدان رنگ روغن "ارتقا سطح روابط در زمینه های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی" زده شده، اما ترکیب همراهان روحانی در سفر به مسکو نشان دیگری دارد. همسفران وی، وزرای صنعت، معدن و تجارت، نفت، امور خارجه، ارتباطات و فناوری اطلاعات و رییس کل بانک مرکزی بودند که بیشتر بیانگر تهیه ملزومات ارایه قراردادهای سودجویانه یکطرفه اقتصادی است که منافع آن نصیب روسیه می شود. جهت نمونه، از جمله توافقهای انجام شده، احداث دو واحد نیروگاه اتمی جدید در بوشهر و یک نیروگاه حرارتی در بندر عباس است. با در نظر گرفتن تجربه چاه میلیاردی نیروگاه بوشهر و فقر و بیکاری خانمان سوزی که مردم ایران گریبانگیر آن هستند، احداث نیروگاه اتمی جدید جز "ارتقا سطح" ثروتی که از خزانه ملی به جیب گشاد پوتین سرازیر می شود، معنایی ندارد. جمهوری اسلامی به روسیه ای دخیل بسته است که از فرصتها و فرودستانی چون آن همواره سوواستفاده کرده و امروز هم همزمان با اخاذی از رژیم، در حال گسترش همکاری با دو رقیب منطقه ای آن، عربستان سعودی و ترکیه، است. اما آیا رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی گزینه دیگری هم دارد؟

Sunday, April 2, 2017

راهکار ترامپ برای بُحران سوریه چیست؟. منصور امان.

فراسوی خبر... یکشنبه ۱۳ فروردین راهکار ترامپ برای بُحران سوریه چیست؟ منصور امان دولت آمریکا می گوید برکناری بشار اسد دیگر در سیاست سوریه ای آن تقدُم ندارد. آیا این به معنای یک تغییر استراتژی است؟ شواهد به این سووال پاسُخ منفی می دهد. یک بازنگری کوتاه در رویکرد ایالات مُتحده آمریکا در دوران ریاست جمهوری آقای اوباما نشان می دهد که برکناری رژیم اسدها در هیچ دوره ای سیاست این کشور در برخورد به بُحران سوریه را هدایت نمی کرده است. این جهتگیری را چه در دوره شروع اعتراضهای مُسالمت آمیز مردُم سوریه و چه پس از درگرفتن جنگ داخلی و ستیزه های نیابتی بین المللی در پی آن می توان به سادگی مُشاهده کرد. این واقعیت که دولت پیشین آمریکا در برابر فاکتور درونی تغییرات از پایین در کشورهای "پیرامونی" صف کشیده را فقط مردُم مُعترض سوریه نمی بایست تجربه می کردند. قبل از آنها، میلیونها ایرانی که در سال ۱۳۸۸ در جُنبشی دموکراتیک به پا خاسته بودند، شاهد آن گردیدند که چگونه کاخ سفید رویکرد منفی خود در برابر خیزشها را با خواست حل و فصل اختلافهایش با حاکمان ایران مُعامله کرد. آشکار ترین پاسُخ به این سووال که نُقطه ثقل سیاست آمریکا کُجا نیست را آقای اوباما زمانی ارایه کرد که رژیم اسدها "خط قرمز" ترسیم شده توسُط او را بدون هیچگونه پیامدی نادیده گرفت و حملات جنایتکارانه خویش علیه شهروندان سوری را به تهاجُم شیمیایی نیز گُسترش داد. بر این اساس، سیاستی که دولت آقای ترامپ اعلام کرده، وِیژگی تازه ای ندارد و کمتر از این، نشانه های یک استراتژی در آن دیده می شود. بیشتر چنین می نماید که دولت جدید آمریکا مایل است نداشتن یک راهکار درازمدت در باره بُحران سوریه را با نفی سیاست دولت پیشین مُتوازن کند. کُلی گویی پیرامون "تعیین سرنوشت بشار اسد به دست مردُم سوریه" مانند آنچه که به تازگی آقای تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا، مطرح ساخته، نمی تواند جای یک نقشه راه روشن در باره حل بُحران سوریه را بگیرد. رژیم اسدها و پُشتیبانهای خارجی آن و در راس آنها حاکمان ایران، مانع اصلی بر سر راه هر تحول مُسالمت آمیز در مُناسبات سیاسی این کشور هستند. بدون کنار زدن این موانع، سُخنی هم از آینده سیاسی ملت سوریه نمی تواند در میان باشد. موکول ساختن "سرنوشت بشار اسد" به غلبه بر داعش، افکندن مُشکل از این شانه به آن شانه به حساب می آید و بیراهه ای است که فقط چند گام جلوتر، به نُقطه کُنونی ختم می شود.

Saturday, April 1, 2017

سینا دهقان قربانی حفظ امنیت دزدان دانه درشت. زینت میرهاشمی.

فراسوی خبر ....شنبه ۱۲ فروردین سینا دهقان قربانی حفظ امنیت دزدان دانه درشت زینت میرهاشمی حکم سر به دار شدن سینا دهقان، زندانی ۲۱ ساله، موجی از تنفر نسبت به رژیم ولایت فقیه را در ایران و جهان برانگیخته است. سینا دهقان به جرم نوشتن مطالب انتقادی بر روی شبکه های اجتماعی در مهرماه 1394 توسط سپاه پاسداران دستگیر و قرار است به جرم توهین به پیامبر اعدام شود. چرایی اعدام به بهانه چنین جُرمی (سب النبی) و یا اعدام بهائیان در حکومت فاسد جمهوری اسلامی و در دایره تَنگ ایدئولوژیک آن چیزی جز وجود تهدید امنیتی نمی تواند باشد. به جز این، توجیه چرایی اینگونه اعدامها برای بسیاری از تاریک اندیشان جای سوال است. بر این منظر این نوع اعدامها دقیقا به دلیل تهدید ناامنی برای رژیم و بی اثر بودن ابزار مذهب برای حکومت کردن و تسلط بر جامعه است. اعدام سینا دهقان نه برای توهین به پیامبر، بلکه به خاطر چالش با ساختار نظام فاسدی است که به نام خدا، و با حربه بهشت و جهنم، هر کسی که امنیت نظام را بر هم زند را از سر راهش برخواهد داشت. مقایسه وضعیت سینا دهقان، سربازی که جرمش فقط نوشتن و آنهم در شبکه های اجتماعی است با دزدیهای باند احمدی نژاد، نورچشمی ولی فقیه، عمق فاجعه نکبتبار رژیم ولایت فقیه را نشان می دهد. یکی به اعدام محکوم می شود و دیگری دزدی و چپاول می کند و برای قدرت خیز برداشته است. در هنگامه نمایش انتخابات ریاست جمهوری و در جدال به سطح آمده باندهای درون حکومت، دزدیهای پایوران رژیم بیشتر روشن می شود. به عنوان مثال با فعال شدن باند احمدی نژاد، بقایی و مشاعی، دزدیهای دوران ریاست آنها بار دیگر به مطبوعات کشیده شده است. ماجرای دزدیده شدن «۶۰۰ میلیارد تومان پولی که در قالب فروش نفت به نیروی انتظامی واگذار شده» و به وزارت نفت برگردانده نشده، بار دیگر مطرح شده است. رئیس کمیسیون برنامه و بودجه به اجازه فروش نفت به نیروی انتظامی از طرف احمدی نژاد انگشت گذاشت و تاکید کرد که این پول به خزانه دولت باز نگشته است. (منبع روزنامه شرق ۱۷اسفند ۹۵) وب سایت مجلس با توجه به فعال شدن احمدی نژاد از کمکهای بیدریغ او به حدود ۳۰ کشور بدون حساب و کتاب خبر داده است. در این وب سایت آمده است: پرداخت ۳۳۰ میلیون دلار به پاکستان، اختصاص یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار وام به سریلانکا، پرداخت ۳۵۰ میلیون دلار به نیکاراگوئه.... و بر اساس گفته سفیر رژیم در ونزوئلا، ساختن ده هزار خانه در ونزئولا.....و پیدا شدن چکی به ارزش تقریبی 7۷۰میلیون دلار در چمدان رئیس سابق کل بانک مرکزی و ...نمونه هایی از این اقدامات است. در این شرایط است که می توان اهمیت نوشته های سینا دهقان و حکم اعدام او و سرکوب و آزار زندانیان سیاسی و عقیدتی را فهمید. برای حکومت مساله توهین به پیامبر بهانه ای برای دفاع از امنیت کلان دزدان است.