Thursday, November 30, 2017

طاهر احمدزاده هِرَوی،. مبارز گرانقدر و چهره محبوب مردم، ما را تَرک کرد....

.....طاهر احمدزاده هِرَوی،. مبارز گرانقدر و چهره محبوب مردم، ما را تَرک کرد طاهر احمد زاده هِرَوی،.. یکی از فرهیختگان نهضت ملی ایران و از مبارزان ضد استعمار و ضد استبداد در سن 96 سالگی در مشهد چشم از جهان فرو بست... زنده یاد طاهر احمد زاده در دوران رژیمهای شاه و شیخ برای رهایی مردم ایران بی وقفه مبارزه کرد و در همین راه بارها در هر دو رژیم بازداشت و زندانی شد. وی در آبان 1357 با اوج گیری خیزش مردم ایران از زندان شاه آزاد شد و پس از سرنگونی رژیم سلطنتی، برای مدت کوتاهی استاندار خراسان بود. خمینی مرتجع که از افکار مترقی و آزادیخواهانه آقای احمد زاده آگاه بود، به اشکال مختلف و منجمله با زندانی کردن و شکنجه مانع فعالیت او برای آزادی و عدالت شد. وارستگی، انسان دوستی، نکته بینی و تعامل با دگر اندیشان خصوصیات برجسته وی بود. طاهر آقا پدر چریکهای فدایی خلق رفقا مسعود و مجید احمد زاده که در دوران رژیم شاه به شهادت رسیدند و مجتبی احمد زاده که در دوران رژیم خمینی به شهادت رسید، بود. از طرف خود و رفقایم در سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، فقدان مبارز عالیقدر زنده یاد آقای طاهر احمد زاده هِروی را به فرزند و خانواده گرامی ایشان و نیز به خانواده شهدا و زندانیان سیاسی، رهروان راه دکتر محمد مصدق و به تمام آزادیخواهان تسلیت می گویم. یاد عزیزش مانا و ماندگار.. مهدی سامع.. .پنج‌شنبه ۹ آذر ۱٣۹۶ - ٣۰ نوامبر ۲۰۱۷

صد روز شیادی و هزار جور کلاهبرداری...زینت میرهاشمی.

صد روز شیادی و هزار جور کلاهبرداری... زینت میرهاشمی. حسن روحانی پس از صد روز نشستن مجدد بر کرسی ریاست، در یک برنامه تلویزیونی که شامگاه سه شنبه ۷ آذر از صدا و سیمای تحت امر ولی فقیه پخش شد، از عملکرد صد روزه خود دفاع کرد. او با ارایه کتابی گزارش گونه در ۲۵۵ صفحه دسته کلید خود را به نمایش گذاشت. اقتصاد و اشتغال از جمله مواد مربوط به این گزارش است و این در حالی است که بیکاری در ایران بیداد می کند. بیش از نیمی از مردمی که در سن کار هستند، هیچ گونه کاری ندارند. روحانی افزایش حقوق مستمری بگیران و ریشه کن کردن فقر را وعده داد. او با تاکید بر وعده انتخاباتی اش، ریشه کن کردن فقر مطلق در پایان دولت دوازدهم، وعده افزایش مستمری به ۵ برابر را داد. طرح کارورزی، یا همان طرح استاد شاگری از جمله افتخارات حسن روحانی برای ایجاد اشتغال است که در گزارش به آن پرداخته شده است. طرحی که با مخالفتهای زیاد نیروی کار مواجه شده است. برخورد حسن روحانی در رابطه با سازمان تامین اجتماعی و فروش بنگاههای اقتصادی این سازمان، از جمله موضوعهایی است که در فرصت دیگر به آن می پردازیم. در حالی که دولت به سازمان تامین اجتماعی بدهکار است، این سازمان به جای این که منبعی برای تامین بیمه بیکاری و بیمه بازنشستگان باشد، تبدیل به منبع ثروت برای پایوران رژیم شده است. فروش بنگاههای سامان تامین اجتماعی، یعنی واگذاری آن در ارزانترین شکل به خودیها و به معنای فقیرتر کردن سازمان تامین اجتماعی است. در گزارش روحانی نکته نه چندان شفافی هم وجود دارد که در گذشته موضوع جدال بین باندهای درون رژیم بود. روحانی کنفوانسیونهای مربوط به پولشویی را بدون آن که آن را رسانه ای کند پذیرفته و لایحه آن را به مجلس ارتجاع داده است. اگر این لایحه قانونی شود، یگ قدم دیگر در جهت کامل کردن برجام و نوشیدن جام زهر دیگر برداشته شده است. گزارش صد روزه حسن روحانی نمایشی به تمام معنا از شیادی، دروغگویی در مورد «اقتصاد، اشتغال، دیپلماسی، فرهنگ و جامعه» است. زندگی مردم، آمار واقعی بیکاری، افزایش فقر و تنگدستی، وضعیت نابسامان تولید و صنعت و همزمان حرکتهای اعتراضی رو به گسترش نیروهای کار، دال بر وجود بحران جدی اقتصادی همراه با فساد حکومتی است. زندگی واقعی مردم گزارش ۱۰۰ روزه حسن روحانی را باطل می کند..

Wednesday, November 29, 2017

چالشهای معلمان در مهرماه (۹۶)....فرنگیس بایقره.

چالشهای معلمان در مهرماه (۹۶)..... فرنگیس بایقره.... اعتراض یکپارچه بازنشستگان و معلمان در ۲۰ استان کشور روز پنجشنبه ۱۳ مهر، برابر با ۵ اکتبر، روز جهانی معلم، هزاران معلم و بازنشسته در پاسخ به فراخوان شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران تجمع کردند. این تجمع توسط معلمان استان البرز و تهران مقابل سازمان برنامه و بودجه و در سایر استانها مقابل ادارات کل و اداره آموزش و پرورش برگزار شد. روز جهانی معلم در تقویم رسمی کشور ثبت نشده است. معلمان در قطعنامه تجمعات خود با اشاره به معلمان زندانی تاکید کردند: "ما به امنیتی کردن فعالیت صنفی اعتراض داریم و خواهان توقف احکام فعالان صنفی و آزادی بدون قید و شرط آنان، رفع تبعید و اخراج و بازگشت به سرکار هستیم. دولت یازدهم خلاف ادعاهایش موانع جدی بر سر راه تشکل یابی مستقل معلمان ایجاد نموده است. ما برای پیگیری این مطالبات بر حق تشکل ‌یابی مستقل پای می ‌فشاریم." محمود بهشتی لنگرودی، اسماعیل عبدی، محسن عمرانی و مختار اسدی از جمله معلمانی هستند که به دلیل تلاش در جهت تامین حقوق معلمان به زندان افتاده اند. معلمان شاغل و بازنشسته در تجمعات امروز پارچه ‌نوشته ‌هایی در دست داشتند و از جمله شعار می ‌دادند: "این همه بی عدالتی، هرگز ندیده ملتی"، "معیشت، سلامت حق مسلم ماست"، "معلم زندانی آزاد باید گردد". سخنران تجمع امروز در خرم آباد رسول بداقی بود که پس از آزادی از زندان هنوز به سر کار بازنگشته است. محسن عمرانی، معلم زندانی، که در مرخصی بسر می برد نیز در تجمع بوشهر شرکت داشت. خبرهای منتشر شده نشان می دهد تجمع امروز در استانهای تهران، یزد، آذربایجان شرقی، خراسان رضوی، خراسان شمالی، خوزستان، کردستان، فارس، اصفهان، چهارمحال و بختیاری، لرستان، همدان، کرمانشاه، مرکزی، قزوین، مازندران، گیلان، بوشهر، اردبیل برگزار شده است: *تهران در تهران، این تجمع از ساعت ده صبح مقابل مجلس شورای اسلامی با شرکت صدها معلم و بازنشسته شروع شد. *رشت بازنشستگان گیلان با تجمع روبروی صندوق بازنشستگان گیلان نسبت به وضعیت معیشتی و بی اعتنایی مسوولان به مطالبات خود اعتراض کردند. آنها با در دست داشتن پلاکاردهایی همچون "ما از فقر نمی نالیم، از فرق می نالیم"، "ما خواهان همتزازی حقوق با سایر بازنشستگان سایر ادارات هستیم"، "ما خواهان بیمه فراگیر و جامع هستیم"، خواسته های خو درا بیان کردند. معترضان خواستار اجرای کامل قانون خدمات مدیریت کشوری شدند و اعلام کردند تا رسیدن به خواسته های خویش به پیگیری ادامه خواهند داد. "ایلام فرهنگیان بازنشسته ایلامی به دنبال تحقق نیافتن مطالبات شان در مقابل صندوق بازنشستگی در ایلام تجمع کردند. *کرمانشاه صدها تن از بازنشستگان آموزش و پرورش در اعتراض به سیاستهای صندوق ذخیره‌فرهنگیان، مقابل در برابر سازمان بازنشستگی در شهر کرمانشاه گردهم آمدند. تجمع کنندگان فریاد "خط فقر سه میلیون، حقوق ما یک میلیون" سر می دادند و خواستار همسان‌ سازی مستمری و مزایای کلیه مستمری بگیران دولت و افزایش سطح دریافتی معلمان بازنشسته شدند. *بجنورد معلمان بازنشسته و جمعی از فرهنگیان خراسان شمالی در اعتراض به سیاست پیگرد و فشار فعالان صنفی و مشکلات معیشتی مقابل اداره ‌کل آموزش و پرورش استان تجمع کردند. تعداد معلمان تجمع کننده مقابل اداره کل آموزش و پرورش خراسان شمالی به بیش از ۱۵۰ نفر می ‌رسید و پلاکاردهایی با عناوینی همچون "برقراری عدالت بودجه ‌ای"، "توجه به بازنشستگان آموزش و پرورش"، "همسان ‌سازی حقوق با معلمان شاغل" و "برقراری عدالت آموزشی" در دست تجمع کنندگان دیده می‌ شد. در پایان این تجمع قطعنامه ‌ای در چند بند خوانده شد که در آن از دولت خواسته‌شد به نگاه‌ امنیتی به مقوله آموزش و پرورش را بر اساس قولهای انتخاباتی پایان دهد و با معلمان تجمع‌ کننده برخورد امنیتی صورت نگیرد. دیگر سرفصلهای قطعنامه را برقراری بودجه عادلانه برای ساختن مدارس نو، برچیده شدن مدارس کپری و خشتی و گلی٬ تامین معیشت معلمان بازنشسته، همسان‌ سازی حقوق بازنشستگان با معلمان و کادر اداری، تسویه بدهکاریهای دولت به آموزش و پرورش، تامین بودجه عادلانه برای بیمه درمانی و تکمیلی کارآمد، تصحیح نگاه نادرست به مقوله آموزش و پرورش در بودجه نویسی و تصحیح نگاه خصوصی سازی به آموزش و پرورش تشکیل می داد. *مشهد معلمان و فرهنگیان بازنشسته در روز جهانی معلم برای پیگیری خواسته های شان مقابل اداره کل آموزش پرورش خراسان رضوی تجمع کردند. معلمان با در دست داشتن پلاکاردهایی خواستار آزادی معلمان زندانی بدون قید و شرط شدند. از دیگر شعارهای معلمین مشهد "معیشت منزلت سلامت، حق مسلم ماست"، "خط فقر ۴ میلیون، حقوق ما ۱ میلیون" بود. *یزد شماری از فرهنگیان و بازنشستگان آموزش و پرورش یزد مقابل اداره کل آموزش و پرورش استان تجمع کردند. تجمع کنندگان برخورداری از بیمه کامل و جامع خدمات درمانی، اجرای کامل قانون مدیریت خدمات کشوری، اجرای قانون نظام هماهنگ حقوق پیشکسوتان و همسان سازی حقوق بازنشستگان با شاغلان را خواستار شدند. *بوشهر همزمان با سراسر کشور، فرهنگیان شاغل و بازنشسته استان بوشهر نیز مقابل اداره کل آموزش و پرورش این استان تجمع و خواهان رسیدگی و بهبود وضعیت معیشتی خود و بازنشستگان فرهنگی شدند. افزایش حقوق، یکسان سازی حقوق معلمان با دیگر دستگاههای اجرایی و توجه به معیشت بازنشستگان فرهنگی بخشی از مطالبات تجمع کنندگان بود. کارورزان بازنشسته فرهنگی دست نوشته هایی را حمل می کردند که بر آن از جمله این خواسته ها دیده می شد: "تکریم واقعی بازنشسته زمانی است که به معیشت و درمان او توجه شود"، "ما فرهنگیان خواهان اجرای عدالت و همسان سازی حقوق و رفع تبعیض با سایر ارگانها می باشیم"، "بی توجهی به آموزش و پرورش = افزایش آسیبهای اجتماعی"، "بی توجهی به آموزش و پرورش = تباهی آینده فرهنگیان" و "پیشرفت جامعه در گرو توجه به آموزش و پرورش است". آنها از مسوولان کشور خواستند تشکلها و فعالیتهای صنفی فرهنگیان را در سراسر کشور به رسمیت شناخته، به برخوردهای امنیتی با فرهنگیان خاتمه داده و احکام زندانی، تبعید، اخراج و دیگر مجازاتهایی را که در حق فرهنگیان کنشگر روا داشته اند، لغو کنند. محسن عمرانی، معلم زندانی، که در مرخصی بسر می برد نیز در تجمع بوشهر شرکت داشت. این تجمع با خواندن بیانیه سراسری روز جهانی معلم به پایان رسید. *شیراز معلمان استان فارس در اعتراضی نسبت به وضعیت معلمان و با در دست داشتن پلاکاردهایی در برابر اداره ‌کل آموزش و پرورش این استان گردهم آمدند. مشکلات حقوقی و معیشتی، وضعیت بیمه‌ ها و کمبود امکانات و مزایای رفاهی فرهنگیان از جمله موضوعات مورد اعتراض معلمان شاغل و بازنشسته‌حاضر در این تجمع بود. معلمان معترض خواستار آزادی معلمان زندانی شدند و علیه فساد اقتصادی دستگاه ها و مسوولان دولتی شعار دادند. فرهنگیان شیراز در این تجمع همچنین با تشیع نمادین "آموزش و پرورش رایگان"، اعتراض خود را نسبت به کالایی شدن آموزش ابراز داشتند. *ممسنی فرهنگیان شاغل و بازنشسته شهرستان ممسنی در اعتراض به وضعیت معیشتی شان، مقابل آموزش و پرورش این شهرستان تجمع کردند. معترضان مهمترین خواسته های خود را اینگونه بیان کردند: ۱- عدالت در تقسیم بودجه ۲- بیمه کارآمد ۳- برداشته شدن نگاه مصرفی از آموزش و پرورش ۴- آزادی زندانیان صنفی معلمان ۵- به کارگیری یکی از فرزندان فرهنگیان بازنشسته به جای والدین فرهنگی ۶- همسان سازی حقوق شاغلین و بازنشستگان با سایر کارکنان دولت ۷- تاسیس بانک اختصاصی فرهنگیان ۸- تامین وضعیت معیشتی در شان معلم *تبریز معلمان بازنشسته تبریز در اعتراض به تاخیر در پرداخت معوقات، تبعیض در پرداختی بازنشستگان آموزش پرورش با دیگر ارگانها، مشکلات معیشتی و سلامت معلمان بازنشسته در مقابل اداره کل آموزش و پرورش آذربایجان‌ ‌شرقی تجمع کردند. در این تجمع، معلمان بازنشسته دست نوشته‌‌‌ هایی با مضمون "معلمان زندانی را آزاد کنید"، "یک اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه"، "خط فقر چهار میلیون/حقوق ما یک میلیون"، "خصوصی سازی آموزش و پرورش را متوقف کنید"، "آموزش رایگان و با کیفیت حق دانش آموزان" در دست داشتند. *قزوین جمعی از معلمان و فرهنگیان استان قزوین با تجمع مقابل اداره کل آموزش و پرورش استان قزوین، اعتراض خود نسبت به وضع موجود را اعلام کردند. برخی از شعارها و دست نوشته هایی تجمع کنندگان از این قرار بود: "خط فقر ۴ میلیون، حقوق ما یک میلیون"، "افزایش حداقل حقوق، برابر با خط فقر"، "ظلم و ستم کافیه، سفره ما خالیه"، "تشکل یابی حق قانونی معلمان کشور است"، "خصوصی سازی آموزش و پرورش را متوقف کنید"، "به وضعیت نامطلوب معلمان آزاد و قرار دادی رسیدگی کنید"، "به برخوردهای امنیتی با فعالان صنفی پایان دهید". شب گذشته (۱۲ مهر) انجمن صنفی معلمان قزوین به صورت رسمی در فراخوانی از معلمان و فرهنگیان قزوینی خواسته بود تا در این تجمع حضور یابند. *کردستان معلمان در شهرهای مختلف استان کردستان از جمله بانه، سقز، مریوان و... مقابل ادارات آموزش و پرورش این شهرستانها تجمع کردند. در بانه دهها تن از معلمان از ساعت ۱۰ صبح در مقابل ادارات آموزش و پرورش این شهرستان تجمع کرده و خواستار افزایش حقوق، یکسان سازی حقوق با دیگر دستگاهها و توجه به معیشت بازنشستگان فرهنگی شدند. در مریوان نیز حدود ۱۵۰ نفر از معلمان در مقابل اداره آموزش و پرورش این شهرستان تجمع کردند، این معلمان با در دست داشتن پلاکاردهایی که حاوی شعارهای صنفی بود، خواستار رسیدگی به وضعیت معیشتی خود شدند. حاضران در این تجمع دست نوشته های با مضمون "خصوصی سازی را متوقف کنید" و "حق تشکل‌ یابی مستقل حق قانونی معلمان است" را با خود حمل می کردند. آنها مطالبات دیگر خود را ترمیم و اصلاح دستمزدها هماهنگ با سایر کارکنان دولت، بهبود وضعیت معیشت معلمان، اصلاح ساختار بیمه معلمان، پرداخت به موقع پاداش پایان خدمت فرهنگیان عنوان کردند و خواستار رفع این مشکلات شدند. در میان تجمع کنندگان علاوه بر معلمان شاغل و بازنشسته شهرستان مریوان، فعالان مدنی این شهرستان نیز حضور داشتند. تجمع زنان معلم حق التدریس استان گستان جمعی از مربیان پیش دبستانی گلستان در عصر روز چهارشنبه ۱9مهر مقابل استانداری گلستان تجمع کردند. این تجمع در اعتراض به بلاتکلیفی وضعیت کاری بود. معترضان که همگی از معلمان زن بودند گفتند: استخدام آنها مصوبه دولت و مجلس بوده اما انجام نشده است. تجمع بازنشستگان فرهنگی استان فارس روز سه شنبه ۱۸مهر، همزمان با تجمع اعتراضی سراسری بازنشستگان کشوری و فرهنگی، بازنشستگان فرهنگی استان فارس مقابل استانداری تجمع کردند. در اين تجمع كه بخش گسترده آنها را فرهنگيان بازنشسته تشكيل مي داد، شركت كنندگان بر لزوم توجه به حقوق بازنشستگان تاكيد كردند. يكي از فرهنگيان بازنشسته در اين زمينه گفت: هنوز حقوق هيچ بازنشسته اي به ۲ ميليون تومان نرسيده است و تنها تقاضاي ما اين است كه حقوق ما نيز مانند شاغلان باشد. تجمع معلمان حق التدریسی و مربیان پیش دبستانی استان گیلان روز پنجشنبه ۲0 مهر، جمعی از معلمان حق التدریسی و مربیان پیش دبستانی استان گیلان در اعتراض به بلاتکلیفی استخدامی مقابل استانداری تجمع کردند. معترضان خواستار رعایت بومی گزینی و تعیین تکلیف خود شدند. گفتنی است تعداد نیروهای حق التدریسی در سالهای اخیر بنا به گفته مدیرکل اموزش و پرورش گیلان با کاهش چشم گیری روبه رو بوده است. تجمع مربیان پیش‌ دبستانی رشت شماری از مربیان زن پیش ‌دبستانی در اعتراض به عدم استخدام در آموزش ‌و پرورش تا شامگاه شنبه ۲۲ مهرماه مقابل اداره کل آموزش ‌و پرورش تجمع کردند. تجمع ‌کنندگان با اعتراض به مهدی حاجتی، مدیرکل آموزش‌ و پرورش گیلان، پذیرش نشدن خود در سیستم آموزش و پرورش را نتیجه کم ‌کاری او می ‌دانستند. یکی از تجمع کنندگان گفت: "۱۲ سال مربی پیش دبستان هستیم و یک روز هم بیمه نشدیم. از طریق مجلس توانستیم کاری کنیم که ما را حق التدریسی کنند، اما ساعات حق التدریس ما را نمی دهند این در حالی است که مجلس طرح را تصویب کرده است." مربیان که حاضر به ترک محل تجمع نبودند و بنا داشتند تا صبح مقابل اداره کل آموزش ‌و پرورش به تجمع اعتراضی شان ادامه دهند، بالاخره با حضور و میانجیگری فرماندار رشت، میدان فرهنگ را ترک کردند. تجمع اعتراضی آموزش‌ دهندگان نهضت سوادآموزی یزد جمعی از آموزش ‌دهندگان نهضت سوادآموزی استان یزد روز یکشنبه ۲۳مهر در اعتراض به بلاتکلیفی استخدامی و پرداخت نشدن چندین ماه حقوق و نداشتن بیمه، مقابل اداره کل آموزش و پرورش این استان تجمع کردند. تجمع کنندگان آموزش دهندگانی هستند که بعد از سال ۹۲ مشغول به کار شدند، ولی هنوز استخدام و بیمه نشده اند. یکی از مربیان معترض گفت: "درخواست ما این است آموزش و پرورش در خصوص استخدام ما اقدام کند." پرداخت نشدن چندین ماه حقوق و نداشتن بیمه از جمله مشکلاتی بود که تجمع کنندگان به آن اشاره کردند . تجمع اعتراضی آموزشیاران نهضت سواد آموزی ارومیه بامداد روز دوشنبه ۲۴ مهر، جمعی از آموزشیاران نهضت سواد آموزی ارومیه در اعتراض به بلاتکلیفی استخدامی مقابل استانداری آذربایجان غربی تجمع کردند. معترضان خواهان اجرای ماده ۱۷ قانون تعیین تکلیف استخدامی معلمان حق‌ التدریس و آموزشیاران نهضت سوادآموزی شدند. تجمع اعتراضی آموزش ‌دهندگان نهضت سوادآموزی اردبیل روز پنج شنبه ۲۷ مهر، زنان آموزش ‌دهنده نهضت سواد آموزی اردبیل در اعتراض به بلاتکلیفی استخدامی مقابل اداره کل آموزش و پرورش استان تجمع کرده و خواستار رسیدگی هر چه زودتر به وضعیت استخدامی خود شدند. اعتراض این بانوان به وضعیت استخدامی خود به این دلیل بوده که در استانهای دیگر اعلام نیاز و استخدام معلمان نهضت سوادآموزی انجام شده ولی در استان اردبیل این امر تحقق نیافته است. (منابع: ایلنا، تسنیم، تابناک، کُردپا، فارس، گیل خبر، ایرنا، دانشجو آنلاین، نسیم جنوب)

Tuesday, November 28, 2017

جمهوری اسلامی، اُروپا؛ یک مُلاقات ناخوشایند......منصور امان..

جمهوری اسلامی، اُروپا؛ یک مُلاقات ناخوشایند...... منصور امان... در میان بُهت و حیرت شُرکای اُروپایی خود، حاکمان جمهوری اسلامی قاره سبز را آماج تهدید موشکی قرار داده اند. سُکوتی که در پایتختهای اُروپایی پیرامون این رویکرد غیردوستانه حاکم گردیده، خود نشانه روشنی از سردرگُمی سیاستی است که منافع اقتصادی آن را پیش می راند و بر تعریف ارادی و تزیین شده ای از مُحیط کسب سود (بازار رژیم ولایت فقیه) اُستوار گردیده است. هنگامی که یک مقام ارشد سپاه پاسداران تهدید کرد که اُروپا را در بُرد موشکی خود قرار خواهد داد، این رجزخوانی می بایست برای سران برلین، پاریس و لندن همچون یک صاعقه ناگهانی از آسمان صاف و بی ابر بوده باشد. چه، پاسدار حُسین سلامی، مُعاون بازوی مُسلح رژیم حاکم بر ایران، این سُخنان ستیزه جویانه را بدون آنکه اقدام تحریک کننده یا تهدید آمیزی از سوی اُروپا علیه رژیم مُلاها صورت گرفته باشد، ایراد کرد. برعکس، اتحادیه اُروپا در برابر تلاشهای آمریکا برای پیوند دادن توافُق هسته ای با فعالیتهای منطقه ای رژیم مُلاها تاکنون مُقاومت کرده و با تاکید یکجانبه بر توافُق به دست آمده، در عمل رویکرد حاکمان ایران را در منطقه بُحران زده خاورمیانه تقویت کرده است. این جبهه گیری تا بدانجا پیش رفته که حتی موجب تیرگی روابط آلمان و عربستان و فراخوانده شدن سفیر ریاض از برلین شده است. تهدید آقای سلامی به یک اشاره سُتونی که استدلال محبوب طرفهای اُروپایی برای توجیه سیاست سودآور شان بر آن بنا گردیده را فرو ریخته است. آنها توافُق وین را نشانه ای از تمایُل حاکمان ایران به همکاری با غرب و عادی سازی مُناسبات خویش با آن مُعرفی می کنند. اُروپا مایل است شُعارهای "دیالوگ" و "صُلح" را که کارگُزاران فرنگی کار حُکومت از سر این بازار تا آن بازار جار می زنند، به عُنوان سکه نقد به حساب آورده و خرج کند. حال رژیم جمهوری اسلامی روی دیگر سکه را نیز به آنها نشان داده و گوشه پرده ای از آنچه که در پس ژستهای مُتمدنانه پادو - دیپلُماتهای بدون اختیارش به گونه واقعی می گذرد را بالا زده است. بدیهی است که خانُمها مرکل و می و آقای ماکرون را نمی توان به ساده لوحی و مُتهم کرد. آنها به خوبی توانایی تخمین ارزش واقعی این نمایش را دارند، با این حال رقابت با آمریکا در خاورمیانه از یکطرف و تلاش برای به تاخیر افکندن هر چه بیشتر سلاخی گاو شیرده از طرف دیگر، آنها را به این بازی خطرناک و زیانبار هدایت کرده است. تهدید موشکی اُروپا اما فقط پایان یافتن گُنجایش سیاست تک پایه ای اتحادیه اُروپا در برابر رژیم مُلاها را در چشم انداز نزدیک قرار نداده، بلکه بُن بست راهکار این رژیم مبنی بر پناه بردن از فشارهای آمریکا به آغوش اُروپا را نیز نمایان ساخته است. این یک مُلاقات ناخوشایند در یک نُقطه ناخوشایند تر برای هر دو طرف است.

پیام رضا شهابی از زندان رجایی شهر.....

پیام رضا شهابی از زندان رجایی شهر..... با گرمترین درودها..... بدین وسیله از تمامی کارگران، اعضای سندیکا، دانشجویان، فعالان اجتماعی و خانواده ها و انسانهای آزاده که به حبس ناعادلانه من و دیگر فعالان کارگری اعتراض کرده اند کمال قدردانی و تشکر را دارم. همچنین از کلیه تشکلات بین المللی کارگری از اقصی نقاط جهان که با ارسال نامه های اعتراضی به مقامات حکومتی خواهان آزدی بدون قید و شرط اینجانب و دیگر کارگرن زندانی شده اند بسیار سپاسگزارم. اذیت و آزار من و خانواده ام از سال ۱۳۸۹ که مامواران لباس شخصی مرا در حین رانندگی و در حضور مسافران به اتهام ساختگی سارق مسلح دستگیر کردند تا امروز لحظه ای متوقف نشده است. ۱۹ ماه در سلول انفرادی بازداشتگاه ۲۰۹ زندان اوین تحت بازجویی های طولانی مدت و شدیدترین برخوردهای فیزیکی، روحی و روانی بودم و چندین بار تهدید به اعدام شدم. در این سالها بارها عمل حراحی و معاینه و مداوای پزشکی داشته ام و به دفعات مجبور گردیدم که برای رساندن صدای حق خواهی ام دست به اعتصاب غذاهای طولانی بزنم. برای چی؟ چرا یک کارگر باید به دلیل دفاع از حقوق ابتدایی خود و همکارانش این چنین آزار ببیند و سلامتی خودش و خانواده اش به خطر بیافتد؟ تصور کرده بودند که با این اعمال سرکوبگرانه و ایجاد رعب و وحشت می توانند سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و دیگر تشکلات کارگری مستقل را مرعوب کنند و سرجای شان بنشانند. اما هیچگاه این چنین نشد و نخواهد شد. مادام که کارگران را استثمار و بی رحمانه سرکوب می کنند، حق کارگران را بی مهابا پایمال می کنند و در عین حال سرمایه داران و اختلاس گران و غارت گران اموال عمومی را مورد حمایت قرار می دهند؛ تشکل و اعتراض و اعتصاب خواهد بود. وضعیت من کماکان ناروشن است و با وجود وعده های مقامات برای پایان دادن به این وضعیت، کماکان در حبس و بدون مراقبت پزشکی مناسب به سر می برم. حمایت همبندان محترمم، خانواده عزیزم، همسر بزرگوارم و همکاران زحمتکش سندیکای کارگران شرکت واحد و نیز حمایت کارگران و مدافعان حقوق کارگری و انسانی در ایران و در سطح بین المللی تنها ضامن آزادی من و دیگر همقطاران در بند خواهد بود. پیروز باشید رضا شهابی زندان رجایی شهر-کرج چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۶ - ۱۸ اکتبر ۲۰۱۷

زنان در مسیر رهایی (مهر 96)....اسد طاهری.

زنان در مسیر رهایی (مهر 96)...اسد طاهری.... بازداشت دختر ۱۸ ساله به دلیل تبلیغ کلاس رقص در اینستاگرام رییس پلیس "فتا" هرمزگان روز شنبه ۱ مهر از دستگیری یک دختر ۱۸ ساله در بندرعباس به اتهام آموزش رقص و تبلیغ کلاسهای خود در اینستاگرام خبر داد. سرهنگ علی اصغر افتخاری گفت: "کارشناسان پلیس فتا با رصد فضای مجازی متوجه شخصی ناشناسی در شبکه اجتماعی اینستاگرام شدند که اقدام به تبلیغ آموزش رقص بانوان و عضوگیری و آموزش رقص به صورت غیرمجاز در منزل شخصی خود می کند. در بررسیها مشخص شد متهم در پیام رسان تلگرام نیز اقدام به تبلیغ کلاس رقص می کند که با اقدامات فنی و شگردهای خاص پلیسی، متهم به هویت خانم "ا.م"، ۱۸ ساله شناسایی شد." وی اضافه کرد: "کارآگاهان پلیس فتا متهم را در یک عملیات غافلگیرانه در مخفیگاه خود دستگیر و به همراه ادله جرم به پلیس فتا منتقل کردند که متهم در ابتدا منکر بزه انتسابی بود ولی پس از رو به رو شدن با مدارک و مستندات پلیس، به جرم خود اعتراف و انگیزه خود از برگزاری کلاس رقص را پر کردن اوقات فراغت و همچنین کسب درآمد اعلام کرد." مرکل برای چهارمین بار صدر اعظم آلمان می شود حزب "آنگلا مرکل"، صدراعظم آلمان، برای چهارمین دور پیاپی در انتخابات پارلمانی آلمان به پیروزی رسید. او از ۲۲ نوامبر ۲۰۰۵ سکان اداره قطب بزرگ صنعتی غرب را در دست دارد و نخستین زن صدراعظم در تاریخ آلمان است. آنگلا مرکل زاده ۱۷ ژوئیه ۱۹۵۴ در هامبورگ است. اندکی پس از تولد او، خانواده اش به آلمان شرقی مهاجرت کردند؛ جایی که او در رشته فیزیک به دانشگاه رفت و به عنوان فیزیکدان با درجه دکتری در رشته شیمی فیزیک فارغ التحصیل شد. مرکل نخستین بار به هنگام تحولات اروپای شرقی در سال ۱۹۸۹ وارد عرصه سیاسی شد و در سال ۱۹۹۰ به معاونت سخنگوی دولت انتقالی آلمان شرقی منصوب گردید. پس از شکست حزب "اتحادیه دموکرات مسیحی" در انتخابات ۱۹۹۸، مرکل به عنوان دبیرکل این حزب برگزیده شد و کمتر از دو سال بعد از آن، به عنوان اولین زن در تاریخ این حزب به رهبری آن برگزیده شد. او در سال ۲۰۰۵ پس از پیروزی حزبش در انتخابات، نخستین کابینه خود را تشکیل داد و پس از آن توانست به طور پیاپی با پیروزی در انتخاباتهای پارلمانی چهارساله، این جایگاه را حفظ کند. وی از روز ۲۶ مارس ۲۰۱۴، رکورد طولانی ‌ترین دوره تصدی دولت را بین سران کشورهای عضو اتحادیه اروپا از آن خود کرده است. آنگلا مرکل رهبر دوفاکتو اتحادیه اروپا خوانده می شود و مجله "فوربز" دو بار او را دومین شخص قدرتمند جهان نامید که بالاترین رتبه ‌ای است که یک زن تاکنون بدان رسیده است. مرکل در سال ۲۰۱۵ نیز از سوی مجله "تایمز" به عنوان شخصیت سال برگزیده شد. اصلاحات بی سابقه حقوق زنان در عربستان حکومت عربستان سعودی اصلاحات گسترده ای را در زمینه حقوق زنان آغاز کرده است که با توجه به نظام مردسالارانه این کشور، ارزشی برابر با یک انقلاب را دارد. این اصلاحات با فرمان ملک سلمان، پادشاه عربستان سعودی مبنی بر لغو ممنوعیت رانندگی زنان آغاز گردید. عربستان تنها کشوری بود که زنان در آن حق رانندگی نداشتند. سپس مجلس شورای عربستان سعودی، طرح "تعیین مفتیهای زن" را تصویب کرد که بر اساس آن، زنان تحصیلکرده در رده ‌های بالای فقه، همچون مردان حق دادن فتوا خواهند داشت. همچنین پادشاه عربستان در دستور دیگری خواهان تدوین قانون حمایت از زنان در برابر تعرض جنسی شد. ملک سلمان به عبدالعزیز بن سعود بن نایف، وزیر کشور عربستان، دستور داد تا طی ۶۰ روز این قانون را تدوین کند. در سال ۲۰۱۴ پیش ‌نویس قانونی برای جرم آزار و اذیت جنسی در عربستان سعودی رد شد. بیشتر نمایندگان مجلس گفته بودند چنین قانونی مشوق تعامل بیشتر بین زنان و مردان خواهد شد. از دیگر اصلاحات انجام شده در این کشور مردسالار می توان به قوانینی برای آزادی ورود زنان به ورزشگاهها، آزادی‌ مشروط پخش موسیقی هنرمندان زن و فتوای مفتی سعودی برای خروج زنان از کشور بدون اجازه همسر اشاره کرد. پلیس دینی عربستان سعودی قانون تفکیک جنسیتی را به ‌شدت کنترل می ‌کند. در رستورانها زنان به ‌طور جداگانه غذا می ‌خورند و مووسسات دولتی متعدد مانند بانکها، درهای ویژه زنان دارند. داوران زن به دیدارهای بین المللی فوتبال نیز راه یافتند برای اولین بار در تاریخ مسابقات بین المللی فوتبال، قضاوت یکی از دیدارهای مردان را یک زن انجام خواهد داد. دیدار ژاپن و کالدونیای جدید در چهارچوب مسابقات جام جهانی فوتبال زیر ۱۷ سال را نه یک داور مرد، که "استر اشتابلی" سوییسی قضاوت خواهد کرد. فیفا اعلام کرده که در برنامه های خود تصمیم دارد کلاسهای داوری و همه شرایط فوتبال برای زنان و مردان را برابر کند و در آینده داوری دیگر مسابقات جهانی نیز بدون در نظر گرفتن جنسیت انجام خواهد شد. خانم اشتابلی فقط داوری یک مسابقه فوتبال را به عهده ندارد و بی گمان برای نشان دادن استعداد و تواناییهای خود کاری به مراتب سخت ‌تر از همکاران مرد اش دارد. او نه تنها در میدان ورزش، که باید بر افکار مردسالارِ روی سکوها و مردمانی در چهارگوشه ‌جهان از پشت قابهای تلویزیون نیز پیروز شود. تجمع فعالان حقوق زنان در ترکیه در اعتراض به "قانون مفتی" شمار زیادی از فمینیستها و فعالان حقوق زنان در ترکیه روز چهارشنبه ۱۲ مهر در اعتراض به طرح قانونی برای رسمیت دادن به ثبت ازدواج توسط مفتیها (روحانیان ترکیه) در برابر پارلمان این کشور تجمع کردند. بخش اصلی شرکت ‌کنندگان در این تجمع از حقوقدانان و گروههای مدافع حقوق زنان وابسته به دو حزب اپوزیسیون "جمهوریخواه خلق" و "دمکراتیک خلقها" بودند. پلیس تلاش کرد تا از تجمع اعتراضی زنان جلوگیری کند. "آیلین نازلیاکا"، نماینده مستقل پارلمان ترکیه، در رابطه با پیش ‌نویس این قانون گفته است: "ما هرگز این قانون را نخواهیم پذیرفت. طرح این قانون سوواستفاده جنسی و ازدواج کودکان را امکان‌ پذیر خواهد کرد." زنان فمینیست ترکیه همچنین نگران آن هستند که تغییر قانون، راه را برای چند همسری رایج در برخی کشورهای اسلامی هموار کند. آنها "قانون مفتی" را گام دیگری در جهت تسریع روند رو به رشد اسلامی کردن جامعه ترکیه می‌ دانند. قانون موسوم به "قانون مفتی"، در صورت تصویب شدن، به صلاحیت مفتیها در ثبت ازدواج در ترکیه رسمیت خواهد بخشید. طبق یک قانون تصویب ‌شده در ترکیه در سال ۱۹۲۶ میلادی، کسانی که ازدواج خود را تنها به صورت شرعی ثبت کرده باشند، با مجازات زندان روبه‌ رو خواهند شد. روز جهانی دختربچه ها ۱۱ اکتبر برابر با ۲۰ مهر، روز جهانی دختربچه ها است. سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده دختربچه ها نیازهای ویژه ای دارند که باید به آن توجه کرد و نابرابریهای اقتصادی صدمه زیادی به بهداشت دختران در سراسر جهان زده است. پنج سال پیش، در سال ۲۰۱۱، مجمع عمومی سازمان ملل متحد به منظور تاکید بر نیازهای جسمی و روانی دختران، با تصویب قطعنامه ای، ۱۱ اکتبر هر سال را به عنوان روز جهانی دختربچه ها اعلام کرد. هدف از این نامگذاری تلاش در جهت رفع تبعیض جنسیتی علیه دختربچه ها نسبت به پسران در زمینه تحصیل، بهداشت، تغذیه و غیره اعلام شد. به گفته سازمان ملل متحد، سرمایه گذاری کشورها در تامین حقوق اولیه افراد از جمله حق دختربچه ها برای بهره مند بودن از بهداشت و تحصیل می تواند میزان فقر، خشونت و عقب‌ افتادگی در جوامع را به صورت محسوسی کاهش دهد. بنا به اعلام سازمان ملل متحد، ثبت نام دختران در مدارس ابتدایی در کشورهای درحال توسعه و واکسیناسیونهای اصلی برای این گروه نسبت به ۱۵ سال قبل افزایش یافته و احتمال ابتلای آنها به بیماریهای ناشی از سووتغذیه کاهش پیدا کرده، اما میزان ازدواجهای اجباری و خشونت خانوادگی و قتلهای ناموسی هنوز کاهش نیافته است. ازدواج روزانه ۲۰ هزار کودک در جهان بر اساس گزارش مشترک صندوق نجات کودک و بانک جهانی که به تازگی منتشر شده است، در سال حدود هفت و نیم میلیون دختر زیر سن قانونی در جهان ازدواج می کنند و نزدیک به ۱۰۰ میلیون دختر به دلیل نبود حمایت قانونی در کشورهای شان در معرض "ازدواج کودکان" قرار دارند. تعدادی از این کشورها سن قانونی ازدواج برای دختران را بالا برده و یا با حذف کردن استثنائاتی مانند اجازه والدین یا اجازه دادگاه از این امر جلوگیری می کنند. اما این موضوع در کشورهای زیادی همچنان چالش برانگیز است. اجرای ضعیف قوانین و وجود عرفهای مذهبی و سنتی خارج از دایره قانون بخشی از دلایل ادامه یافتن ازدواجهای غیررسمی کودکان است. سنت ازدواج در سن پایین در برخی از فرهنگها و مذاهب ریشه دار است و باور رهبران مذهبی و ترویج آن باعث موفق نشدن دولتها در ریشه ‌کن کردن ازدواج کودکان است. "کریستین مک نیل"، مسوول سیاست گذاری صندوق نجات کودک معتقد است: "تا زمانی که ازدواج کودکان وجود دارد، نمی توانیم منتظر دنیایی باشیم که در آن برای دختران و پسران فرصتهای برابر رشد و شکوفایی وجود داشته باشد." وی می‌ افزاید: "با وجود اینکه قدم اول در راه بر طرف کردن این معضل قرار دادن موانع قانونی است، اما خطر ازدواج برای میلیونها کودک دختر در جهان ادامه خواهد داشت، مگر آنکه با آن برخورد ضربتی کنیم. باید نگرش جوامع را تغییر دهیم تا بتوانیم یکبار برای همیشه این معضل را ریشه کن کنیم." مسوول سیاست گذاری صندوق نجات کودک، ادامه تحصیل را بهترین راه برای رشد سالم دختران و بالا رفتن توانایی آنان در تامین معیشت خود می داند. دیدبان حقوق بشر اعلام کرد؛ بیش از دو سوم دختران افغان به مدرسه نمی ‌روند سازمان دیدبان حقوق بشر، وضعیت تحصیل زنان در افغانستان را نگران ‌کننده خواند. بنا به این گزارش که روز سه‌ شنبه ۲۵ مهر منتشر شد، ۱۶ سال پس از مداخله نظامی به رهبری آمریکا در افغانستان که منجر به برکناری طالبان شد، باز هم تخمین زده می‌ شود که یک سوم دختران افغان از رفتن به مدرسه محروم هستند. در این گزارش گفته شده، در سالهای اخیر با وجود تلاشهای دولت افغانستان و کمک‌ کنندگان بین ‌المللی، آموزش دختران به طور قابل ملاحظه کاهش یافته‎ است. دیدبان حقوق بشر می‎ گوید، وضعیت امنیت افغانستان، سنتهای اجتماعی، فقر و نبود معلم زن به اندازه کافی از دلایلی است که برخی از دختران در این کشور از تحصیل محرومند. (منابع؛ فمینیسم روزانه، دویچه وله، بی بی سی، ایرنا، رادیو زمانه، جام جم، رادیوفردا) منبع: نبردخلق شماره ۳۹۰، دوشنبه اول آبان ۱۳۹۶ - ۲۳ اکتبر ۲۰۱۷

Sunday, November 26, 2017

پایان داعش؛ اصرار سُلیمانی و انکار خامنه ای....منصور امان.

فراسوی خبر... یکشنبه ۵ آذر پایان داعش؛ اصرار سُلیمانی و انکار خامنه ای منصور امان رهبر رژیم ولایت فقیه و سرکردگان سپاه پاسداران اعلام پیروزی پاسدار قاسم سُلیمانی بر داعش را باطل کرده و فقط به طور مشروط از چنین تحولی سُخن می گویند. این ارزیابی در ناهمگونی زننده ای با فتح نامه جنجالی قرار دارد که وی مُنتشر کرد و در آن پایان کار داعش را به آقای خامنه ای "تبریک و تهنیت" گفت. نشانه های ناخُرسندی از بیانیه مزبور، در پاسُخ بی درنگ ارباب آقای سُلیمانی به وی آشکار گردید؛ آنجا که آقای خامنه ای باد از بادبان پاسدار مربوطه گرفته و به گونه مایوس کننده ای برای وی، اندرز داد: "اینجانب صمیمانه به شما تبریک می گویم و با این حال تاکید می کنم که از کید دُشمن غفلت نشود." "آقا"ی "نظام" زیاده روی سرکرده سپاه قُدس را تصحیح کرد و توضیح داد که "توطیه در بخشی دیگر از این منطقه یا به شکلی دیگر دوباره به جریان خواهد افتاد". یک روز بعد، سرکرده سپاه امنیت دارالخلافه، آقای مُحمد کوثری، برای هُشدار مزبور شاهد تراشید و از "انتقال اعضای داعش توسُط آمریکا به نُقطه ای دیگر" و تدارُک چینی برای "ایجاد فتنه ای جدید در منطقه" خبر داد. اندکی بعد و در همان حال که آقای روحانی، ۲۰۶ نماینده مجلس و پایوران گوناگون حُکومت به یکدیگر تبریک می گفتند و آیت الله ناصر مکارم شیرازی با لودگی اعطای جایزه نوبل به "حاج قاسم" را پیشنهاد می داد، سرکرده سپاه پاسداران آنچه که آقای خامنه ای و پاسدار کوثری تلاش کرده بودند بگویند را به گونه روشن تر و فهم پذیرتر بیان داشت. آقای جعفری ابتدا برای زیر سازی سُخنانش به نامه تنبیهی آقای خامنه ای استناد کرد و آن را "نشانه هوشمندی و نگاه امنیتی و دفاعی ایشان" دانست تا سپس فتح نامه پاسدار نگون بخت را تکه پاره کرده و بگوید: "این پیروزی، نابودی کامل و صد درصدی داعش نیست، بلکه نابودی حاکمیت داعش است و این دو با هم تفاوُت دارد." وی آنگاه برای زُدودن کامل سووتفاهُم دردسرسازی که همریش اش ایجاد کرده خبر داد که "داعش به صورت گروه های چریکی و زیرزمینی در کشورهای مُختلف" حُضور دارد و مُقابله با آن همچنان در "دستور کار" است. جوهره اصلی سُخنان مزبور نیز به گونه دقیق همین "در دستور کار" ماندن داعش است؛ یک اصل تعیین کننده در استراتژی "نظام" که "تبریک و تهنیت" آقای سُلیمانی به گونه ساده انگارانه ای بر آن قلم گرفته بود. داعش مبنا و توجیه داخلی و خارجی مُداخله نظامی رژیم جمهوری اسلامی در عراق و سوریه است و بار مشروع سازی هزینه سنگین سیاسی، مالی و انسانی این لشکرکشی بر دوش آن گذاشته شده. با حذف این فاکتور، برگ انجیری که "نظام" در سوریه و عراق در برابر خود گرفته کنار می رود و آقای خامنه ای و همدستانش لُخت و عریان با نقشه های جُنون آمیز و فرقه گرایانه شان در برابر طرف حسابهای خارجی خود و بیش از همه، مردُم به تنگ آمده ایران قرار می گیرند. از یاد نباید برد که پس از شکست در ماجراجویی هسته ای، تاخت و تاز میلیتاریستی در منطقه، به سرچشمه اصلی اقتدار و حاکمیت رژیم مُلاها بر منابع ثروت و قُدرت بدل گردیده و حاکمان کشور آن را یک عامل مُهم ثبات می شمارند. دستاویز داعش، رهواری است که آنها در این مسیر بر گُرده اش سوار شده اند - و آنگونه که می توان دید – به سختی از آن پیاده می شوند. مُتحد "نظام"، آقای بشار اسد، به آنها نشان داده بود که چگونه می توان از نردبان بُنیادگرایان بالا رفت. او توانست به مدد باز کردن قلاده داعش، جنگ وحشیانه خود علیه مُعترضان و مُخالفان را "جنگ با تروریسم" جلوه داده و آقای اوباما را قانع کند که بین بد و بدتر، جانب او را نگه دارد. پس رژیم مُلاها نیز روی همین ریل کاشته شده به حرکت درآمد تا "عقبه استراتژیک" را جایگُزین پروژه اتُمی سازد. داعش ضامن بقای مُتحد آنها بر صدارت دمشق گردید و مسیر راه اندازی "حشد الشعبی" در عراق را هموار کرد. این هیچکس کمتر از خلیفه بغدادی نبود که صندلی را برای نشستن خلیفه خامنه ای و پاسدارانش بر خوان یغمای "امنیت تهران و کرمانشاه و همدان" پیش کشید. بنابراین "نظام" به مُرده یا زنده داعش برای ادامه بازی در سوریه، عراق، لُبنان و یمن نیاز دارد. شبح داعش یا خود آن برای ایجاد پایگاه نظامی و مراکز دایمی تولید بُحران در سوریه، برای تثبیت حشد الشعبی در ساختار سیاسی و نظامی عراق چشم پوشی ناپذیر است. برنامه موشکی و ریخت و پاشهای فلاکت زای تسلیحاتی و پرسنلی از جُمله از آخور داعش یا همزادهای آن تغذیه می شود. داعش از "دستور کار" حاکمان ایران حذف نمی شود. حتی اگر داعش وجود نمی داشت، آنها آن را اختراع می کردند، چه آنکه هم اکنون چونان برگ برنده ای در مُشت اش دارند.

Saturday, November 25, 2017

پایان داعش؛ اصرار سُلیمانی و انکار خامنه ای......منصور امان.

پایان داعش؛ اصرار سُلیمانی و انکار خامنه ای منصور امان رهبر رژیم ولایت فقیه و سرکردگان سپاه پاسداران اعلام پیروزی پاسدار قاسم سُلیمانی بر داعش را باطل کرده و فقط به طور مشروط از چنین تحولی سُخن می گویند. این ارزیابی در ناهمگونی زننده ای با فتح نامه جنجالی قرار دارد که وی مُنتشر کرد و در آن پایان کار داعش را به آقای خامنه ای "تبریک و تهنیت" گفت. نشانه های ناخُرسندی از بیانیه مزبور، در پاسُخ بی درنگ ارباب آقای سُلیمانی به وی آشکار گردید؛ آنجا که آقای خامنه ای باد از بادبان پاسدار مربوطه گرفته و به گونه مایوس کننده ای برای وی، اندرز داد: "اینجانب صمیمانه به شما تبریک می گویم و با این حال تاکید می کنم که از کید دُشمن غفلت نشود." "آقا"ی "نظام" زیاده روی سرکرده سپاه قُدس را تصحیح کرد و توضیح داد که "توطیه در بخشی دیگر از این منطقه یا به شکلی دیگر دوباره به جریان خواهد افتاد". یک روز بعد، سرکرده سپاه امنیت دارالخلافه، آقای مُحمد کوثری، برای هُشدار مزبور شاهد تراشید و از "انتقال اعضای داعش توسُط آمریکا به نُقطه ای دیگر" و تدارُک چینی برای "ایجاد فتنه ای جدید در منطقه" خبر داد. اندکی بعد و در همان حال که آقای روحانی، ۲۰۶ نماینده مجلس و پایوران گوناگون حُکومت به یکدیگر تبریک می گفتند و آیت الله ناصر مکارم شیرازی با لودگی اعطای جایزه نوبل به "حاج قاسم" را پیشنهاد می داد، سرکرده سپاه پاسداران آنچه که آقای خامنه ای و پاسدار کوثری تلاش کرده بودند بگویند را به گونه روشن تر و فهم پذیرتر بیان داشت. آقای جعفری ابتدا برای زیر سازی سُخنانش به نامه تنبیهی آقای خامنه ای استناد کرد و آن را "نشانه هوشمندی و نگاه امنیتی و دفاعی ایشان" دانست تا سپس فتح نامه پاسدار نگون بخت را تکه پاره کرده و بگوید: "این پیروزی، نابودی کامل و صد درصدی داعش نیست، بلکه نابودی حاکمیت داعش است و این دو با هم تفاوُت دارد." وی آنگاه برای زُدودن کامل سووتفاهُم دردسرسازی که همریش اش ایجاد کرده خبر داد که "داعش به صورت گروه های چریکی و زیرزمینی در کشورهای مُختلف" حُضور دارد و مُقابله با آن همچنان در "دستور کار" است. جوهره اصلی سُخنان مزبور نیز به گونه دقیق همین "در دستور کار" ماندن داعش است؛ یک اصل تعیین کننده در استراتژی "نظام" که "تبریک و تهنیت" آقای سُلیمانی به گونه ساده انگارانه ای بر آن قلم گرفته بود. داعش مبنا و توجیه داخلی و خارجی مُداخله نظامی رژیم جمهوری اسلامی در عراق و سوریه است و بار مشروع سازی هزینه سنگین سیاسی، مالی و انسانی این لشکرکشی بر دوش آن گذاشته شده. با حذف این فاکتور، برگ انجیری که "نظام" در سوریه و عراق در برابر خود گرفته کنار می رود و آقای خامنه ای و همدستانش لُخت و عریان با نقشه های جُنون آمیز و فرقه گرایانه شان در برابر طرف حسابهای خارجی خود و بیش از همه، مردُم به تنگ آمده ایران قرار می گیرند. از یاد نباید برد که پس از شکست در ماجراجویی هسته ای، تاخت و تاز میلیتاریستی در منطقه، به سرچشمه اصلی اقتدار و حاکمیت رژیم مُلاها بر منابع ثروت و قُدرت بدل گردیده و حاکمان کشور آن را یک عامل مُهم ثبات می شمارند. دستاویز داعش، رهواری است که آنها در این مسیر بر گُرده اش سوار شده اند - و آنگونه که می توان دید – به سختی از آن پیاده می شوند. مُتحد "نظام"، آقای بشار اسد، به آنها نشان داده بود که چگونه می توان از نردبان بُنیادگرایان بالا رفت. او توانست به مدد باز کردن قلاده داعش، جنگ وحشیانه خود علیه مُعترضان و مُخالفان را "جنگ با تروریسم" جلوه داده و آقای اوباما را قانع کند که بین بد و بدتر، جانب او را نگه دارد. پس رژیم مُلاها نیز روی همین ریل کاشته شده به حرکت درآمد تا "عقبه استراتژیک" را جایگُزین پروژه اتُمی سازد. داعش ضامن بقای مُتحد آنها بر صدارت دمشق گردید و مسیر راه اندازی "حشد الشعبی" در عراق را هموار کرد. این هیچکس کمتر از خلیفه بغدادی نبود که صندلی را برای نشستن خلیفه خامنه ای و پاسدارانش بر خوان یغمای "امنیت تهران و کرمانشاه و همدان" پیش کشید. بنابراین "نظام" به مُرده یا زنده داعش برای ادامه بازی در سوریه، عراق، لُبنان و یمن نیاز دارد. شبح داعش یا خود آن برای ایجاد پایگاه نظامی و مراکز دایمی تولید بُحران در سوریه، برای تثبیت حشد الشعبی در ساختار سیاسی و نظامی عراق چشم پوشی ناپذیر است. برنامه موشکی و ریخت و پاشهای فلاکت زای تسلیحاتی و پرسنلی از جُمله از آخور داعش یا همزادهای آن تغذیه می شود. داعش از "دستور کار" حاکمان ایران حذف نمی شود. حتی اگر داعش وجود نمی داشت، آنها آن را اختراع می کردند، چه آنکه هم اکنون چونان برگ برنده ای در مُشت اش دارند. منصور امان رهبر رژیم ولایت فقیه و سرکردگان سپاه پاسداران اعلام پیروزی پاسدار قاسم سُلیمانی بر داعش را باطل کرده و فقط به طور مشروط از چنین تحولی سُخن می گویند. این ارزیابی در ناهمگونی زننده ای با فتح نامه جنجالی قرار دارد که وی مُنتشر کرد و در آن پایان کار داعش را به آقای خامنه ای "تبریک و تهنیت" گفت. نشانه های ناخُرسندی از بیانیه مزبور، در پاسُخ بی درنگ ارباب آقای سُلیمانی به وی آشکار گردید؛ آنجا که آقای خامنه ای باد از بادبان پاسدار مربوطه گرفته و به گونه مایوس کننده ای برای وی، اندرز داد: "اینجانب صمیمانه به شما تبریک می گویم و با این حال تاکید می کنم که از کید دُشمن غفلت نشود." "آقا"ی "نظام" زیاده روی سرکرده سپاه قُدس را تصحیح کرد و توضیح داد که "توطیه در بخشی دیگر از این منطقه یا به شکلی دیگر دوباره به جریان خواهد افتاد". یک روز بعد، سرکرده سپاه امنیت دارالخلافه، آقای مُحمد کوثری، برای هُشدار مزبور شاهد تراشید و از "انتقال اعضای داعش توسُط آمریکا به نُقطه ای دیگر" و تدارُک چینی برای "ایجاد فتنه ای جدید در منطقه" خبر داد. اندکی بعد و در همان حال که آقای روحانی، ۲۰۶ نماینده مجلس و پایوران گوناگون حُکومت به یکدیگر تبریک می گفتند و آیت الله ناصر مکارم شیرازی با لودگی اعطای جایزه نوبل به "حاج قاسم" را پیشنهاد می داد، سرکرده سپاه پاسداران آنچه که آقای خامنه ای و پاسدار کوثری تلاش کرده بودند بگویند را به گونه روشن تر و فهم پذیرتر بیان داشت. آقای جعفری ابتدا برای زیر سازی سُخنانش به نامه تنبیهی آقای خامنه ای استناد کرد و آن را "نشانه هوشمندی و نگاه امنیتی و دفاعی ایشان" دانست تا سپس فتح نامه پاسدار نگون بخت را تکه پاره کرده و بگوید: "این پیروزی، نابودی کامل و صد درصدی داعش نیست، بلکه نابودی حاکمیت داعش است و این دو با هم تفاوُت دارد." وی آنگاه برای زُدودن کامل سووتفاهُم دردسرسازی که همریش اش ایجاد کرده خبر داد که "داعش به صورت گروه های چریکی و زیرزمینی در کشورهای مُختلف" حُضور دارد و مُقابله با آن همچنان در "دستور کار" است. جوهره اصلی سُخنان مزبور نیز به گونه دقیق همین "در دستور کار" ماندن داعش است؛ یک اصل تعیین کننده در استراتژی "نظام" که "تبریک و تهنیت" آقای سُلیمانی به گونه ساده انگارانه ای بر آن قلم گرفته بود. داعش مبنا و توجیه داخلی و خارجی مُداخله نظامی رژیم جمهوری اسلامی در عراق و سوریه است و بار مشروع سازی هزینه سنگین سیاسی، مالی و انسانی این لشکرکشی بر دوش آن گذاشته شده. با حذف این فاکتور، برگ انجیری که "نظام" در سوریه و عراق در برابر خود گرفته کنار می رود و آقای خامنه ای و همدستانش لُخت و عریان با نقشه های جُنون آمیز و فرقه گرایانه شان در برابر طرف حسابهای خارجی خود و بیش از همه، مردُم به تنگ آمده ایران قرار می گیرند. از یاد نباید برد که پس از شکست در ماجراجویی هسته ای، تاخت و تاز میلیتاریستی در منطقه، به سرچشمه اصلی اقتدار و حاکمیت رژیم مُلاها بر منابع ثروت و قُدرت بدل گردیده و حاکمان کشور آن را یک عامل مُهم ثبات می شمارند. دستاویز داعش، رهواری است که آنها در این مسیر بر گُرده اش سوار شده اند - و آنگونه که می توان دید – به سختی از آن پیاده می شوند. مُتحد "نظام"، آقای بشار اسد، به آنها نشان داده بود که چگونه می توان از نردبان بُنیادگرایان بالا رفت. او توانست به مدد باز کردن قلاده داعش، جنگ وحشیانه خود علیه مُعترضان و مُخالفان را "جنگ با تروریسم" جلوه داده و آقای اوباما را قانع کند که بین بد و بدتر، جانب او را نگه دارد. پس رژیم مُلاها نیز روی همین ریل کاشته شده به حرکت درآمد تا "عقبه استراتژیک" را جایگُزین پروژه اتُمی سازد. داعش ضامن بقای مُتحد آنها بر صدارت دمشق گردید و مسیر راه اندازی "حشد الشعبی" در عراق را هموار کرد. این هیچکس کمتر از خلیفه بغدادی نبود که صندلی را برای نشستن خلیفه خامنه ای و پاسدارانش بر خوان یغمای "امنیت تهران و کرمانشاه و همدان" پیش کشید. بنابراین "نظام" به مُرده یا زنده داعش برای ادامه بازی در سوریه، عراق، لُبنان و یمن نیاز دارد. شبح داعش یا خود آن برای ایجاد پایگاه نظامی و مراکز دایمی تولید بُحران در سوریه، برای تثبیت حشد الشعبی در ساختار سیاسی و نظامی عراق چشم پوشی ناپذیر است. برنامه موشکی و ریخت و پاشهای فلاکت زای تسلیحاتی و پرسنلی از جُمله از آخور داعش یا همزادهای آن تغذیه می شود. داعش از "دستور کار" حاکمان ایران حذف نمی شود. حتی اگر داعش وجود نمی داشت، آنها آن را اختراع می کردند، چه آنکه هم اکنون چونان برگ برنده ای در مُشت اش دارند.

پایان داعش؛ اصرار سُلیمانی و انکار خامنه ای....منصور امان.

پایان داعش؛ اصرار سُلیمانی و انکار خامنه ای...... منصور امان...... رهبر رژیم ولایت فقیه و سرکردگان سپاه پاسداران اعلام پیروزی پاسدار قاسم سُلیمانی بر داعش را باطل کرده و فقط به طور مشروط از چنین تحولی سُخن می گویند. این ارزیابی در ناهمگونی زننده ای با فتح نامه جنجالی قرار دارد که وی مُنتشر کرد و در آن پایان کار داعش را به آقای خامنه ای "تبریک و تهنیت" گفت. نشانه های ناخُرسندی از بیانیه مزبور، در پاسُخ بی درنگ ارباب آقای سُلیمانی به وی آشکار گردید؛ آنجا که آقای خامنه ای باد از بادبان پاسدار مربوطه گرفته و به گونه مایوس کننده ای برای وی، اندرز داد: "اینجانب صمیمانه به شما تبریک می گویم و با این حال تاکید می کنم که از کید دُشمن غفلت نشود." "آقا"ی "نظام" زیاده روی سرکرده سپاه قُدس را تصحیح کرد و توضیح داد که "توطیه در بخشی دیگر از این منطقه یا به شکلی دیگر دوباره به جریان خواهد افتاد". یک روز بعد، سرکرده سپاه امنیت دارالخلافه، آقای مُحمد کوثری، برای هُشدار مزبور شاهد تراشید و از "انتقال اعضای داعش توسُط آمریکا به نُقطه ای دیگر" و تدارُک چینی برای "ایجاد فتنه ای جدید در منطقه" خبر داد. اندکی بعد و در همان حال که آقای روحانی، ۲۰۶ نماینده مجلس و پایوران گوناگون حُکومت به یکدیگر تبریک می گفتند و آیت الله ناصر مکارم شیرازی با لودگی اعطای جایزه نوبل به "حاج قاسم" را پیشنهاد می داد، سرکرده سپاه پاسداران آنچه که آقای خامنه ای و پاسدار کوثری تلاش کرده بودند بگویند را به گونه روشن تر و فهم پذیرتر بیان داشت. آقای جعفری ابتدا برای زیر سازی سُخنانش به نامه تنبیهی آقای خامنه ای استناد کرد و آن را "نشانه هوشمندی و نگاه امنیتی و دفاعی ایشان" دانست تا سپس فتح نامه پاسدار نگون بخت را تکه پاره کرده و بگوید: "این پیروزی، نابودی کامل و صد درصدی داعش نیست، بلکه نابودی حاکمیت داعش است و این دو با هم تفاوُت دارد." وی آنگاه برای زُدودن کامل سووتفاهُم دردسرسازی که همریش اش ایجاد کرده خبر داد که "داعش به صورت گروه های چریکی و زیرزمینی در کشورهای مُختلف" حُضور دارد و مُقابله با آن همچنان در "دستور کار" است. جوهره اصلی سُخنان مزبور نیز به گونه دقیق همین "در دستور کار" ماندن داعش است؛ یک اصل تعیین کننده در استراتژی "نظام" که "تبریک و تهنیت" آقای سُلیمانی به گونه ساده انگارانه ای بر آن قلم گرفته بود. داعش مبنا و توجیه داخلی و خارجی مُداخله نظامی رژیم جمهوری اسلامی در عراق و سوریه است و بار مشروع سازی هزینه سنگین سیاسی، مالی و انسانی این لشکرکشی بر دوش آن گذاشته شده. با حذف این فاکتور، برگ انجیری که "نظام" در سوریه و عراق در برابر خود گرفته کنار می رود و آقای خامنه ای و همدستانش لُخت و عریان با نقشه های جُنون آمیز و فرقه گرایانه شان در برابر طرف حسابهای خارجی خود و بیش از همه، مردُم به تنگ آمده ایران قرار می گیرند. از یاد نباید برد که پس از شکست در ماجراجویی هسته ای، تاخت و تاز میلیتاریستی در منطقه، به سرچشمه اصلی اقتدار و حاکمیت رژیم مُلاها بر منابع ثروت و قُدرت بدل گردیده و حاکمان کشور آن را یک عامل مُهم ثبات می شمارند. دستاویز داعش، رهواری است که آنها در این مسیر بر گُرده اش سوار شده اند - و آنگونه که می توان دید – به سختی از آن پیاده می شوند. مُتحد "نظام"، آقای بشار اسد، به آنها نشان داده بود که چگونه می توان از نردبان بُنیادگرایان بالا رفت. او توانست به مدد باز کردن قلاده داعش، جنگ وحشیانه خود علیه مُعترضان و مُخالفان را "جنگ با تروریسم" جلوه داده و آقای اوباما را قانع کند که بین بد و بدتر، جانب او را نگه دارد. پس رژیم مُلاها نیز روی همین ریل کاشته شده به حرکت درآمد تا "عقبه استراتژیک" را جایگُزین پروژه اتُمی سازد. داعش ضامن بقای مُتحد آنها بر صدارت دمشق گردید و مسیر راه اندازی "حشد الشعبی" در عراق را هموار کرد. این هیچکس کمتر از خلیفه بغدادی نبود که صندلی را برای نشستن خلیفه خامنه ای و پاسدارانش بر خوان یغمای "امنیت تهران و کرمانشاه و همدان" پیش کشید. بنابراین "نظام" به مُرده یا زنده داعش برای ادامه بازی در سوریه، عراق، لُبنان و یمن نیاز دارد. شبح داعش یا خود آن برای ایجاد پایگاه نظامی و مراکز دایمی تولید بُحران در سوریه، برای تثبیت حشد الشعبی در ساختار سیاسی و نظامی عراق چشم پوشی ناپذیر است. برنامه موشکی و ریخت و پاشهای فلاکت زای تسلیحاتی و پرسنلی از جُمله از آخور داعش یا همزادهای آن تغذیه می شود. داعش از "دستور کار" حاکمان ایران حذف نمی شود. حتی اگر داعش وجود نمی داشت، آنها آن را اختراع می کردند، چه آنکه هم اکنون چونان برگ برنده ای در مُشت اش دارند. ...

Friday, November 24, 2017

گرانی نان و دارو، دستاورد اقتصاد مقاومتی.....زینت میرهاشمی..

فراسوی خبر ... شنبه ۴ آذر گرانی نان و دارو، دستاورد اقتصاد مقاومتی.... زینت میرهاشمی..این روزها در شلوغی رقص و بزم فاتحان خودخوانده، قیمت نان و دارو افزایش یافت. این که قیمت کالاهای اولیه زندگی به صورت روزمره افزایش می یابد پدیده جدیدی نیست. قیمت گوشت، برنج، تحم مرغ و ...هر روز بالا می رود. مردم می گویند شب می خوابیم صبح بلند می شویم قیمتها تغییر کرده است. این حرف در میان مردم رایج است که؛ یا ریال حقوق می گیریم اما با دلار خرج می کنیم. اما بالا رفتن قیمت نان، با توجه به این که غذای اصلی اکثریت مطلق مردم را تشکیل می دهد به معنی افزایش گرسنگی است. همزمان بالا رفتن قیمت دارو به معنای محروم کردن بخش بیشتری از مردم از درمان و بهداشت است. گران شدن نان قرار بود از اول آذر ماه اجرایی شود. افزایش قیمت نان در تهران را ظاهرا تا ۱۵درصد اعلام کرده اند. رئیس اتاق بازرگانی رژیم در اعلام خبر افزایش قیمت نان، بر سر مردم منت گذاشته و می گوید: دستمزدها طی سه سال گذشته افزایش پیدا کرده اما قیمت نان ثابت مانده بود. ناهمخوانی دستمزدها با نرخ تورم و افزایش روز به روز تورم و گسترش فاصله مزد با هزینه واقعی، موضوعی روشن است که پایوران رژیم به صرف شان نیست تا چشمهای خود را بر این واقعیت باز کنند. این که رژیم بالاترین حد افزایش قیمت نان در استان تهران ۱۵ درصد اعلام کرده را کسی باور ندارد. مدیر کل تعزیرات حکومتی تهران در این رابطه گفت که قیمت نان را نه ۱۵ درصد بلکه ۳۲ درصد افزایش دادند. وی می گوید حتا وزن نان هم کمتر خواهد شد. حرفهای مدیر کل نعزیرات حکومتی و عضو هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق مصرف کنندگان بر کاهش وزن نان یا اختیاری کردن افزایش قیمت نان، سبب درگیر شدن نانواییها با خریداران نان می شود. رژیم در هراس از شورش گرسنگان بر سر افزایش قیمت نان، با سیاست گداپروری نوع احمدی نژادی وارد شده است. بهرام ارضی دبیر ستاد تنظیم بازار، وعده «پرداختی در دهکهای پایین جامعه از محل آزادی سازی» برای جبران این افزایش را داد. این حرفهای کهنه شده و گداپرورانه است که به جای بالا بردن سطح زندگی همراه با ایجاد اشتغال و کیفیت زندگی، مردم را وابسته به مقدار ناچیز پول حکومت می کند. جراحی اقتصادی که با دولت رفسنجانی آغاز شد و در دوران احمدی نژاد اوج گرفت، نشان داد که یارانه ها که به مردم پرداخت می شود فاصله زیادی با افزایش قیمت کالاها و تورم دارد. به همین دلیل فقر، گرسنگی و بی چیزی در سایه همین یارانه ها زیادتر شده است. تصویر فقر و تنگدستی را هر روزه در خیابانهای تهران می شود دید. در رویدادی دیگر، رئیس سازمان غذا و دارو بالا رفتن نرخ دارو را بر اساس بالا رفتن نرخ تورم اعلام کرد. وی افزایش قیمت دارو را تا کنون سه درصد برآورد کرده است. وی همچنین افزایش قیمت دارو تا پایان سال ۹۶ را ۹ درصد پیش بینی کرده است. (سلامت نیوز ۲۰ آذر)

ه برای اندکی سود......امید برهانی.

ه برای اندکی سود امید برهانی دزدان ناشی بانک می زنند، دزدان حرفه ای بانک تاسیس می کنند. (برتولد برشت) خیزش ۸۸ از "رای من کو ؟" شروع شد و به "مرگ بر اصل ولایت فقیه" انجامید. آیا اعتراضات غارت شدگان هم چنین سرنوشتی دارد؟ آیا "پول من کو؟" به "مرگ بر سرمایه داری مالی جمهوری اسلامی" راه می برد؟ این حرکت که تا اینجا توانسته دولت روحانی و قوه قضاییه را تند و تیز زیر سوال برد، آیا در اساس می تواند جنبش تلقی شود؟ یک تاریخچه نولیبرالی مدیریت شهری در ایران پس از پایان جنگ و آغاز دوران به اصطلاح سازندگی، از مقطع برنامه ‌اول توسعه و انتصاب کرباسچی به شهرداری تهران، به مدیریت یک بنگاه اقتصادی تبدیل شد. از آن مقطع، برنامه ‌های مدیران شهری تهران و دیگر کلان ‌شهرهای ایران طی سالهای ۱۳۶۸ تا امروز به حداکثر رساندن سود بوده است؛ مانند هر بنگاه دیگر بخش خصوصی. یک مثال در این زمینه تبدیل زمینهای مشاع و تبدیل باغهای تهران به فضاهای ساخت‌ و ساز بود. در یک برآورد رقمی، حدود چهار هزار هکتار از باغات زیر ساخت و ساز رفت. بسیاری از این زمینهای مشاع، متعلق به تمامی شهروندان و اموال عمومی بود، اما با این حال به پروژه‌ های سودآور شهری، به ویژه مجتمعهای تجاری، پارکینگهای چند طبقه، رستورانها، بانکها و مووسسات مالی اختصاص پیدا کرد، چرا که مدیران شهری تهران و سایر کلان ‌شهرهای ایران ماموریت خود را در قالب ایجاد حداکثر سود و تحریک انباشت سرمایه تعریف کرده ‌اند. تراکم فروشی هم نوعی انباشت سرمایه از طریق سلب مالکیت عمومی است. به چه شکلی؟ در این مورد افق دید شهر نشین به فروش می ‌رود و جلوی چشم او برجها و مجتمعهای چشم خراش سر به فلک می کشند. افق دید هم یک مشاع همگانی است. در آن دسته از فضاهای شهری که بنا به دلایلی مستعد رشد قیمت و مستعد ثروت ‌مند نشینی بود اما در تملک فقرا قرار داشت، با اعمال مجموعه سیاستهایی این املاک از افرادی که به صورت سنتی در آن ساکن بودند خریداری و این محله ‌ها به تدریج به مناطق انگل ‌نشین تبدیل شد. عامل دیگری که منجر به ایجاد این وضعیت شده، رشد ناموزون بخش مالی در قیاس با بخش واقعی اقتصاد است. با اجرای برنامه‌ اول توسعه، شاخص بورس از سال ۱۳۷۰ تا امروز ۷۶۰ برابر شده است. نسبت افزایش تولید ناخالص داخلی در طی این مدت اما بسیار کمتر بوده است. ارزش افزوده ‌بخش صنعت بازهم رقمی بسیار پایین ‌تر را نشان می دهد. آن چیزی که از ابتدای نخستین برنامه ‌توسعه‌ اتفاق افتاد، گذار از مدیریت شهری به "انتروپرونیالیسم" شهری بود. "انتروپرونر" کلمه ‌ای است همریشه با "اینترپرایز" (بنگاه اقتصادی) و منظور مالک بنگاه اقتصادی است، یا صاحب کسب ‌و کار. اولین بار این اصطلاح را "ژان باتیست" به کار برد که یک اقتصاددان دست راستی پیرو "آدام اسمیت" بود. در آن روایت هم انتروپرونر مدیر بنگاه اقتصادی است و البته تصویر ستایش ‌آمیزی هم از وی ارایه می‌ شود. اما به کار بردن صفت "کارآفرین" برای ترجمه ‌این اسم، از اساس یک تهاجم ایدیولوژیک است که از جانب ایدیولوژی نولیبرالی ترویج می شود. در این پهنه به مجموعه ‌بزرگی از نهادهای و مووسسات مالی و به طور خاص بانکها برمی خوریم. همراه با آزادی بی حد و حصر اقتصادی نهادهای حکومتی و ضرورت وجود سازمانهای مالی برای تهیه سرمایه مالی جهت انجام معاملات، واردات، نقل و انتقال پول و از همه مهم تر، لاپوشانی حقه بازی های مالی و اختلاس و پولشوییهای این نهادها، لزوم تاسیس بانکها و مووسسات مالی وابسته به خود این نهادها و خارج از نظارت بانک مرکزی کاملا حس می شد و به ناچار و در مدت زمان کوتاه، پیدایش و رشد سرطانی این بانکها و مووسسات با مجموعه‌گسترده ‌ای از شرکتهای تحت پوشش، با وظایفی ‌بسیار هردمبیل، مغشوش و ناشفاف و از حوزه‌ نفت و گاز تا واردات، خرده فروشی، صرافی، مدیریت تامین سرمایه و هر چیزی که فکر کنید، بافت شهری را ملوث کرد. برندگان و بازندگان انباشت سرمایه، برندگان و بازندگانی دارد. برندگان انباشت سرمایه در فضاهای شهری کم ‌و بیش مشخص‌ اند و شامل قشر معدودی می شود که از رانتهای دولتی و حکومتی در زمینه های مالی، املاک و مستغلات، مدیریت کارخانه ها و کارگاههای صنعتی بهره ‌مند شدند و جز آن. بازندگان این معرکه چه کسانی ‌اند؟ سلب مالکیت شدگان، مهاجرت کنندگان به شهرها، حاشیه نشینان و در راس همه، تهی ‌دستان. گروههای طرد شده ‌اجتماعی و طبقات فرودست جامعه گسترش یافتند و امروز ابعاد وحشتناک و فاجعه ‌باری از گسترش فقر شهری را می ‌بینیم. به هر تقدیر، به وضعیت کنونی می‌ رسیم. انبوهی از بیکاران را داریم، بی‌ ثبات ‌کاران را داریم و اشخاصی را که از جامعه طرد شده ‌اند و خارج از پیکره ‌بندی مرسوم طبقاتی قرار می ‌گیرند. در حقیقت، طردشدگان اجتماعی لشکری هستند که می ‌توانند در غیاب نهادهای مدنی، در غیاب تشکلها، در نبود عنصر آگاهی ‌بخش و در شرایط هژمونیک شدن گفتمانی که آنتروپرونر را کارآفرین می ‌خواند، به لشکری در خدمت سیاستهای پوپولیستی و در خدمت به قدرت رسیدن پوپولیستها تبدیل شوند. به قدرت رسیدن جریان پوپولیستی بازندگان بسیار گسترده ‌ای دارد. طبقات فرودست، طبقه متوسط جدید و لایه ‌های بالایی آن همه بازندگان چنین وضعیتی هستند و بیش‌ ترین ضربه را به مبارزات دموکراسی‌ خواهانه در جامعه ‌می‌ زند. و اما بازندگان دیگر وام گیرندگان و سپرده گذاران جزء این بانکها و مووسسات هستند، خرده بورژوازی نامطمئن از شغل، درآمد و آینده خویش که زیر بمباران تبلیغاتی شدید این مووسسات و عده سپرده گذاری مطمئن با سود بالا، اندوخته های اندک خود را به امید دریافت سود کافی سرمایه گذاری کرده و یا مبادرت به دریافت وام با بهره های کلان می کند. در این هرج و مرج و قانون گریزی مالی و ناپاسخگویی سیاسی، وام گیرندگان عمر خود را و سپرده گذاران پول خود را می بازند. خرده بورژوازی مستاصل "۲۰درصد سود علی ‌الحساب… هزاران میلیارد جایزه… هرجا سخن از اعتماد است… در مدت ۵ سال پول خود را ۲.۵ برابر کنید… کار‌تهای هدیه با جوایز بی ‌شمار… اینترنت بانک در خدمت شما… موبایل بانک خدمتی جدید…" اینها بخشی از تبلیغات بانکها و مووسسات مالی و اعتباری است تا سرمایه‌ شما را جذب و پول هنگفتی را نصیب خودشان کنند. به گزارش "تبیان"، بانکها از همان ابتدای تاسیس سود ده هستند و ساز و کار آنها به گونه ‌ای است که در ۹۹درصد مقاطع سود می ‌کنند و حتی در زمان ورشکستگی، صاحبان بانک ضرر نمی‌ کنند، بلکه این سپرده ‌گذاران هستند که باید جور آنها را بکشند. سپرده گذاران در اساس چه کسانی هستند؟ آنها کسانی هستند که به سود دهی پول راکد باور دارند و نظام بانکداری حاضر را اعتماد پذیر می دانند. به بیان دیگر، خرده بورژوازی شهری و روستایی باورمند به نظام سود و سرمایه که منهای گرایشات و رویکردشان نسبت به حکومت، فقط به دلیل درآمد کم و تنگناهای مالی بسیار اقدام به سپرده گذاری اندوخته مختصر خود در این مووسسات کرده. آنها اغلب سپرده هایی با حجم و مبلغ بالا ندارند. مبالغ کلان را غاصبان شان در واردات، خانه سازی، دلالی املاک و... سرمایه گذاری می کنند و نیازی به بهره چندرغاز این مووسسات ندارند. سوای این که مالباختگان از کدام طبقه و گروه اجتماعی اند، می توان منشا اندوخته های بر باد رفته آنها را اینگونه دسته بندی کرد: ۱- پس اندازهای شخصی که فاقد ارزش تولیدی بوده و یا وامهای مختصر و کم بهره ای که از بانک یا مووسسه دیگری به منظور سپرده گذاری و دریافت سود گرفته شده ۲- پول پیش یا ودیعه مسکن که خرده مالکان و موجران از مستاجران خود می گیرند و در صورت نیاز به خرج فوری، تبدیل به سپرده می شود ۳- حق سنوات شغلی کارگران و کارمندان بازنشسته ۴- حق بیمه عمر و بازنشستگی اشخاص حقیقی که با پرداختهای سالیانه از جیب خودشان به شرکتهای بیمه خصوصی تامین شده ۵- پول ناشی از فروش خانه، مغازه، تکه زمین شهری یا کشاورزی یا واحدی که ارزش افزوده تولیدی و بازدهی اقتصادی نداشته ۶- سهم اشخاص حاصل از ارث، مهریه یا نفقه (از همین جا می توان به میزان گرفتاری و استیصال زنان بدسرپرست یا جدا شده ای که به لطایف الحیل توانسته اند نفقه یا مهریه یا بخشی از آنها را از چنگال قوانین مردسالار و زن ستیز جمهوری اسلامی بیرون کشند، پی برد) مجاز و غیر مجاز بر روی سایت بانک مرکزی اسامی بانکها، مووسسات مالی و اعتباری و صندوقهای قرض الحسنه مجاز اعلام شده که به شرح زیر است: - بانکهای تخصصی: بانک توسعه صادرات ایران، بانک صنعت و معدن، بانک کشاورزی، بانک مسکن، بانک توسعه تعاون - بانکهای تجاری دولتی: بانک سپه، شرکت دولتی پست بانک، بانک ملی ایران بانکهای غیر دولتی: اقتصاد نوین، پارسیان، کارآفرین، سامان، پاسارگاد، سرمایه، سینا، شهر، دی، انصار، تجارت، رفاه کارگران، صادرات ایران، ملت، حکمت ایرانیان، گردشگری، ایران زمین، قوامین، خاورمیانه، آینده - صندوقهای قرض الحسنه بانکها: صندوق قرض الحسنه بانک توسعه تعاون، صندوق قرض الحسنه بانک ملت، صندوق قرض الحسنه بانک پارسیان، صندوق قرض الحسنه بانک مسکن، صندوق قرض الحسنه بانک صادرات، صندوق قرض الحسنه بانک انصار، صندوق قرض الحسنه شرکت دولتی پست - صندوقهای قرض الحسنه مجاز: رفاه جوانان آذربایجان، بین الحرمین، مرآت الانبیاء، کارآفرینی امید، سیده وحیده هاشمی زاده، احسان شهرستان ابرکوه، صندوق جوانان خیر امین، فوزالعظیم - بانکهای قرض الحسنه: مهر ایران، رسالت - مووسسات اعتباری: کوثر مرکزی، عسکریه، توسعه، نور شعب بانکهای خارجی: بانک تجارتی ایران اروپا، بانک تعاون اسلامی برای سرمایه گذاری، بانک المستقبل (فیوچر)، بانک استاندارد چارترد همچنین بانک مشترک ایران و ونزوئلا از جمله بانکهای مشترک ایرانی خارجی است طبق لیست همین سایت، بانکها و مووسسات غیر مجاز عبارتند از: بانکهای آینده و مهر اقتصاد و مووسسه های آرمان، فرشتگان، ثامن الحجج، کوثر، نور، میزان، فاضل، عسکریه گزارش تخلفات بانک مادر در مرداد امسال سید حسن حسینی شاهرودی، عضو هیات رییسه کمیسیون اقتصادی مجلس، جزییاتی را از گزارش این کمیسیون پیرامون تخلفات بانک مرکزی، وزارت اقتصاد و وزارت کشور در ساماندهی مووسسات مالی و اعتباری تشریح کرد که چکیده آن به قرار زیر است: تعداد قابل توجهی مووسسه و صندوق قرض‌ الحسنه بدون مجوز فعالیت از بانک مرکزی در کشور وجود دارد که نزدیک به ۴۸ مورد از آنها دارای شعبه در سراسر کشور هستند و تاکنون ۱۰ مورد از این مووسسات با رقمی حدود ۳۰ هزار میلیارد تومان سپرده، در فرآیند تعیین تکلیف قرار گرفته‌ اند. اما هنوز تعداد قابل توجهی دیگر تعیین تکلیف نشده ‌اند. برای فعالیت شعب مووسسه آرمان و کاسپین مجوزی صادر نشده است و براساس مستنداتی که اعضای کمیسیون اقتصاد بررسی کرده اند، بانک مرکزی از اقدامات و فعالیت تمام شعب مووسسه کاسپین و آرمان اطلاع کامل داشته است. مووسسه کاسپین و قبل از آن مووسسه آرمان دارای بیش از ۳۹۰ شعبه با اطلاع بانک مرکزی در سراسر کشور بوده است. عدم نظارت بانک مرکزی بر روند افزایش تعهدات و عملکرد مووسسه مالی و اعتباری کاسپین که عمدتا از طریق شعب مذکور صورت می گرفت، موجب مشکلات امروز شده است. از ابتدای شروع روند تسویه بدهیها در این مووسسات، یکی از مهمترین چالشهای بستانکاران و پیرو آن نهادهای نظارتی، عدم شفافیت در اعلام میزان دیون و تعهدات و ابهام در میزان وثیقه ها و تضمینهای گرفته شده بوده است. طبق مستندات موجود در کمیسیون اقتصاد، در برخی قراردادها بین این مووسسات و سپرده گذاران، هویت سپرده گذاران نامعلوم بوده و در پاره ای موارد نیز نسبت به جابجایی اسامی سپرده گذاران در قراردادها بدون رعایت الزامات مبارزه با پولشویی، اقدام گردیده است. اگرچه فعالیت برخی از مووسسات مالی و اعتباری به وضوح از چارچوبهایی که بانک مرکزی برای آنها تعیین کرده فراتر بوده، اما بانک مرکزی هیچ اقدام بازدارنده قضایی و انتظامی برای توقف این دست فعالیتها انجام نداده است. شعب مووسسه کاسپین حتی پس از اعلام انحلال تعاونیهای اعتباری و الزام به اخذ مجوز، در گستره ملی به فعالیت خود ادامه داده و خدمات بانکی ارایه می کردند. ساز و کار یک اعتراض اعتراضات مالباختگان مووسسات مالی از چند سال پیش شکل گرفته و با گسترش دامنه فساد مالی و رالی نفس گیر و پر شتاب صاحبان این مووسسات در پولشویی و سوواستفاده از سرمایه های مردم در نقاط دیگر، این اعتراضات هم شکل پیوسته و منسجم و گسترده تر گرفته است. از اعتراض چند نفره جلوی یک شعبه تا تجمع در برابر ساختمان مرکزی مووسسه و یا تحصن در برابر بانک مرکزی، مجلس و قوه قضاییه و از طرح شعارهای ساده درخواست مال غارت شده تا شعارهای تندی که دولت روحانی بی تدبیر و لاریجانی مجلس نشین و لاریجانی قاضی القضات را به طور مستقیم هدف گرفتند، در تمام این اعتراضها دیده شد و در مقابل نیز حضور نیروی سرکوب رژیم، از محافظت ساده از اماکن یاد شده تا برخورد مستقیم و ضرب و شتم و دستگیری افراد به ویژه در اعتراضات روزهای اخیر به چشم خورد. اینها همه خبر از تولد یک جنبش یا دستکم بخشی از یک جنبش دادخواهانه مردمی می دهد که سایه اش بر سر حکومت سرمایه خوار جمهوری اسلامی سنگینی می کند. رژیم یاد گرفته تا آنجا که ماهیت وجودی اش زیر سوال نرفته و جز هنگامی که اقلیتهای قومی و دینی و مخالفان سیاسی برای اعاده حقوق مدنی و شهروندی علیه آن وارد کنشگری نشده اند و تنها مطالبات اقتصادی یا صنفی مطرح می شود، تا حد امکان برخورد قهرآمیز نکند و واکنش تندی نشان ندهد. نمونه این تاکتیک، جنبش پرستاران است که پیش تر در همین رسانه تحلیل شده است. اما درجایی که مطالبات شخصی و صنفی پاسخ درخوری از عمله و اکره دانه ریز و دون پایه نمی گیرد و فساد آشکار و ظلم گسترده به مردم را در ابعاد ملی و از چشم پایوران دانه درشت رژیم می بیند، خود را برکشیده و رنگ و بوی یک جنبش تمام عیار را به خود می گیرد؛ اتفاقی که در خیزشهای سالهای اخیر کارگران، معلمان و رانندگان شرکت واحد افتاده است. یک مقایسه کوتاه جنبش کارگری ریشه و پیوند در جنبش جهانی ترقی خواهانه و سوسیالیستی کار دارد که در پی محو و نابودی هرگونه ستم و نابرابری و بر ساختن جهانی تازه است. بر آمدن و فروپاشی دولتهای اقتدارگرا و شبه سرمایه داری دولتی بلوک شرق و سمپاشیهای بی وقفه سرمایه داری جهانی علیه سوسیالیسم به بهانه ناکارآمدی بلوک شرق گرچه ضربه های جبران ناپذیر به نیروهای کار و جنبشهای کارگری زده، اما آنها را از پای نینداخته و قرن بیست و یکم شاهد رشد دوباره و روز افزون گرایشهای سوسیالیستی مدرن در تئوری و در عمل است. جنبش معلمان با سابقه مبارزه شجاعانه در رژیم شاهی، جنبشی دادخواهانه و آگاهی بخش است که برنامه مبارزاتی خود را در دو میدان کوچه و خیابان و کلاس درس پیاده می کند. جنبش دانشجویی در عین تاریخی بودن، همیشه جوان، پویا و پرفشار است و به دلیل ماهیت مترقی اش تحجر ستیز است. گرچه این جنبش به دلیل کم تجربگی پراتیک، در برابر سناریوهایی چون اصلاح طلبی حکومتی و گفتمانهای به ظاهر روشنفکرانه می تواند آسیب پذیر باشد. نگفته پیداست که رژیم ارتجاع با سه جنبش فوق به هیچ عنوان کنار نیامده و با تمام وجود و ابزارهای ممکن آن را سرکوب می کند. در مقابل، حرکت اعتراضی پرستاران به دلیل اخلاق حرفه ای این صنف و وظیفه ضروری در حفظ سلامت جمعیت کشور، در مجموع حرکتی به دور از خشونت بوده و مطالباتش هم حداقلی ست و رهبران آن برای پیشبرد اهداف شان گاه ناچار به اظهار برادرخواندگی با سازمان دولتی مطبوع خود، ابراز وفاداری به نظام و ایراد خطبه های اصلاح طلبانه می شوند. به همین دلیل رژیم فعلا آنها را تحمل و گاه نوازش می کند. در این میان حرکت اعتراضی غارت شدگان ضمن حفظ فصلهای مشترک خود با جنبشهای پیشین، به دلیل درونمایه اقتصادی اش، در جایگاهی بین جنبش پرستاری و سایر حنبشها قرار گرفته است. دادخواه است اما ترقی خواه نیست، خواسته هایش در ابتدا تنها در محدوده دادخواهی مالی ست و مخاطبانش در قدم اول، مسوولان و صاحبان این مووسسات هستند. همزمان به خاطر عدم وابستگی به تشکلهای صنفی و نهادهای دولتی، ترمزها و دست اندازهای پرستاران را ندارد و به دلیل نداشتن توان اقتصادی برای کشیدن بار ورشکستگی مالی، پتانسیل بالایی در نمایش خشونت در برابر عدم پاسخگویی و یا سرکوب دولتی دارد (همانطور که در روزهای اخیر حمله های معترضان به ساختمانهای مووسسات و شکستن و بیرون ریختن اثاث آنها دیده شده). کنش و واکنش چندان عجیب نیست که قوای مجریه و قضاییه که پای هردو به سختی در فساد مووسسات مالی گیر است، برای خواباندن خشم مالباختگان دست به هر عملی بزنند. در کنار بگیر و ببند نیروی سرکوب حکومتی، ادعاهای دروغین سخنگوی دولت مبنی بر پرداخت شدن بخش اعظم سپرده ها (البته با کسر سود و بخشی از اصل سپرده) و وعده پرداخت شدن مابقی آنها در یک برنامه زمان بندی مشخص و وعده سخنگوی قوه قضاییه در دستگیری و مجازات عاملان اختلاس از مردم، با خونسردی غیر مسوولانه ویژه این پایوران در رسانه ها منعکس شده است. در این میان حقه تازه ای که این دزدان حرفه ای می خواهند سوار کنند، واگذاری اموال مووسسات ورشکسته به سپرده گذاران (واگذاری ساختمان، کامپیوتر و لوازم اداری، زمین یا شرکتهای وابسته و اقماری مجازی و کارگاههای رو به ورشکستگی و تعطیلی) است. به این ترتیب می خواهند معترضان را فریب داده، صدایشان را خاموش کنند، آنها را به خانه های شان برگردانند و این بخش از جنبش عمومی را زمینگیر کنند. اموال مفروض این مووسسات اکثرا واحدهای زیان ده هستند و یا فرآیند تملک یا تصاحب آنها توسط مردم با مشکلات حقوقی فراوانی همراه است که در آینده گریبان مالباختگان را خواهد گرفت. ترفند دیگر عرضه این اموال (بخش شرکتها یا کارگاهها) در بورس است که توسط آن زیان دیدگان را درگیر نوسانهای کاذب می کنند و از سوی دیگر، زیانهای بورژوازی فاسد مالی را گستردگی عام می بخشند و آن را بین خرده بورژوازی زیان دیده توزیع می کنند. به این ترتیب خسارت دیدگان در یک سیکل معیوب واگذاری—فروش، آن هم روی کاغذ گیر می افتند. بسیاری از این اموال بی ارزش یا بی مشتری، برای تبدیل شدن به نقدینگی سر از مناقصه های آنچنانی درخواهد آورد و خریدارهای آنها هم امثال خود مدیران این مووسسات و یا همپالکیهای شان در دولت، قوه قضاییه، سپاه و بیت رهبری هستند که با پول به غارت برده همین مردم و یا دزدیهای نظیر آن از منابع دیگر، اقدام به مفت خری این اموال کرده و به این ترتیب مال دزدی دوباره به خانه خود دزد برمی گردد. جبران خسارت چگونه؟ خلاصی از این وضع ممکن نیست مگر آنکه معترضان غارت شده با نگاه به خود به عنوان بخشی از یک جنبش سیستماتیک در برابر یک عدم مشروعیت سیستماتیک، دست به خود سامان دهی، انسجام در برنامه های اعتراضی آتی و گزینش رهبران و سخنگویان شجاع و آگاه به اقتصاد و سیاست زنند. برای اعتراض اثر بخش، ضروری است که آنها دامنه اعتراضات خود را از حوزه خصوصی اقتصادی و زیان مالی، در پیوند با بخشهای دیگر جنبش یعنی کارگران، دانشجویان ، معلمان و پرستاران به حوزه عمومی اعتراضات مدنی و سیاسی امروز وارد کنند؛ این راه هم هزینه دارد: سرکوب، شکنجه و زندان. در این نقطه نقش اپوزیسیون واقعی و فعال اعم از افراد و سازمانهای سیاسی در همراهی با جنبش غارت شدگان و هدایت و حمایت فکری و عملی از آنها بسیار کارساز و ضروری ست. (منابع: نقد اقتصاد سیاسی: محمد مالجو، پرویز صداقت، تبیان، افکار نیوز، خبرگزاری مهر، سایت بانک مرکزی، اعتدال پرس) منبع: نبردخلق شماره ۳۹۰، دوشنبه اول آبان ۱۳۹۶ - ۲۳ اکتبر ۲۰۱۷

Thursday, November 23, 2017

با این کشتی پوسیده غرق خواهید شد.......مهدی سامع.

با این کشتی پوسیده غرق خواهید شد...... مهدی سامع.. همه روزه شاهد رویدادهایی در جامعه ایران هستیم که هریک به تنهایی خصلت و ماهیت نظام حاکم بر کشور را نشان می دهد و همزمان تواناییهای جامعه برای مقابله با استبداد مذهبی را در مقابل چشم همگان قرار می دهد. حرکتهای اعتراضی و مداوم غارت شدگان با همه ابعاد و شعارهای داده شده در آن، یک نمونه از این رویدادها است. همبستگی تحسین برانگیز مردم سراسر ایران و جامعه مدنی با زلزله زدگان شهرهای کردستان در استان کرمانشاه که به طور مستقل و در تقابل آگاهانه با کل نظام صورت گرفت نمونه برجسته دیگر از این رویدادهاست که در این یاداشت کوتاه بدان پرداخته نمی شود و به جای آن به چند رویداد به ظاهر «حاشیه» ای که «متن» نظام را افشا می کند می پردازم. یک تن نه چندان غیر خودی اما غریبه در اوایل ماه گذشته آخوند محمد یزدی از اعضای فقهای شورای نگهبانِ ولی فقیه اعلام کرد که فقهای این شورا «بر اشکال شرعی فعالیت منتخب زرتشتی شورای شهر یزد به اتفاق آرا رأی دادند. این تصمیم قانونی، شرعی، قطعی و غیرقابل تغییر است.» این آخوند جنایتکار که دست درازی در دزدی و چپاول دارد با توپ پُر در گفت ‌و گویی با خبرگزاری حکومتی تسنیم اعلام کرد که این تصمیم «قانونی، شرعی، قطعی و غیرقابل برگشت است و هیچ‌ کس این قانون را نمی ‌تواند برگرداند.» وی در مورد تلاش برای برگرداندن این رأی هشدار داد و گفت مخالفت با این رای «مقابله با اصل نظام جمهوری اسلامی ایران است و نظام قطعا در برابر آن می‌ایستد.» یک عضو دیگر شورای نگهبان برای اثبات قانونی بودن و شرعی بودن این حکم به خمینی متوسل می شود. آخوند مدرسی یزدی می گوید: «با توجه به آنچه از مرحوم امام راحل در صحیفه نور موجود بود که اولین شرط در شوراها اسلام است و تبصره ماده ۲۶ قانون شوراها این مساله را القا می کرد که در نقاطی که اکثریت مسلمانان باشد غیرمسلمان می تواند نماینده باشد در حالیکه بر اساس فرمایش امام نمی تواند مجوز داشته باشد. از نظر فقهای شورای نگهبان هم خلاف شرع تشخیص داده شد طبیعتا طبق قانون اساسی قانون خلاف شرع قانونیت ندارد.» به دنبال جدالهای درونی رژیم پیرامون رای شورای نگهبان، منجمله گفته علی لاریجانی که این رای را غیرقانونی اعلام کرد، شیخ محمد یزدی گفت که مجلس «اصلاً حق ورود به آن را ندارد، چون جنبه شرعی مصوبات مجلس هم باید طبق نظر فقهای شورای نگهبان باشد و این فقها باید مصوبات را از جنبه شرعی تأیید کنند.» اما مخالفت با این حکم شورای نگهبان ابعاد گسترده تری پیدا کرد و برخی از افراد باند خامنه ای رای فقهای شورای نگهبان را «غیر موجه و به ضرر نظام» ارزیابی کردند. در حالی که علی لاریجانی و حسن روحانی با این رای محالفت کردند، صادق لاریجانی در نقش رئیس قوه قضاییه تحت امر خامنه ای به دفاع از نظر فقها پرداخت و عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان در کانال تلگرام خود از موضع رئیس قوه قضاییه در خصوص نظر فقهی اخیر شورای نگهبان درباره سپنتا نیکنام، قدردانی کرد. در حالی که به اصطلاح شوراهای شهر و روستا در کل کشور حدود ۲۰۰ هزار عضو دارد، سپنتا نیکنام که در دوره قبل به عضویت شورای شهر یزد رسیده بود، در این دوره به خاطر زرتشتی بودن، علیرغم همه تعهدات و وابستگیهای او به نظام، از نظر فقهای دست چین شده ولی فقیه در شورای نگهبان، به علت غیر مسلمان بودن، فاقد صلاحیت برای عضویت در شورای شهر اعلام می شود. اما به نظر می رسد که تیغ فقها کارساز نبوده و عضویت این عضو زرتشتی شورای شهر یزد فعلاً پذیرفته شده است. روشن است که حکم فقها بدون تایید ولی فقیه امکان پذیر نبود و بنابرین تحمیل سپنتا نیکنام را هم باید در چارچوب موقعیت ضعیف خامنه ای در درون باند خودش به طور خاص و در کل نظام به طور عام ارزیابی کرد. سپنتا نیکنام غیر خودی نیست اما برای ولی فقیه و پابرجاترین دست نشاندگانش غریبه است. یک غریبه در میان بیش از ۲۰۰ هزار می تواند نظام را ضعیف تر از وضعیت کنونی کند. این امر نه به خاطر نقش بی خطر این عضو شورای شهر، که به خاطر شکافی است که در بنیاد ولایت از نظر کارکردی ایجاد می شود. این امر را می توان از خلال صحبتهای یک مبلغ بی دنده و ترمز خامنه ای دریافت. یک سایت حکومتی که حرفهای پاسدار سعید قاسمی را پوشش داده از قول او می نویسد: «می گَم پسرم بالاخره مرجع ات كیه تو این حرفها رو داری می زنی؟ گفت مرجع كیه؟ فقیه كیه عمو جان، مگه ما می تونیم تقلید كنیم، تقلید كار میمونه.» (اپارات، ۱۷ آبان ۱۳۹۶) این پاسدار تا مغز استخوان مرتجع و سرکوبگر، در نقش مبلغ بیت خامنه ای رابطه جوانان با ولایت فقیه را با این گفته به خوبی تشریح کرده است. روز کوروش، توطئه و فتنه سال گذشته برگزاری تجمع بزرگی در روز ۷ دی در پاسارگاد، آرامگاه کوروش، به صحنه مخالفت تمام عیار علیه رژیم تبدیل شد. این روز در تقویم رسمی جمهوری اسلامی جایی ندارد اما جمع زیادی از زنان و مردان ایران زمین مشتاق حضور در پاسارگاد در روز ۷ دی هستند و به دنبال گردهمآیی بزرگ سال گذشته، رژیم تکرار این تجمع در یک منطقه بیرون از شهر را «امنیتی» و از جنس «توطئه و فتنه» ارزیابی کرد. سال گذشته آخوند حسین نوری همدانی، حضور چند ده هزار تن در کنار آرامگاه کوروش را به سُخره گرفت و اعلام کرد که خمینی آنانی که به یاد کوروش بودند را «ضدانقلاب» خوانده‌ است. رژیم امسال با تمام نیرو درصدد برآمد که مانع این تجمع شود و با لشگرکشی به پاسارگاد و بستن راههای منتهی به محوطه آرامگاه کوروش مانع رفتن به آن محل شد. رسانه ها و شاهدان صحنه خبر دادند که همزمان با انتشار گزارشها درباره بسته شدن جاده اصلی منتهی به آرامگاه کوروش، امامان جمعه استان فارس شدیداً به برگزاری این مراسم حمله کرده و «اسرائیل و آمریکا» را «حامی» برگزاری این مراسم دانستند. پاسدار هاشم غیاثی، سرکرده سپاه فجر گفت: «سپاه فجر با همراهی دستگاه قضایی و سایر نهادهای انقلابی و امنیتی استان اجازه برگزاری هرگونه برنامه ای با محتوای ضد انقلابی را در فارس نخواهند داد.» آخوند اسدالله ایمانی، امام جمعه شیراز گفت: «مناسبت جعلی ۷ آبان به عنوان روز کوروش منشا توراتی و اسرائیلی دارد.» (فارس، ۶ آبان ۱۳۹۶) خبرگزاری مهر روز پنج‌ شنبه ۴ آبان به نقل از «یک مقام امنیتی» ناشناس از احتمال «ایجاد اغتشاش» و «هرج و مرج» در این مراسم خبر داد. بدین ترتیب رژیم با لشگر کشی بی سابفه به آن منطقه، مانع تجمع در میدان آرامگاه شد، اما مردم زیادی با خودروهای خود و یا پای پیاده در بیرون حلقه محاصره به طور پراکنده تجمع کردند. این کُنش تمام قد رژیم به یک مراسم مسالمت آمیز و واکنش مردم، هر دو از جنس رویدادهایی است که به دنبال زلزله سهمگین در استان کرمانشاه اتفاق افتاد. کنسرت و اینترنت، موریانه هایی به جان نظام در نظام «مقدس» و خلافت «مقام معظم» این گونه است که حتی تجمعهای اجازه دار و در مکانهای سرپوشیده، به وسیله نمایندگان خلیفه بر هم زده می شود و یا اجازه برگزاری به آن داده نمی شود. یکی از این تجمعها کنسرت است که نمایندگان خامنه ای در برخی از استانها اعلام کرده اند که علیرغم اجازه دولت، اجازه برگزاری به آن داده نمی شود. احمد علم الهدی، نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی در مورد کنسرتها گفت: «نتیجه کنسرتها در تهران و شهرستانها ارائه آهنگ موسیقی برای یک عده کارشناس نیست، بلکه عکس العمل دختران و پسران در برابر این آهنگها هزاران بی بندوباری و ابتذال است که این نقض غرض انقلاب ماست، چون انقلاب فرهنگی ما قرار بود هنر را از ابتذال خارج کند.» (انتخاب، ۴ آیان ۱۳۹۶) همگان می دانند که در ولایت خامنه ای فساد و منجمله فساد حکومتی آن چنان همه گیر شده که با تلسکوپ هم نمی توان نقطه سالمی در پیکر «نظام مقدس» پیدا کرد. با این حال عَمَلِه و اَکَرِه خامنه ای و مهمتر خود او به عنوان سمبل فساد، چپاول و بی رحمی، ریاکارانه دَم از تقوا می زنند. مردم در مقابل این ریاکاری رژیم را به اشکال گوناگون به چالش می گیرند و این کارگزاران حکومت هستند که مجبورند برای منافع خود تن به برخی از پدیده های جدید مثل اینترنت و شبکه های مجازی دهند. آخوند محمدجعفر منتظری، بیدادستان کل کشور روز پنجشنبه ۱۱ آبان گفت: «بستن فضای مجازی منطقی و ممکن نیست.» (انتخاب) و آخوند احمد خاتمی در ماه گذشته در شبکه توئیتر عضو شد. چند دهه پیش رژیم ولایت فقیه با ویدئو به ستیز پرداخت و بگیر و ببندهای زیادی در مورد استفاده از ویدئو به راه انداخت. استفاده از ویدئو در جمهوری اسلامی مجاز نبود. آخوند ناطق نوری در همان زمان اعتراف کرد که مبارزه با ویدئو امکان پذیر نیست، چرا که در خانه های خودشان و توسط فرزندان خودشان هم از آن استفاده می شده است. ستیز رژیم با ماهواره را نیز فراموش نکرده ایم و امروز شاهد آن هستیم که تقریبا تمامی مردم ایران، حتی در دورافتاده ترین نقاط از ماهواره استفاده می کنند. رَجَز خوانیهای رژیم در مورد اینترنت و طرح مسخره «اینترنت ملی» و صرف هزینه های گزاف برای فیلتر کردن پایگاههای اینترنتی، آن چنان بی حاصل شده که بسیاری از کارگزاران رژیم بدان اعتراف می کنند و مردم به تمسخر حکام می پردازند. هادی قوامی نماینده مجلس ارتجاع می گوید: «ما امروز و فردا می كنیم، یك بَحری درست می شه، همه تویش غرق می شویم، نهایتاً به بن بست می رسیم. ... این منابع به جای این كه تبدیل بشه به ریل داره می افته توی چاه ویل.» (رادیو فرهنگ، ۷ آبان ۱۳۹۶) اخراج یک استاد از دانشگاه آزاد به گفته جارچیهای نظام، یکی از اساتید دانشگاه آزاد در اراک هنگام تدریس و در حضور دانشجویان به «پیامبر اسلام و سایر مقدسات اسلامی» اهانت کرده است. به دنبال این خبر، علی اکبر ولایتی رئیس هیات موسس و هیات امنای دانشگاه آزاد طی نامه ای به رئیس واحد اراک از او خواست تا بعد از تحقیق و در صورت اثبات این موضوع، بدون درنگ نسبت به اخراج این فرد اقدام شود. خبرگزاری فارس در روز ۲۱ آبان ۱۳۹۶ گزارش داد که «بعد از بررسیهای انجام شده و محرز شدن القای اندیشه های الحادی این استاد به دانشجویان در این واحد دانشگاهی، ولایتی روز یکشنبه ۲۱ آبان در نامه ای به عباسعلی حیدری، سرپرست دانشگاه آزاد اسلامی استان مرکزی واحد اراک دستور داد طی ۲۴ ساعت آینده این استاد از دانشگاه آزاد اسلامی اخراج و از همه سمت های آموزشی و دانشگاهی خلع شود.» این خبرگزاری بر اساس متن حکم اخراج نمونه های اهانت به پیامبر اسلام را چنین ذکر کرده است: «در اسلام حجاب نداریم، حجاب را شیعه آورده است. اگر پوشش و حجاب می توانست جلوی این فسادها را گیرد که این همه بزهکاری و مشکلات جنسی نداشتیم.» معلوم نیست در این نظر یک استاد دانشگاه، چه اهانتی به پیامبر وجود دارد که کارگزاران نظام را برآشفته کرده است. به گمانم موضوع اهانت به پیامبر فقط بهانه ای است برای این که هرگونه امکان برای بحث و بررسی پیرامون شرایط کشور غیرممکن شود. رژیم می توانند یک استاد که هیچ امکان دفاع از خود ندارد را از کار محروم کند، اما با توجه به دستاوردهای «انقلاب اطلاعات و ارتباطات» نمی تواند تلاش مردم برای آگاهی و مبارزه برای رهایی را متوقف کند.

شکست یک راه حل آزموده شده و بازگشت به پیش از ۱۳۹۰.....منصور امان.

شکست یک راه حل آزموده شده و بازگشت به پیش از ۱۳۹۰.... منصور امان.... جامعه ایران درگیر دو بُحران بُزُرگ است که هر یک به گونه ای بر شرایط کار و زندگی اکنون و سرنوشت آتی آن تاثیرات تعیین کننده ای دارند. نخُست بُحران خارجی حُکومت است که بدون توقُف یا درنگ به سوی تشدید و تیز شدن در حرکت است. بُحران مزبور نه فقط مُشخصات و ویژگیهای فلاکت بار تحریمهای هسته ای را با خود حمل می کند، بلکه از گنجایش خطرناکی نیز برای کشاندن جنگهای نیابتی حُکومت و خُرده کشمکشهای نظامی آن به داخل کشور برخوردار است. بُحران دُوُم، مُطالبات جاری و مُعوقه بخشهای گوناگون جامعه است که طیفی از خواسته های معیشتی – صنفی تا مدنی - دموکراتیک را دربر می گیرد. توده ها خواهان بهبود شرایط زیست و کار خود هستند، مایلند آینده ای روشن برای خود و فرزندان شان داشته باشند، خواستار برکشیده شدن جایگاه اجتماعی خود، به رسمیت شناخته شدن حُقوق شان و پایان تحقیرهای، جنسیتی، ملی، دینی، فرهنگی و جُز آن هستند. آنها آزادی بیان، آزادی وُجدان، آزادی مطبوعات، احزاب و خاتمه یافتن پیگرد و سرکوبی کوشندگان سیاسی و مدنی را مُطالبه می کنند. هر یک از این نیازهای مُبرم و خواسته های مشروع با سد سخت حُکومت برخورد می کند که در برابرشان صف کشیده و با قهر نظامی و امنیتی به آنها پاسُخ می گوید. به این ترتیب جامعه در همان حال که در حصار تنگ استبداد مذهبی برای بقای شایسته و انسانی خود می جنگند، همزمان سایه سنگین تهدیدهای خارجی را که حُکومت به این سو تارانده، بر سر خویش احساس می کند. برای چیرگی بر این دو بُحران راه حلهای گوناگونی پیشنهاد می شود که هسته اصلی آنها یا در کادر نظام حاکم، گُنجایش، امکانات آن و تمایُلات نیروهای درون اش قرار دارد، یا به فاکتورها، نیروها و ظرفیتهای بیرون از سیستم موجود مُتکی است. جناح میانه حُکومت و زیرمجموعه "اصلاح طلب" آن، مُبلغان راه حل نخُست هستند و در این میان با در دست داشتن دولت و دستگاه اجرایی و یافتن فُرصت برای مادی ساختن ادعاهای خود، به جایگاه مُجریان اصلاح حُکومت نیز ارتقا یافته اند. بنابراین پُرسش این است که آیا آنها می توانند یا می خواهند تهدیدات خارجی را برطرف و مُطالبات شناور در سطح جامعه را به ساحل تحقُق برسانند؟ و فراتر از آن، آیا از درون دژ رژیم ولایت فقیه، راهی به سوی برون رفت وجود دارد؟ واقعی ترین پاسُخ به این سووال را رویکرد و رفتار مادی نمایندگان چنین راه حلی ارایه می دهد.

فاتح جنگ یا پیاده نظام آمریکا و روسیه.....زینت میرهاشمی....

فراسوی خبر .... پنجشنبه ۲ آذر فاتح جنگ یا پیاده نظام آمریکا و روسیه زینت میرهاشمی.... حرفهای خامنه ای در روز سه شنبه ۳۰ آبان، اظهارات حسن روحانی، نامه قاسم سلیمانی به خامنه ای، نامه تبریک مجلس نشینان به ولی فقیه، تمجید جهانگیری از قاسم سلیمانی و سخن پراکنی پایوران ریز و درشت رژیم و سینه چاکان خلیفه ارتجاع که به تیترهای درشت روزنامه های حکومت تبدیل شده، چه واقعیتی را بیان می کند؟ همه ی دست اندرکاران حکومت تلاش می کنند تا بحران در دوره پسابرجام، موضوع موشکهای بالستیک و دخالتهای تروریستی در منطقه را پنهان کنند و با طرح دوره پسا داعش خود را فاتح جنگ علیه داعش جا زنند. این البته خیال باطلی است که پایوران رژیم بتوانند با جار و جنجال پیروزی، از کابوس سرنگونی خود را رها کنند. در پس موضع گیریهای کارگزاران حکومت و معرفی یک پاسدار جنایتکار به عنوان «قهرمان» مبارزه علیه داعش، هراس واقعی رژیم نهفته است. مکارم شیرازی پاسدار سلیمانی را سزاوار جایزه نوبل دانسته و علت آن را خاموشی جنگ و رهایی دنیا از یک کابوس خطرناک اعلام کرده است. خامنه ای در صحبتهایش به ناباوری مردم نسبت به «خود» (یعنی رژیم) و مخالفت مردم با دخالت در منطقه تاکید می کند. وی در هراس از این مخالفتها، خواهان نخواندن «آیه یاس» شده است. او کار داعش را تمام شده اعلام کرد و مدعی شد که آمریکا را به زانو در آورده است. سخن پراکنی او با همه کلمات خصمانه اما عمیقا از موضع ضعف و شکست در تقابل با جبهه شکل گرفته علیه رژیم در منطقه است. حرفهای او پاسخ دردآلود در برابر شعار مردمی «نه سوریه، نه لبنان، جانم فدای ایران» است. شرایطی که پایوران رژیم خود را فاتح آن می دانند، محصول حمله های هوایی آمریکا و روسیه است. بدون حمله های هوایی مجموعه نیروهای رژیمهای ایران، عراق و سوریه در مبارزه با داعش زمین گیر می شدند. البته در این اوضاع، ثروت مردم ایران خرج پیاده نظام این جنگ شده است و هزینه نیروهای به اصطلاح مستشاری همچون نیروهای حزب الله، فاطمیون و حشد الشعبی از جیب مردم ایران دزدیده می شود. نشست پوتین، اردوغان و روحانی در روز چهارشنبه اول آذر، در پی مذاکرات ترامپ و پوتین، پوتین و بشار اسد و رایزنیهای پشت پرده صورت گرفت و قرار است نشست سوری سوری در آینده ای نزدیک تشکیل شود. بیانیه ای که بعد از نشست سران سه کشور در سوچی صادر شد، از برقراری «صلح، ثبات در سوریه، از تدوین قانون اساسی با حمایت مردم سوریه و از انتخابات آزاد، منصفانه با مشارکت تمامی مردم واجد شرایط در سوریه تحت نظارت مناسب سازمان ملل» صحبت شده است. مواردی که اگر قرار باشد به درستی و زیر نظر سازمان ملل به اجرا درآید، در گام اول باید دست و پای جمهوری اسلامی یعنی سپاه پاسداران و حزب الله از منطقه و به ویژه در سوریه قطع شود. در غیر این صورت جنگ در سوریه در شکل دیگر ادامه خواهد داشت.

Tuesday, November 21, 2017

اشتباه مُهلک رژیم مُلاها؛ شکل گیری یک جبهه جدید...منصور امان.

فراسوی خبر... چهارشنبه ۱ آذر اشتباه مُهلک رژیم مُلاها؛ شکل گیری یک جبهه جدید.. منصور امان. به مُوازات آنکه رژیم جمهوری اسلامی با دستگاه نظامی خویش و مُزدوران به خدمت گرفته لُبنانی، عراقی و افغانستانی اش در حال آرایش گیری برای دوران پسا داعش در سوریه و عراق است، جبهه مُقابل آن شامل آمریکا، عربستان و اسراییل نیز به شتاب فُرم می گیرد. نشانه ها حکایت از گُذار بُحران خاورمیانه به قلمرو تازه و همزمان گُسترده تری از تنش و درگیری دارد. رژیم مُلاها تلاش خود را بر استحکام بخشیدن و دایمی کردن مُتصرفات اش در سوریه و عراق مُتمرکز کرده است. این غنایم را حاکمان ایران بیش از همه به واسطه نقش خود به عُنوان پیاده نظام روسیه و آمریکا در دو کشور عربی و زیر آتش حمایت سلاحها و بُمب افکنهای آنها به چنگ آورده اند. اصلی ترین هدفهای آنان در این رابطه را ایجاد کُریدور تدارُکاتی از تهران تا دریای مدیترانه، استقرار پایگاه های نظامی در سوریه، تثبیت حشد الشعبی در ساختار سیاسی و نظامی عراق و سرآخر کُنترُل تام و تمام لُبنان تشکیل می دهد. به خوبی تصور پذیر است که در سطح منطقه، این نقشه های جنون آمیز تمامی کشورهایی که به گونه ای آماج مُستقیم یا غیرمُستقیم آن قرار گرفته اند را به واکُنش و جبهه گیری وادار می سازد. به این طریق، به همان میزانی که دایره و مرزهای توسعه طلبی فرقه ای رژیم مُلاها گُسترده تر می شود، درگیریهای ناشی از آن طرفهای بیشتری را در بر گرفته و اشکال خطرناک و ویرانگرانه تری به خود می گیرد. بُحران سیاسی در لُبنان جرقه ای بود که شُروع صف آرایی در جبهه رژیم ولایت فقیه را علامت داد و از سوی دیگر، صف آرایی در جبهه مُقابل را شتاب بخشید. نشانه های این تحرُک با انتشار بی پیشینه مُصاحبه یک روزنامه اینترنتی سعودی (ایلاف) با یک پایور اسراییلی (رییس ستاد کُل ارتش اسراییل) در هفته گُذشته پدیدار گردید. این می توانست نشانه مُطمینی از آغاز چرخش همسویی بالقوه دو کشور در برخورد با ماجراجوییهای منطقه ای مُلاها به نزدیکی عملی باشد. اندکی بعد ارزیابی مزبور با گفته های یک وزیر کابینه اسراییل، آقای یووال استاینیتز، مبنی بر رابطه کشورش با عربستان و برخی کشورهای عربی در رابطه با مساله رژیم مُلاها، تایید شد. به این ترتیب چیده شدن سوی دیگر میدانی که رژیم مُلاها و مُزدوران رنگارنگ اش گشوده اند، اعلام گردید. همه علایم بیانگر آن است که رژیم مُلاها از کانال حزب الله لُبنان یک ماجراجویی محدود نظامی در مرزهای لُبنان و سوریه با اسراییل را تدارُک می بیند. این حرکتی با هدف کسب اعتبار برای جریان بدنام حزب الله است که ماسک عربی – ضد اسراییلی آن با شرکت فعال در کُشتار مردُم سوریه کنار زده شده است. مُحرکان درگیری مزبور اُمید دارند از این طریق حرکتی را که برای ایجاد یک مُعادله جدید در لُبنان و تامین هژمونی رژیم ولایت فقیه در این کشور آغاز کرده اند، به سرانجام برسانند. وارد کردن اسراییل به درگیری و سوق دادن کشورهای عربی به اتحاد عملی با آن، کُشنده ترین اشتباهی است که حاکمان جمهوری اسلامی می توانستند مُرتکب بشوند. آنها در برابر خود جبهه ای را سازمان داده اند که نه فقط توان آن از گُنجایش سیاسی – نظامی رژیم شان فراتر می رود، بلکه قادر است ایالات مُتحده را نیز به مُداخله مُستقیم بکشاند. رژیم جمهوری اسلامی افزون بر این، با سیاست جنگ طلبانه و مُداخله گرانه خویش مُوفق شده است موضوع بُحران اسراییل – فلسطین را دستکم در کوتاه مُدت از دستور کار کشورهای منطقه و جامعه بین الملل حذف کند. مُدافعان دُروغین مردُم فلسطین، کاری ترین ضربه را به آنها زده اند و زیر نقش مُخرب و دُشمنانه ای که تاکنون علیه آنها ایفا کرده اند، خط تاکید پُر رنگ تری کشیده اند. جاه طلبی افسار گسیخته حاکمان جمهوری اسلامی، جُز فلاکت بیشتر و تباه کردن ثروتهای طبیعی و انسانی کشور دستاوردی برای مردُم ایران ندارد. جامعه باید بر این تبهکاری آگاهانه و عامدانه در حق خویش بشورد و بر آن لگام زند؛ هر چه زودتر، زیان کمتر!

کارورزان سلامت (مهر ۹۶).....امید برهانی..

کارورزان سلامت (مهر ۹۶)..... امید برهانی.. اخبار پرستاران در مهر ماه زیر تاثیر چند عامل، مانند سابق چالش برانگیز نبود که از آن جمله شاید بتوان به انتصاب معاون پرستاری جدید وزارت بهداشت و درمان و همراهی سازمان نظام پرستاری با این گزینش، بالا گرفتن چالشهای مردم مالباخته با حکومت و تنشهای داخلی و خارجی پس از اعلام نظرات تند ترامپ و در راه بودن مجازاتهای تازه برای نیروها و نهادهای حکومتی اشاره کرد. تجمعها و اعتراضات بدنه پرستاری اما همچنان به راه است که در زیر می خوانید. تجمع پرستاران و کارکنان دانشگاه علوم پزشکی لرستان جمع کثیری از کارکنان دانشگاه علوم پزشکی لرستان شامل پزشکان، پرستاران، کارکنان اداری و ستادی، علوم آزمایشگاه و... صبح روز یکشنبه 2 مهر، در اعتراض به سوومدیریت و عملکرد نادرست مدیریت دانشگاه در محوطه ستاد مرکزی دانشگاه علوم ‌پزشکی تجمع کردند. یکی از دلایل اصلی اعتراض آنها اخراج ۴۰ پرستار است. همچنین کارکنان دانشگاه علوم پزشکی ده ماه است که مطالبات اضافه کار و کارانه خود را دریافت نکرده اند. تجمع کنندگان خواستار تغییر رویه مدیریتی دانشگاه و نیز پاسخگویی تیم مدیریت و ورود نهادهای نظارتی و بازرسی به مسایل دانشگاه شدند و با شعارهایی مدیریت دانشگاه را به پاسخگویی فرا خواندند. با توجه به عدم پاسخگویی ریاست دانشگاه که اتفاقا در دانشگاه حضور داشت و نیز بی اعتنایی مجموعه مدیریت دانشگاه نسبت به اعتراض و انتقاد کارکنان، ادامه این تجمع به استانداری لرستان و مراجع امنیتی کشیده شد. نمایندگان کارکنان با مسوولان استانداری ملاقات و موارد مورد اعتراض به صورت حضوری و کتبی ارایه شد. تجمع اعتراضی پرستاران بیمارستان خمینی دهدشت روز سه شنبه 4 مهر، پرستاران بیمارستان خمینی دهدشت در اعتراض به عدم پرداخت یک سال مطالبات شان مقابل این بیمارستان تجمع کردند. با افزایش تعداد معترضان سرپرست شبکه بهداشت شهرستان در سالن اجتماعات بیمارستان به گفتگو با پرستاران پرداخت. در نتیجه این اعتراض و گفتگو رییس بیمارستان و سرپرست شبکه بهداشت قول مساعد جهت تسریع در پرداخت مطالبات دادند که بنا شد که ظرف 1 ماه آینده سه ماه از مطالبات پرستاران پرداخت گردد و چند نفر از طرف کارکنان بخشهای مختلف بیمارستان به عنوان نماینده جهت پیگیری جدی مطالبات معرفی شدند. نماز اول وقت بیماران در دستور کار مسوولان علوم پزشکی همدان رئیس دانشگاه علوم پزشکی همدان گفت: "باید تسهیل ‌کننده و مشوق اقامه نماز اول وقت بیماران در بیمارستانها باشیم." دکتر سیدحبیب‌ الله موسوی ‌بهار دوشنبه ۱۰ مهر در همایش نماز و سفیران سلامت در همدان، اظهار کرد: "باید به امر اقامه نماز و واجبات بیماران هم توجه کنیم تا وقتی بیماران از ما سوال کردند با وجود بیماری و وضعیت جسمانی نامناسب چگونه نماز بخوانیم، بتوانیم پاسخ درستی به آنها دهیم." وی ادامه داد: "بارها با بیمارانی برخورد کرده‌ ایم که می‌ گویند با شرایط موجود چگونه نماز به‌ جا آوریم و تکلیف ساعاتی که بیهوش بودیم، چه می‌ شود. بنابراین ما هم باید علم و آگاهی به حکم صحیح داشته باشیم و به بیماران ارایه دهیم." وی با بیان اینکه می‌ توانیم تسهیل کننده و مشوق اقامه نماز باشیم، اعلام کرد: "در سال گذشته ۱۰۰۰ نفر از کارکنان، پزشکان و پرستاران دانشگاه علوم پزشکی دوره آموزش احکام و نحوه اقامه نماز بیماران در شرایط مختلف بیماری را پشت سر گذاشته‌ اند." کمبود پرستار در بیمارستانهای اردبیل رییس هیات‌ مدیره نظام پرستاری استان اردبیل گفت: "استاندارد تعداد پرستار 1.8 تا 2 نفر برای هر تخت بیمارستانی است؛ در حالی که وضعیت فعلی برعکس این میزان بوده و هر یک نفر پرستار از دو تخت بیمارستانی مراقبت دارد." ناصر مظفری تعداد کل پرستاران استان را سه هزار و ۲۰۰ نفر عنوان و اضافه کرد: "از این تعداد دو هزار و ۴۰۰ نفر در بیمارستانهای دولتی و مابقی در بیمارستانهای خصوصی مشغول به فعالیت هستند." وی گفت: "در نظام پرستاری نیز دو هزار و ۲۰۰ پرستار عضویت دارند و هر چند عضویت اجباری نیست، اما نزدیک به ۸۰درصد پرستاران عضو نظام پرستاری هستند." سرانه پزشک در ایران کمتر از فلسطین در ایران، سرانه پزشک به ازای ۱۰۰۰ نفر جمعیت ۱٫۵۹ است. اما در بسیاری از کشورها این شاخص بیش از ۲ بوده و در کشورهای پیشرو در حوزه سلامت عموما به ۳ تا ۴ پزشک به ازای هر ۱۰۰۰ نفر می ‌رسد. در بین بیست‌ و چهار کشور آسیای میانه و آسیای غربی، ایران در جایگاه هجدهم و بعد از کشورهایی مانند قطر، عربستان سعودی، عمان، کویت و فلسطین قرار دارد. همچنین سرانه پزشکان متخصص به ازای ۱۰۰۰ نفر جمعیت در ایران حدود ۰٫۶ برآورد شده، درحالی‌ که در کشورهای پیشرفته این شاخص بین ۲ تا ۳ است. علاوه بر این، همین تعداد محدود پزشک هم به طور عمده در شهرهای بزرگ (به‌ ویژه تهران) مستقر هستند و مردم ساکن روستاها (حدود ۲۰درصد از جمعیت کشور) و شهرهای کوچک (حدود ۵۰ درصد از جمعیت کشور) به شدت از مشکل کمبود پزشک و به ‌خصوص پزشک متخصص رنج می‌ برند. این افراد برای دسترسی به خدمات پزشک راهی شهرهای بزرگ می‌ شوند و با مشکلاتی از قبیل هزینه ‌های زیاد رفت ‌و آمد، صفهای طولانی بیمارستانها، نداشتن محل خواب و خیابان ‌خوابی همراهان بیمار و… دست‌و پنجه نرم می‌ کنند. به گفته عبدالرحمان رستمیان، نایب ‌رییس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، بیش از ۵۰ درصد بیماران بیمارستانهای تهران، افراد شهرستانی هستند که عمده دلیل این مساله تجمع ۳۰درصدی پزشکان فوق تخصص در این کلان ‌شهر است. تاخیر ۱۳ ماهه در پرداخت کارانه پرستاران و پزشکان نماینده اصفهان در مجلس از پرداخت نشدن ۱۳ ماهه کارانه پرستاران و پزشکان و ناتوانی بیمارستانها در پرداخت معوقات خبر داد. حیدر علی عابدی با یادآوری قول مساعد معاون اول روحانی برای پرداخت تدریجی معوقات پرستاران و پزشکان افزود: "باید از بودجه طرح تحول سلامت برای پرداخت معوقات استفاده کرد." وی گفت: "در حقیقت پرستاران و پزشکان از بیمارستانها، بیمارستانها از بیمه ها و بیمه ها از دولت طلب دارند و به دلیل اینکه دولت به تعهدات خود عمل نکرده، بنابراین شاهد تاخیر ۱۳ ماهه در پرداخت معوقات پزشکان و پرستاران هستیم." عابدی با این حال گفت: "بودجه هایی در اختیار وزارت بهداشت و درمان است که برای ساخت بیمارستانها و تامین تجهیزات تعریف شده، از این رو وزارت بهداشت نمی تواند معوقات را با استفاده از این بودجه پرداخت کند." بازگشت به کار پرستاران بازنشسته با دریافت حقوق ساعتی حمید چراغی، رییس هیات مدیره نظام پرستاری تهران، گفت: "امروز شاهد تاخیرهای ۸ تا ۹ ماهه در پرداخت کارانه پرستاران هستیم که باعث شده معیشت جامعه پرستاری به مشکل بر بخورد. صاحبنظران اقتصادی، زندگی در کلانشهرها را با درآمد ماهیانه کمتر از دو میلیون و ۷۰۰هزار تومان را زیر خط فقر تعریف کرده ‌اند؛ این درحالیست که در حال حاضر دریافتی بسیاری از اعضای گروه پرستاری در بخش خصوصی و دولتی کمتر از این مبلغ است و گاهی به زیر دو میلیون تومان می ‌رسد." وی افزود: "برخی از پرستاران به انجام چند شیفت کار برای تامین هزینه ‌های زندگی خود روی آورده اند. آنها وقتی چاره ‌ای ندارند و می‌ بینند نمی‌ توانند هزینه ‌های زندگی خود را تامین کنند، مجبور می‌ شوند به شغلهای جانبی حتی غیرمرتبط روی آورند. در حال حاضر همکارانی داریم که بعد از سن بازنشستگی به صورت ساعتی دوباره شروع به کار می ‌کنند، حتی بسیاری از آنها حقوقهای کمتر از یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان دریافت می‌ کنند." وی تاکید کرد: "با توجه به تاخیرهایی که در پرداخت کارانه اتفاق افتاده، متوسط درآمد پرستاران در سیستم دولتی دو تا دو میلیون و ۵۰۰ هزار تومان و در بخش خصوصی به کمتر از دو میلیون تومان رسیده است. لازم است تصمیم عاجلی برای این موضوع گرفته شود." ادامه پلکانی طرح خصوصی سازی بهداشت و درمان با تصویب دولت هیات وزیران در تاریخ ۲۶ مهرماه ۹۶ تصویب کرد که باید تا سقف ۱۰درصد از خدمات وزارت بهداشت خصوصی ‌سازی شود. این اقدام در راستای خصوصی کردن نظام سلامت و حرکت به سمت مدل آمریکایی است. مهم‌ ترین سیاست در این زمینه، طرح خودگردانی بیمارستانها بود که در دهه ۷۰ و بر اساس پیشنهادهای مطرح شده از سوی بانک جهانی شروع شد. در چند سال گذشته برخی از بیمارستانهای دولتی به شکلهای مختلف به بخش خصوصی واگذار شده ‌اند. ارایه خدمات بهداشتی نیز از خصوصی‌ سازی در امان نبوده و در چند سال اخیر به خصوص در شهرها، ارایه خدمات بهداشتی با عناوین مختلف از جمله پایگاه ‌های بهداشتی مشارکتی و... به بخش خصوصی واگذار شده است اعتراض کادر بیمارستان فلاورجان روز گذشته ۲۹ مهر، بیش از صد نفر از پرستاران و کارمندانِ بیمارستان خمینی فلاورجان در استان اصفهان در اعتراض به عدم پرداخت معوقات مزدی خود تجمع کردند. مطالبات مزدی کادر درمانیِ این بیمارستان در ماه های گذشته پرداخت نشده ‌است. یکی از پرستاران حاضر در تجمع در این مورد گفت: "نزدیک به یکسال است که کارانه و مطالبات مزدی ما پرداخت نشده و مسوولان نیز پاسخگوی ما نیستند.: این پرستار با بیان این که پرداخت نشدن معوقات، مشکلات بسیاری را برای کادر درمان به وجود آورده گفت: "سختی کار پرستاران و شیفتهای طولانی در شب، به اندازه کافی مشکل‌ زا و طاقت ‌فرسا هست، حالا حساب کنید با وجود همه سختیها، حق و حقوق پرستاران نیز پرداخت نشود. در این شرایط، ادامه کار و ارایه خدمات با کیفیت به بیماران، بسیار دشوار می ‌شود." مسوولان بیمارستان، از ارایه توضیحات در ارتباط با این تجمع صنفی خودداری کردند. (منابع: خانه پرستار، ایسنا، نظام پرستاری، فارس، خانه ملت، ایلنا) منبع: نبردخلق شماره ۳۹۰، دوشنبه اول آبان ۱۳۹۶ - ۲۳ اکتبر ۲۰۱۷

Monday, November 20, 2017

مسکن مهر و اعلام جرم علیه فساد حکومتی......لیلا جدیدی.

فراسوی خبر... دوشنبه ۲۹ آبان مسکن مهر و اعلام جرم علیه فساد حکومتی... لیلا جدیدی... ۹۰درصد واحدهای مسکونی مهر در سرپل ذهاب شامل ۵۰۰ واحد مسکونی بر اثر زلزله تخریب شده اند. آنهم در حالی که برخی از ساختمانهای قدیمی مجاور آسیب چندانی ندیده اند. اکثر مکانهای تخریب شده، ساختمانهای مهر هستند. علی بیت ‌اللهی، یک مقام وزارت راه، مسکن و شهرسازی، بهانه روی گسل بودن طرف مقابل را رد می کند و علت تخریب را پایین بودن مقاومت ساختمانها ارزیابی کرده است، متخصصین نیز می گویند استانداردها رعایت نشده. صدها نفر زیر آوار این ساختمانهای پوشالی جان باخته و یا مجروح شده اند، بیخانمان گشته اند و آنگاه وحید حقانیان، معاون اجرایی بیت خامنه ای، انتقادها و شکایتها را "شلوغ کاری" و "سیاسی ‌بازی" خوانده است. احمدی نژاد بدون بررسی و محاسبه و طرح کارشناسی شده، دستور ساخت یک میلیون و ۵۰۰ هزار مسکن را داده که پس از سالها بسیاری هنوز نتوانسته اند مسکن خود را تحویل بگیرند و برخی هم که تحویل گرفته‌اند، آن را بدون امکانات زندگی یافته اند. مکان یابی نامناسب، دور بودن از شهر و نبود امکانات اصلی برای زندگی موجب شده که صدها هزار واحد مسکن مهر خالی بماند. این در حالی است که حسن روحانی فاش کرده ۴۶درصد از منابع مالی کشور را مسکن مهر بلعیده. با این حال، در حالیکه دست مسوولان و پیمانکاران فاسد کاملا رو شده، نماینده ویژه خامنه ای به جهانگیری از باند رقیب "لعنت" می فرستند که رسوایی گماشته اربابش را جار زده. او نیز که تازه فیل اش هوس هندوستان کرده و می خواست از جان باختن صدها انسان و بی خانمان گشتن هزاران ماهی از آب بگیرد، به سرعت جا زده و می گوید: "منظور من این نیست که پولها را خوردند، بردند یا دزدی کرده ‌اند؛ من می گویم مدیریت خوبی نکرده اند." فساد، بی قانونی و هرج و مرج رایج در حکومتی که مسکن مهر سمبل آن شده، قابل انکار نیست. مسوولیت کامل این فاجعه نیز بر دوش حکومت است. علیه همه دست اندرکاران مسکن مهر و به ویژه علیه بانی آن شخص احمدی نژاد، دست نشانده خامنه ای، باید اعلام جرم شود. تمام خسارات مردم آسیب دیده باید جبران شود. پیشاپیش روشن است که خود به خود چنین نخواهد شد. از همین رو زلزله زدگان و جامعه ای که با جان و دل به یاری آنها شتافت، اینک باید برای دادخواهی نیز آستینها را بالا بزنند.

همبستگی گسترده مردم با زلزله زدگان و رسوایی رژیم...زینت میرهاشمی.

فراسوی خبر.....شنبه ۲۷ آبان همبستگی گسترده مردم با زلزله زدگان و رسوایی رژیم زینت میرهاشمی. رویدادهای پس از زلزله مهیب در استان کرمانشاه چهره ضد انسانی رژیم ولایت فقیه را یک بار دیگر در مقابل چشم مردم ایران قرار داد. حاصل ادعاهای دروغ و دلسوزیهای مضحک پایوران رژیم، افزایش خشم و نفرت مردم شده است. هزاران گزارش صوتی، تصویری و نوشتاری از جانب شاهدان در صحنه، وضعیت تاسف آور مردم را پوشش داده است. گزارشات برخی از رسانه های کشورهای دیگر و تعدادی از رسانه های حکومتی گوشه ای از شرایط فاجعه بار را منعکس کرده اند. خبرنگار روزنامه نیویورك تایمز در روز پنجشنبه ۲۵ آبان از اسلام آباد گزارش داد: «بیمارستانی كه با هزینه ۱۵ میلیون دلاری طی ۸ سال ساخته شده بود و توسط وزیر بهداری دولت ایران افتتاح شده بود در عرض ۳۰ ثانیه مانند یك قوطی نوشابه در دستان یك بچه فروریخت در حالیكه ساختمان بیمارستان اصلی كه ۴۰ سال قبل ساخته شده بود در كنار آوار ساختمان جدید سرجایش ایستاده است.» گزارشگر اضافه می کند که «به گفته مقامات بیش از ۴۰ هزار از اماكن غیر قابل سکونت شده اند كه شامل بسیاری ساختمانهای جدید ساخته شده توسط دولت؛ بیمارستانها، مدارس، مجموعه های آپارتمانی و حتی سنگرهای ارتش» می شود. روزنامه حکومتی انتخاب در روز چهارشنبه ۲۴ آبان از قول یکی از زلزله زدگان نوشت: «بدبخت شدیم، به خدا امشب از سرما می میریم، کمکمان کنید..بچه یک ساله ام از سرما یخ زده.. فردا چادر برسد چه فایده، چرا که باید از روی جنازه ما بگذرید. من فقط یک چادر می خواهم.» در همین گزارش نوشته شده که «پدر جوانی که صدایش از فریاد زدن برای یافتن سرپناه موقت گرفته و خاک آلود، سیاه پوشی که اشک می ریزد و برای جرعه ای آب، غذا و چادر، درخواست کمک می کند، تنها گوشه ای از مشکلات آوارگان زلزله استان کرمانشاه را نشان می دهد که در دنیای واقعی و مجازی دست به دست می شود.» همین روزنامه در گزارشی از قول یک مجلس نشین از برخی حقایق پرده برداری می کند. احمد صفری، نماینده مجلس از کرمانشاه با اشاره به بازدید‌ خود از روستاهای حاشیه سرپل ‌ذهاب، قصر شیرین و ثلاث باباجانی گفت: «این جا قیامت است» و اضافه کرد که: «متاسفانه هنوز اقلام در همه روستاها توزیع نشده است، شاید فقط ۱۰ درصد روستاها چادر گرفته باشند. روستاهایی وجود دارد که نود درصدشان از میان رفته است، وضع خیلی نامناسب است....هلال احمر آن قدر بی‌ نظم و تدبیر و بدون مدیریت عمل می‌ کند که خود نیاز به ستادی برای رفع مدیریت بحرانش دارد.» وی با تاکید بر این که تعداد کشته‌شدگان زلزله بیشتر از آمار اعلام شده است، گفت: «مسئولان خبر ندارند، من خودم به روستایی سرزدم که گفتند بیست نفر را همان روز اول خودشان خاک کرده ‌اند این افراد جزو آمار جان باختگان به حساب نمی‌آید. به نظر من بیش از ۱۰۰۰ نفر جان خود را از دست دادند، فقط در یک کوچه در سرپل ذهاب ۷۰ نفر کشته شده‌اند، در مسکن مهر بیش از ۲۵۰ نفر جان باختند.» در مقابل رفتار نفرت آور پایوران حکومت که در همین شرایط بحرانی به دنبال چپاول هستند، مردم ایران در ابعاد شگفت آور و تحسین برانگیز به کمک زلزله زدگان شتافتند و حکومت آبرو باخته در مسیر انجام این کمکها به صورتهای مختلف کارشکنی می کند. تشکلهای مستقل کارگری، نهادهای مدافع حقوق کارگران، معلمان و پرستاران، انجمنهای غیر انتفاعی مردمی، نهادهای مدافع حقوق زنان، کودکان و محیط زیست، دانشجویان، ورزشکاران و هنرمندان مردمی، زندانیان سیاسی و فعالان جریانهای سیاسی محالف حکومت در یک همبستگی خودجوش به یاری زلزله زدگان شتافتند و یک بار دیگر بر دره عمیقی که بین مردم ایران و رژیم ولایت فقیه مُهر تایید زدند. همبستگی و همدردی بی نظیر مردم ایران با مردم زلزله زده و رفتار نفرت آور سران حکومت برگ زرینی در تاریخ مردم ما به ثبت رساند.

Saturday, November 11, 2017

تیتر یا موشک، "منافع ملی" را کُدامیک تهدید می کند؟...منصور امان.

تیتر یا موشک، "منافع ملی" را کُدامیک تهدید می کند؟.. منصور امان.. رجزخوانی و تبلیغات جنگی روزنامه حُکومتی کیهان با مضمون مُباهات به موشک پرانی به ریاض و وعده هدف قرار دادن دوبی، گذشته از آنکه رویکرد و جهتگیری منطقه ای "نظام" را بدون تزیین و آرایش آشکار ساخت، همزمان به موجبی بدل گردید تا لاک دُروغین مُدعیان "منافع ملی" کمی بیشتر خراشیده شود. در گرماگرم گُسترش بُحران خونین خاورمیانه به لُبنان و حرکت شتابان رژیم جمهوری اسلامی به سمت درگیری دامنه دار تر با عربستان سعودی، طیف شناخته شده ای از "خودیها" به گونه فُکاهه آمیزی از به خطر افتاده شدن "منافع ملی" به دلیل تیتر روزنامه اندرونی بیت آقای خامنه ای ابراز نگرانی می کند. این در همان حالی است که مینهای کار گذاشته شده "نظام" و سیاست خارجی توسعه طلبانه و جنگ افروزانه اش زیر "منافع ملی" و سرنوشت کُنونی و آینده اکثریت مردُم ایران، یکی پس از دیگری در حال انفجار است. دولت آقای روحانی و پایوران آن بخشی از این طیف هستند که بنا به کارکرد ذاتی و شناخته شده دولتها در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی، ویترین بیرونی "نظام" به حساب می آیند. ابراز نگرانی اینان در باره "منافع ملی"، هدفی جُز کشیدن یک خط فاصل ساختگی بین "خودسرها" و "مسوولان" و باز گذاشتن دایره مانور و عمل هر دو طرف ندارد؛ یک تاکتیک محبوب "فرنگی کارها"ی این سوی میدان که توقیف دو روزه کیهان نیز در کادر آن جا می گیرد. از این جهت، نقشی که حُجت الاسلام روحانی و اعضای دولتش بازی می کنند، یک رُل تکراری و کسل کننده است. موضوع اما هنگامی جالب می شود که سوی دیگر این طیف، یقه چاک داده و موی پریشان به میدان می آید تا برای "منافع ملی" و "مصالح ملی" در برابر تیتر دُرُشت جریده نابکار سینه سپر کند. بیشتر اینان را دسته جراحی شده ای تشکیل می دهند که از مسیر ویژه "خودیها" راهی به زیر "خیمه نظام" نمی یابند و ناچار از طریق کوچه های فرعی همچون دلسوزی برای "نظام"، مشاطه گری برای خُدایگان خیمه، خوش خدمتی و حتی اینجا و آنجا کاسه داغ تر از آش شدن طی طریق می کنند. آنها شکایت می کنند که جریده مزبور "با سرنوشت کشور بازی کرده"، "خلاف مصالح ملی تیتر زده" و "علیه منافع ملی" دست به عمل زده است. به این ترتیب دسته "دلسوزها"، حاشیه ایجاد شده گرد تازه ترین بُحران خارجی حُکومت را جایگُزین متن و موضوع اصلی آن می سازد و به عُنوان مُتهم ردیف اول در تخریب "منافع ملی" مُعرفی می کند. این واقعیت بدیهی که عامل تهدید "منافع ملی" در اینجا سیاست شلیک موشک بالستیک از سکوی انصارالله یمن است و کیهان فقط بُلندگوی این تدبیر به شمار می رود، در استدلال اینان جایی ندارد. آنها در این باره همانگونه سُکوت می کنند که در باره تاخت وتاز نظامی حُکومت در سوریه، عراق و لُبنان! تیتر جنگ افروزانه جریده بدنام، غمباد احساسات ملی اینان را مُتورم می کند، اما خود جنگ افروزی حتی غلغلک شان هم نمی دهد. "دلسوزها" به تاثیرات وخیم و ویرانگرانه این سیاست در ابعاد "ملی" کاری ندارند، آنها خودشیرینی می کنند و به "نظام" خط می دهند که این سیاست را در خفا پیش ببرد و در برابر دید "دُشمنان" نگذارد. آنها با تنش افروزی موشکی مُشکلی ندارند، شُعارنویسی روی موشک است که نگران شان می کند. رویکرد این دسته ناشی از بدفهمی نیست. علت آن است که "خودی"های اخراجی، سیاست خارجی میلیتاریستی و مُداخله گرایانه حُکومت را عین "منافع ملی" می دانند، هرچند از آن با ادبیات و استدلالهای دیگری دفاع کنند و قواره زُمُخت آن را زیر پوشش گُشاد تری جای بدهند. "سینه چاکهای" قُلابی منافع ملی، دلسوز مردُم نیستند و جامعه را از خطر تحریم و جنگهای بیشتر دور نمی کنند. بدون گذاشتن نُقطه پایان بر سیاستی که در مُحاسبات آن مردُم ایران، منافع، خواسته های امروز و آرزوهای فردای شان جایی ندارد، این سایه های شوم همنشین جامعه خواهد ماند. این دُرُست همان ضرورتی است که غمخواران "نظام" با هر ترفندی و از جُمله آدرس غلط دادن در باره تهدیدات "منافع ملی" تلاش می کنند از دستور وظایف مردُم پاک کنند.

Friday, November 10, 2017

خرید امنیت از طریق مداخله گری مخرب....زینت میرهاشمی.

خرید امنیت از طریق مداخله گری مخرب... زینت میرهاشمی.. در حالی که زندگی اکثریت مردم ایران در فقر و تنگدستی است، در شرایطی که فریاد حق خواهی غارت شدگان هر روز رساتر می شود و کارگران و زحمتکشان برای دریافت دستمزدهای عقب افتاده خود مجبور به تجمع و اعتراض شده اند، پایوران رژیم همچنان بر طبل جنگ افروزی و مداخله گری آشوبگرانه با صرف هزینه های سنگین می کوبند. در کارنامه ۳۹ ساله جمهوری اسلامی صدور ارتجاع و بنیادگرایی اسلامی به کشورهای دیگر ثبت و این راهبرد در حوزه های مختلف اجرا شده است. پایوران حکومت که خود پدر خوانده داعش هستند، وجود این نیروی ارتجاعی که خدمات زیادی به رژیم ولایت فقیه، دیکتاتوری بشار اسد و مرتجعان عراق کرده را بهانه حضور مُخرب خود اعلام می کنند. در حالی که عمر داعش در مقابل عمر چند دهه ای رژیم بسیار کوتاه است. احمد خاتمی، روضه خوان نماز روز آدینه ۱۹ آبان در تهران می گوید: «اگر [رژِیم] ایران وارد نمی‌ شد امروز وضعیت داعش چنین نبود. بسیاری گفتند که چرا برای جنگ علیه داعش در خارج از کشور خرج می‌ کنیم و امروز همه آن ‌ها می‌ دانند که اگر چنین نبود امروز باید با داعش در خیابانهای تهران می‌ جنگیدیم.» او در همین سخنان به مداخله ارتجاعی در کردستان عراق هم می پردازد و از پاسدار جنایتکار، قاسم سلیمانی به خاطر نقشی که علیه کردهای عراق داشته ستایش می کند و به روی خود هم نمی آورد که در کردستان عراق داعشی وجود نداشت و مهمتر این که پیشمرگان این اقلیم نقش مهمی در پس راندن داعش از کرکوک و مناطقی از موصل داشتند. در رویدادی دیگر جواد ظریف، وزیر امور خارجه ملاها طی سخنانی در «کنفرانس بین‌المللی امنیت و توسعه پایدار در آسیای مرکزی» که در ازبکستان برگزار شد گفت: «امروزه نمی ‌توان با صرف صدها میلیارد دلار امنیت را خرید و با کشتی وارد کشور کرد.» (ایلنا، آدینه ۱۹ آبان) این سخنان را نماینده رژیمی مطرح می کند که با صرف میلیاردها دلار در کشورهای دیگر همچون سوریه، عراق، لبنان، یمن و بسیاری از کشورهای آفریقا و با تحمیل هزینه های سنگین به مردم ایران و به فلاکت کشیدن توده های محروم، امنیت ولایت را خریداری کرده است. سخنان آخوند احمد خاتمی و صدها گفته و نوشته دیگر از پایوران رژیم و در راس آن خامنه ای در مورد «عمق استراتژیک» نظام، دلیل روشنی است که سخنان ظریف را مصداق مثل معروفی در مورد دزدی بدانیم که فریاد ای دزد، آی دزد سر می داد..

حکم دیوان عدالت اداری علیه کارگران.....زینت میرهاشمی.

حکم دیوان عدالت اداری علیه کارگران.... زینت میرهاشمی.... رواج قراردادهای کاری موقت، زیر یک سال و حتا به مدت یک ماه، امنیت شغلی کارگران و مزدبگیران را بیش از هر هنگام از بین برده است. علیرغم اعتراضهای کارگران پیرامون رواج این قراردادها یا قراردادهای کاری سفید امضا، این شیوه استثمار کارگران همچنان ادامه دارد. بستن این نوع قراردادها به خاطر این که به گونه ای می تواند آمار بیکاری را در شکل ظاهری کمتر نشان دهد، نه فقط با هیچ برخورد جدی از طرف پایوران رژیم مواجه نشده بلکه از آن استقبال کرده اند. نمونه آخر آن نشان می دهد که چگونه قانون کار در نهادهای حکومتی علیه کارگران به کار گرفته می شود. هیات عمومی دیوان عدالت اداری بخشنامه وزارت کار مبنی بر ممنوعیت بستن قراردادهای زیر یک سال را لغو کرد. بخشنامه ممنوعیت قرارداد زیر یک سال به خرداد سال ۱۳۹۴ بر می گردد. در این سال، در پی اعتراضهای کارگری به این نوع قرادادها، معاون روابط کار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، طی بخشنامه ای بستن قراردادهای کاری زیر یک سال در «کارهای با طبیعت مستمر» را ممنوع اعلام کرد. باید تاکید کرد که این بخشنامه تنها روی کاغذ و در بایگانی وزارت کار باقی ماند و اجرا نشد. سرانجام دیوان به اصطلاح عدالت اداری به نفع یکی از کارفرمایان که شاکی این بخشنامه بود با استفاده از مواد ضد کارگری در قانون کار، به ضرر کارگران رای داد. بنابراین با لغو ممنوعیت قرارداد کاری زیر یک سال، بار دیگر ادعاهای شیادانه و فریبکارانه پایوران وزارت کار مبنی بر کاهش بیکاری آشکار شد. بر این منظر، ناامنی کار بیشتر و بیکاری هم افزونتر خواهد شد. آمارهای غیر واقعی بیکاری داده های آمار در مورد بیکاری دستخوش بگومگوهای باندهای داخلی رژیم شده و از میان این جدالها غیر واقعی بودن میزان اشتغال و یا کاهش بیکاری در دولت روحانی را برمَلا می شود. در روز یکشنبه ۳۰ مهر، رئیس مرکز آمار بعد از گذشت چند روز از ادعای معاون روحانی در رابطه با کاهش بیکاری و یا تولید شغل، گفت: بیش از سه میلیون بیکار مطلق داریم. (جهان نیوز، ۳۰ مهر) رئیس مرکز آمار بر غیر واقعی بودن ایجاد یک و نیم میلیون شغل تاکید کرد و تولید شغل را ۷۰۰ هزار اعلام کرد. از سویی دیگر شاهرودی دبیر کمیسیون اقتصادی مجلس ارتجاع آمار داده شده از طرف دولت مبنی بر تولید یک و نیم میلیون شغل را متناقض و غیر قابل فهم دانست. (همان منبع) آمار نیروی کار که از سوی مرکز آمار ایران برای بهار امسال منتشر شده نشان می‌دهد که: «جمعیت افراد بیکار در سن کار (۱۰ ساله و بیشتر) از ۳ میلیون و ۲۰۳ هزار و ۳۹۸ نفر در پایان سال ۹۵ به ۳ میلیون و ۳۶۶ هزار و ۹۷۳ نفر در بهار ۹۶ افرایش یافت.» (اقتصاد نیوز، ۱۶ تیر ۹۶) بر اساس این آمار در ۳ ماهه نخست سال جاری ۱۶۳ هزار و ۵۷۵ نفر به جمعیت بیکار کشور افزوده شده است. البته این آمار مربوط به جمعیت فعال (شاغل و جویای کار) است. بر اساس داده های مرکز آمار از کل جمعیت کشور در سال گذشته ۲۵ میلیون و ۷۹۱ هزار و ۴۵۰ نفر از نظر اقتصادی فعال بوده اند. از این تعداد، جمعيت شاغل و بیکار در سن کار، ۳ میلیون و ۲۰۳ هزار و ۳۹۸ نفر جمعيت بیکار کشور و ۲۲ میلیون و ۵۸۸ هزار و ۵۲ نفر جمعيت شاغل کشور است. جمعیت ایران بر اساس نتایج سرشماری سال ۱۳۹۵ که مرکز آمار اعلام کرده، نزدیک به ۸۰ میلیون نفر است که تنها ۵.۲۲ ملیون به کار مشغول هستند. این آمار واقعیت فاجعه بار اشتغال را به خوبی نشان می دهد. .