Wednesday, February 28, 2018

عصیان کارگر نیشکر هفت تپه با خودکشی .....زینت میرهاشمی.

.....عصیان کارگر نیشکر هفت تپه با خودکشی
.........زینت میرهاشمی
خودکشی کارگر پیمانی نیشکر هفت تپه در کانال آب مزارع نیشکر در روز سه شنبه ۸ اسفند ماه سال ۱۳۹۶، بار دیگر برگی از بی عدالتی مناسبات حاکم بر کار و سرمایه که در زرورق اقتصاد مقاومتی ولایت فقیه پیچیده شده است را ورق زد. مسئول جان کارکرانی که در پی ناامیدی از دریافت مطالبات بر حق شان جانشان را از دست داده اند حکومت و در راس آن خامنه ای است.
جسد بی جان کارگر فصلی مجتمع هفت تپه، انبانی از خشم و تنفر کارگرانی است که ماههاست حقوق نگرفته و برای مطالبات اولیه شان هیچ نقطه امید و چشم اندازی نمی بینند. علی نقدی با ۲۷ سال سابقه کار در مجتمع نیشکر هفت تپه صبح روز سه شنبه در حالی که از پیگیری خواسته های خود در بخش اداری این مجتمع ناامید شده بود با خودکشی تنفر و خشم خود را نشان داد. بدون شک، این نوع خودکشیها نه یک گزینه برای زندگی بهتر، بلکه عصیانی علیه استثتمار و حکومت مدافع آن است.
همان گونه که در ماه قبل، بیژن قلوزی، کارگر کارخانه آسفالت کامیاران با بیش از ۲۳ سال سابقه کار در دفتر کارفرما با شعله های آتش جانش را از دست داد و در همین چند روز چند دختر جوان در اثر ظلمی که بر آنان می رود دست به خودکشی زدند.

خودکشی در اثر فقر و ناامیدی در رسیدن به حقوق خود و نداشتن چشم اندازهای روشن برای زندگی عادلانه تر به برکت رژیم ولایت فقیه رشد چشمگیری داشته است. می توان گفت که حکومت به عنوان بزرگ سرمایه دار همراه با قوانین ضد کارگری موجود، انسانها را به سمت اقدام به خودکشی به عنوان بی راهه نهایی از روی ناامیدی سوق می دهد. بدون شک سرکوب و آزار کارگران، زندانی کردن فعالان کارگری و به قل و زنجیر کشاندن شرکت کنندگان در اعتصابهای کارگری، از یک سو مناسبات استثمارگرانه و ظالمانه را تقویت می کند و از سوی دیگر کارگران را به ناامیدی و اقدامهای از نوع خودکشی می کشاند.
شعارهای طَعنه مانند که در برخی از حرکتهای اعتراضی کارگران در هفته های اخیر داده شده است مانند «مرگ بر کارگر، درود بر سرمایه دار» یکی از همین تاثیرات است. این شعار، شعار واقعی کارگران نیست. بلکه شعاری است که تمایلات حاکمان را منعکس کرده و به نوعی می توان گفت مسخره کردن و بیان ترس از سرکوب است. این شعار نمایی از سرکوبگری حکومت در اعتراضهای کارگری را نشان می دهد.
محدود کردن خواسته های جنبش کارگری به حفظ شرایط موجود و جنگیدن برای آن چه که در حال از دست رفتن است و یا پرداخت قطره چکانی مزدهای عقب افتاده از شگردها و سیاستهای ضد کارگری جمهوری اسلامی در برابر جنبشهای کارگری است که تا کنون اعمال شده است. این شیوه ضد انسانی از جانب بسیاری از فعالان نیروهای کار که برخی از آنان اکنون در زندان هستند، همواره مردود اعلام شده است.

روایت شاهدان (۱) مصاحبه با منوچهر هزارخانی.

روایت شاهدان (۱)
 
مصاحبه با منوچهر هزارخانی
 
منوچهر هزارخانی: جنبش چریکها (حالا سیاهکل بعداً هر سرنوشتی پیدا کرد بماند) در جامعه زاد  و ولد کرد. نه این که  خودش تکثیر شد؛ بلکه گروههای کوچک، محافل، دسته ‌جاتی پیرامونش به وجود آمدند. به اعتبار این که یک جنبش زیر زمینی است و ریشه ‌يی وجود دارد، این امکان پیدا شد که پاجوشها یا ساقه ‌های نازکی برویند و در حد خودشان کارهایی کنند. از این جوانه ‌های نورس، من چند نمونه ‌اش را دیده ‌ام. یکی از جالب ترین ‌شان برای من، خسرو گلسرخی بود که بدون این که اصلاً در حال و هوای مبارزه چریکی و مخفی باشد و یا ایدولوژی کمونیسم و این قبیل ملاحظات، یک مبارز تمام عیار شده بود. به خصوص از موقعی که به زندان رفت.
 
*  آقای هزارخانی شما در سالهای  دهه ‌ی ۴۰ و ۵۰ در عرصه ‌ی فرهنگی فعال بوديد. سؤال‌ اول ‌مان  از شما اين است كه: کی از رویداد سیاهکل مطلع شدید و واکنش اولیه تان نسبت به آن  چه بود؟
ـ آن موقع من در ایران  بودم. با مقوله ‌ی مبارزه ‌ی مسلحانه چریکی آشنا بودم. این که در ایران هم کسانی هستند که در فکر جنبش چریکی باشند، (البته عملش نبود)، این را هم البته کم و بیش در هوا می ‌شد استشمام کرد. فضای آن موقع در تمام دنیا، به خصوص در کشورهای مستعمره یا نیمه مستعمره يا به اصطلاح عقب مانده، این استعداد وجود داشت که چنین جنبشهایی به وجود بیايد. جنبش سیاهکل موقعی که به وقوع پیوست، من هم مثل بقیه خبردار شدم که چنين جنبشی در ایران به وجود آمده است، قبلش خبر نداشتم.
 
 *  واکنش  شما چه بود؟
ـ واکنش کسی  که منتظر بود چنين چیزی پیش بیاید و انگار برایش خیلی غافلگیر کننده نیست. به خصوص که بحثهای نظری‌ اش خیلی رایج بود در میان درس خوانده ها، انتلکتوئلها، روشنفکرها. همه جا؛ در دانشگاه به خصوص، هم در فرنگ و هم در ایران.
 
* واکنش جامعه فرهنگی و روشنفکرهایی که با شما آشنا بودند، چگونه بود؟ 
ـ به طور  کلی، واکنش مساعد یا بسیار مساعد  بود. در طیف چپ، از انواع و اقسامش، خیلی خوب  بود. چنین جنبشی نوعی بن بست شکنی بود در مبارزه ‌ای که به نوعي دچار گريپاژ شده بود بعد  از انقلاب سفید، رژیم شاه تمام شورشهایی را که به وجود آمده بود، از جمله شورش خمینی را سرکوب  کرده بود. جنبش چریکی نوعی بن بست شکنی بود یا نوعی راه حل برای در آمدن از آن  وضع. منتها کم کسانی بودند که از همان اول به موفقیت نهایی این جنبش،  به عنوان راه  حل، باور داشته باشند. خود چریکها هم، اگر درست یادم باشد، بيشتر به عنوان تبلیغ مسلحانه انگشت می‌گذاشتند تا راه حل برای نجات کشور و غیره.
 
* آن موقع شما شاغل بودید؟
ـ من پزشک بودم و در بیمارستان کار می کردم.
 
*  در دانشگاه هم تدريس مي كرديد؟
ـ یک سال تحصیلی در دانشگاه تبریز درس دادم، اما به علت  این که اخلاقم خوب نبود بیرونم کردند. می دانید که به اصطلاح گواهی حُسن اخلاق را در آن موقع ساواک می‌داد؛ برای هر نوع استخدام.
 
*در آن یک سالی که در دانشگاه تدریس می‌کردید و با دانشجویان تماس داشتید، رویداد سیاهکل و فعالیت بعدی چریکها چه انعکاسی بین دانشجویان داشت؟
ـ موقعی که من در دانشگاه تبریز بودم، سیاهکل هنوز به وقوع نپیوسته بود. من در سال ۱۳۴۶ آنجا بودم. ولی در آنجا آدمهایی را شناختم که بعداً سر و کله ‌شان در جنبش فدایی پیدا شد؛ مثل بهروز دهقانی، مناف فلکی تبریزی، علیرضا نابدل. آنها را من آنجا شناختم. دوست شده بودیم با هم. جمعه‌ ها می‌رفتیم کوهنوردی. در واقع آنها مرا به کوه ‌نوردی می‌بردند؛ چون خودشان کوهنوردان قهاری بودند. آنها جوانان و تحصیلکرده‌ های آن موقع بودند. صمد بهرنگی هم یکی دیگر از آنها بود که یادم رفت نامش را ببرم. (البته صمد هم، همان طور که می دانید، قبل از سیاهکل در رودخانه‌ی ارس غرق شد). آنها به لحاظ فکری به جنبش چپ تعلق داشتند؛ ولی جنبش چپی که آشکارا در آذربایجان رنگ گرفته بود و از خاطره ‌ی فرقه دموکرات و حکومت کوتاهش. در واقع یک نوع سمپاتی ضمنی نسبت به فرقه وجود داشت در جوانهایی که خودشان شاهد حکومت فرقه دموکرات نبودند و از بزرگتر‌هاشان خاطرات آن زمان را شنیده بودند. از جمله این خاطره خوش را که در زمان فرقه به زبان خودشان ترکی هم حرف می‌زدند، هم درس می‌خواندند. چون موقعی که من در آنجا بودم کسی اجازه ترکی حرف زدن در کلاس را نداشت. همه مجبور بودند فارسی حرف بزنند. البته می دانید که در آن موقع یکی از سیاستهای شاه این بود که افراد محلی را در محل خودشان در راس کارها نگذارند. یعنی در راس هيچ يك از سرویسهای دولتی آدم تبریزی نمی ‌دیدی، روسا را از جاهای دیگر می‌آوردند.
 
 *آقای هزارخانی شما از زنده یادها صمد بهرنگی،  بهروز دهقانی، مناف فلکی و علیرضا نابدل نام برديد. لطفاً درباره ‌ی خصوصیات آنها، میزان دانش ‌شان و احساسات شان بگویید. البته تاآنجا که به خاطرتان  مانده است؟
ـ ما دوستی صمیمانه، ولی خیلی ساده ‌ای داشتیم. حرفهای سیاسی هم البته با هم می ‌زدیم؛ ولی  نه طوری که بخواهیم همدیگر را تبلیغ  کنیم یا این که بخواهیم سر در بیاوریم که چه کسی با کجا در ارتباط است. از این نقطه نظر احتیاط می‌کردیم. نه از بابت این که اطمینان بین ‌مان وجود نداشت؛ از بابت فضای اجتماعی که چنین چیزی را ایجاب  می‌کرد. صمد را من با کارهای علنی اش شناختم و او تا جایی که من می‌دانم تاآخر هم فقط کارهای علنی می‌کرد: داستان نویسی، مقاله، تحلیل فرهنگی، و به خصوص داستان برای کودکان. بهروز دهقانی را به مناسبت این که با صمد آشنا بودم و صمد با او خیلی دوست بود، شناختم. بعد با هم به کوه می‌رفتیم. او کوهنورد ماهر و قهاری بود. الآن به يادم آمد موقعی که صمد در رودخانه غرق شد، من در تهران بودم. دوستان تبریزی ما که در تهران یک کتابفروشی داشتند، به من گفتند که بهروز امروز می‌آید، (بهروز سفر خارج بود. آمریکا رفته بود. یک بورس تحصیلی به مناسبت این که شاگرد اول شده بود به او داده بودند و قرار بود آن روز به ایران برگردد.) ما جراٌت نداریم ماجرای صمد را به او بگوییم. تو حاضری به او بگویی؟ گفتم حاضرم، چون بالاخره باید مطلع شود. بهروز وقتی آمد، پیشنهاد کردم کمی با هم قدم بزنیم. از کتابفروشی بیرون آمدیم و مقدار زیادی با هم راه رفتیم و حرفهای زیادی زدیم. از سفرش به آمریکا و وضع رندگی در آن جا پرسیدم که مختصری برایم تعریف کرد. بعد از یک ساعت راه رفتن، اگر درست در خاطرم مانده باشد، جلو‌ی بانک ملی در خبایان فردوسی رسیده بودیم. من به او گفتم که: می‌خواهم یک خبر بد به تو بدهم؛ چون دوستان همشهریت جراٌت نکردند خودشان این خبر را به تو بدهند. بعد ماجرای درگذشت صمد را گفتم. اول که ماجرا را شنید، خندید. فکر کرد که شوخی می‌کنم. بعد یک مرتبه مثل این که یکّه خورده باشد، پرسید: راست می گویی؟ گفتم: آره. همانجا نشست روی زمین. مدتی بی حرکت بود و من هم ایستاده بودم و تماشایش می کردم. بعد کم کم به خودش آمد و بلند شد. حالت پریشانی داشت که من فکر کردم دیگر بهتر است برگردیم به کتابفروشی.
به هرحال این وظیفه ‌ای بود که به عهدة من گذاشته بودند و من آنرا انجام دادم. ولی تمام این ماجراها قبل از سیاهکل بود. بعدها بود که من فهمیدم بهروز با چریکها هست. خواهرش را من هیچ وقت ندیدم؛ ولی خیلی تعریفش را شنیده بودم. با آشنایان و بعضی از اعضای فامیلش هم آشنایی داشتم.
 
* شما چه سالی برای تحصیل دانشگاهی از ایران خارج شدید؟
ـ خیلی وقت پیش از این وقایع. وقتی که مصدق هنوز نخست وزیر بود. سال ۱۳۴۶ برگشتم به ایران و در ایران بودم تا بعد از «انقلاب شکوهمند اسلامی». سال ۶۰ دوباره از ایران خارج شدم.
 
 *با توجه به این که شما از بنیانگذاران کنفدراسیون دانشجویان  و محصلین ایرانی در خارج از کشور بودید، از واکنش آنها نسبت به جریان سیاهکل و رویدادهای بعدش چیزی شنیده بوديد؟
ـ بله، با چند تن از دوستان در اروپا مکاتبه داشتیم. زمانی که ما در کنفدراسیون بودیم، البته از این خبرها نبود. بزرگترین گروه دانشجویان سیاسی مذهبی که در اروپا بودند و فعال هم بودند، هواداران نهضت آزادی بودند. بقیه ‌ی جریانها، منجمله جبهه ملی خیلی فعال نبودند. فکر می کنم با تشکیل جبهه ملی دوم بود و  فعالیت سیاسی این جبهه و تظاهرات‌ سال ۳۹ شان در تهران  که بچه های مقیم اروپا و آمریکا را به جنب و جوش واداشت و کنفدراسیون اصلاً شکل گرفت. بعد دوباره از سر و صدا افتادند. مانده بود مهندس بازرگان، طالقانی و دوستانشان که داشتند محاکمه شان می‌کردند و مهندس بازرگان کوشش فراوان داشت به آن نظامیهایی که محاکمه ‌اش می ‌کردند و همچنین به سران مملکت حالی کند که  ما آخرین کسانی هستیم که با زبان خوش با شما صحبت می‌کنیم؛ یا به اصطلاح، به طور مسالمت آمیز با شما مبارزه می‌کنیم. البته در دنیا هم وضع همین طور بود. یعنی نهضتهای چریکی پشت سر هم به وجود می ‌آمدند و شکوفایی پیدا می‌کردند. این را بازرگان و دوستانش فهمیده بودند.
بعد از این که جنبش چریکی به وجود آمد، مطابق اطلاعاتی که من از دوستانم در اروپا دریافت می کردم، جنبش دانشجویی خارج کشور، حداقل آن بخش که در اروپا بود، زیر پرچم مبارزه مسلحانه قرار گرفتند و یا به حمایت از آن برخاستند. این فعالان در کنفدراسیون دست بالا را داشتند، هرچند که بعداً شاخه شاخه شدند و هر کدام گروه کوچکی تشکیل دادند. تا زمان ظهور جنبش چریکی، چپ «رسمی» فقط حزب توده بود که مورد تایید «حوزه علمیه» مسکو و «احزاب برادر» قرار داشت. اما از آن به بعد دیگر حزب توده چیزی نبود. گروه‌هایی به وجود آمدند که اگر هم طرفدار شوروی بودند، به سبک حزب توده دنیال شوروی نبودند؛ يا طرفدار چین بودند، یا طرفدار کوبا بودند، یا تمایل به الگوی ویتنامی داشتند.
 
 *آقای هزارخانی می خواهم بدانم در آن موقع تحلیل شما  و دیگر فعالاني كه در محیط فرهنگی پیرامون شما بودند،  از جنبش مسلحانه  چه بود؟
ـ من الآن برایم خیلی سخت است که به شما بگویم در آن موقع چه تصویری داشتم. هر چه الآن بگویم حرف الآن هست؛ ولو این که نقل  کنم از ۴۰ـ ۵۰ سال پیش. اما این را می‌توانم بگویم که برای من یک رگه ‌ی رمانتیک  فوق العاده قوی در این جریان  وجود داشت که به آن زندگی می داد و آن را به حرکت در می‌آورد. با همه نامتوازن بودن قوا، آن حرکت را قابل دفاع می کرد؛ چون امید می ‌آفرید و باعت می‌شد که آدم امیدوار باشد. با این که می ‌دید یک دسته کوچک با کار چریکی آمده ‌اند به جنگ یک سپاه منظم و بعد هم گرفتار، سرکوب و شهید می‌شدند.
 
*شما با زنده یاد مصطفی شعاعیان هم آشنایی داشتید؟
- یکی از کسانی بود که من در تهران با آنها آشنا شدم و بعد هم حداقل یک مدتی به چریکها پیوست، مصطفی شعاعیان بود. من و مصطفي شعاعیان خیلی دوست بودیم. حتی مقداری از نوشته‌ های مارکس را برای شخص او ترجمه کردم؛ چون ترجمه ‌‌ی فارسی ‌شان وجود نداشت یا در دسترس او نبود. شعاعیان به مبارزه‌ ی مسلحانه اعتقاد داشت، ولی هرگز تصور نمی‌کرد که می تواند شاهد پیروزی ‌اش باشد. می‌گفت که: اگر تمام ملت ایران ـ در آن زمان ملت ایران ۳۰ میلیون نفر بودـ  همه مسلح شوند، حتی بچه هاي شیرخوره هم، و همه همین الآن قیام کنند، من فکر نمی‌کنم ما پیروزی را در عمرمان ببینیم. می‌خواهم به شما بگویم که درجه «خوش بینی» اش چه قدر بود. می گفت: پیروزی را ما نمی ‌بینیم، ولی ممکن است نسلهای بعدی ببینند. منتها ما وظیفه داریم که این کار را بکنیم. خُب، این یک نوع دید آرمانگرایانه رمانتیک است. امروز و در اوضاع و احوال کنونی، چنین دیدگاهی حتی از طرف مردم کوچه و بازار، چه رسد به انتلکتوئل‌ها، به عنوان دیدگاهی ناهمزمان، متعلق به دوران گذشته، خیلی گذشته، به طور مثال دوران رمانتیک انقلاب کبیر فرانسه، تلقی می‌شود. امّا آن دیدگاه در آن موقع نیرو آزاد می کرد. یعنی وقتی من آن دوران به یادم می آید، با یک نوع نوستالژی یادم می آید؛ فکر می کنم یک چیزی در این میان از دست رفته است. البته شعرا و نویسندگان -با این که جنبش چریکی مطلبی نبود که بشود به طور علنی از آن صحبت کرد- اگر بلد بودند به کنایه ازآن حرف می ‌زدند.
 
* از شعرا و نویسندگان گفتید؛ شما از دوستان نزدیک زنده یادان احمد شاملو  و دکتر غلامحسین ساعدی بودبد، آنها چه واکنشی نسبت به جنبش چریکی نشان می ‌دادند؟
ـ آنها در ته دل چریکها را تحسین می کردند و با جنبش مسلحانه  موافق بودند؛ البته نه به این معنا که خود بروند و بپیوندند. ولی یک چنين جنبشی  را تحسین می کردند؛ به خصوص شجاعت  و شهامت جوانهایی را که برای اولین  بار به قول ساعدی «مرگ بر کف» به میدان آمده بودند را، سابقه ‌ی چپ کمونیستی «رسمی» را ما در حزب توده سراغ داشتیم و انتلکتوئلهایي را که دور و بر حزب  توده بودند می شناختیم. آنها، به نظر من آزمایش خود را داده بودند و از دور خارج شده بودند. کمی قبل از انقلاب بود که دوباره فعال شدند؛ از جمله برای این که نهضت چریکی را تخطئه و خراب کنند و انحرافی جلوه دهند.
 
* می توانید مثالی بزنید؟
ـ بله، مثلآ در کانون نویسندگان. اولین بار، آن قدری که الآن یادم می‌ آید، کمی پیش از پیروزی انقلاب، آقای سیاوش کسرایی را دیدم که داشت پشت سر چریکها نِق می ‌زد. بعد هم اعلامیه ‌ای را به من نشان داد که در آن به مشی چریکی انتقاد شده بود. می‌گفت که عده ‌ای از خود چریکها در زندان آن را نوشته ‌اند. تا آن موقع من ندیده بودم کسی از این جماعت از چریکها انتقاد کند. معلوم بود یک صداهایی به او وصل شده و او هم دارد بلندگویی می ‌کند. بعدآ خیلی زود معلوم شد که خط مشی حزبی است. در آن موقع استادشان در کانون نویسندگان مرحوم به آذین بود و کسرایی هم مرید به آذین بود؛ هم در قلمرو سیاست و هم در حوزه ادبیات.
 
* زنده یاد احمد شاملو تعدادی شعر برای چریکها گفته، شما آن موقع این شعرها را دیده بودید؟
 
ـ بله، شعرهای شاملو را آن موقع همه می ‌دیدند. چاپ می‌ کردند. آقای شفیعی کدکنی هم شعر معروفی گفته بود. شعر‌ها مثل اعلامیه در ذهنها می گشت. چاپ شده شان هم درمی ‌آمد؛ بیشتر در «شبنامه»‌ ها و گاهی هم در نشریه‌ ها.
 
* و شما می ‌دانستید  این اشعار در مورد چریکهای فدایی خلق گفته شده است؟
ـ آره، خودش هم می گفت. وقتی می‌دیدیش و به تو اطمینان داشت می گفت که چه شعری را برای کی گفته و چرا گفته.
 
* با روحیه و نگاه مثبت برخورد می کردند اینطور که شما می ‌گویید؟
ـ بله، من فکر  می‌کنم به طور کلی همه قضاوت ‌شان مثبت بود. از دو بابت: یکی  از بابت این که جنگ چریکی، جنگ ـ به اصطلاح امروزیهاـ نامتقارن بود. یعنی یک دستگاه عظیم سرکوب در مقابل چند تا جوانی  که سلاح به دست گرفته بودند، قرار گرفته بود، و این خودش جاذب است. از نقطه نظر استتيک هنری هم مقابله مرگ و زندگی جاذب است. خیلی از هنرمندانی که گاوبازی را دوست دارند، در واقع همین استتيک را دوست دارند. البته این یک قیاس مع ‌الفارق است. من فکر می‌کنم در دنیای هنری ما هم چیزی نظیر همین حاکم بود. یعنی یک دولت قدرقدرتِ سرکوبگر که می‌خواهد یک جنبش کوچک چریکی را از بین ببرد  و به انحاء مختلف هم نشان می‌دهد که انگار ادامه زندگی‌اش به از میان بردن این جنبش بستگی دارد. یکی از علائم بسیار  آشکارش، رفتار زندانبانها با زندانیها بوده است. اصلاً رفتار با زندانیان سیاسی بعد از جنبش سیاهکل و قبل از جنبش سیاهکل به کلی فرق داشت. قبل از سیاهکل، کسانی که می‌رفنتد زندان و  در می ‌آمدند می‌گفتند بیشتر یک نوع استراحتگاه بود. شخصی را به خاطر داشتن روزنامه یا اعلامیه می ‌گرفتند و معلوم بود که چقدر هم جریمه هرکدام است و چه مدت باید در زندان بماند. ولی بعد از سیاهکل بساط شکنجه و داغ و درفش طوری راه افتاد که کاملاً بی سابقه بود و ماٌيوس کننده به نظر می رسید. و با وجود این آن جنبش توانست ادامه پیدا کند و البته قهرمانانی هم داشت که در زمان خودشان خیلی مشهور بودند؛ از بابت شکنجه شدن در زندان و مقاومت کردن.
 
 *مثلآ ؟
ـ اگر بخواهم اسم  بگویم، بهروز دهقانی که باهاش آشنا بودم. همایون کتیرایی که به لحاظ مقاومت زیر شکنجه سمبل شده بود. می گفتند خیلی بلا سرش  آورده ‌اند و سرآخر هم زیر شکنجه شهید شد.
 
* آقای هزارحانی برای توضیح این را می گویم: زنده یاد همایون کتیرایی سمبل مقاومت زیر شکنجه بود. ولی او زیر شکنجه شهید نشد. او را اعدام کردند.
در اینجا می خواهم از  شما در مورد زنده یاد مصطفی شعاعیان  سؤال کنم. می شود در مورد خصوصیات او،  میزان تسلط تئوریک او و رفتارش بگويید؟
ـآدم فوق العاده ساده ‌ای بود. ساده، یعنی دل پاکی داشت. سیاست باز به معنای جاری کلمه نبود. ملاحظه‌کار نبود. هر چه به نظرش می ‌رسید می ‌گفت. از نوشته ‌هایش پیداست. حتی ملاحظه لنین را هم که انقلابی خیلی مشهوری است، نمی کرد. اگر انتقاد به او داشت آن انتقاد را می‌نوشت. در حالی که می‌دانست حرف او را با حرف لنین اگر بگذاریم در ترازو برابری نمی‌ کند. یک نوع صمیمیتی داشت که آدم را جذب می کرد؛ به شرطی که آدم خودش مشتاق صمیمیت  می‌بود. اگر وارد یک ماجرا می‌شد، واقعاً با تمام وجودش وارد می‌شد. همچنان که وقتی که وارد مبارزه سیاسی زیرزمینی شد، ما فقط موقعی از چگونگی آن خبردار شدیم که شهید شده بود. در این فاصله البته من چند دفعه او را دیدم. خانه ‌ام یکی از جاهای نادری بود که گاهی به آن جا می آمد؛ با وجود آن که من علنی بودم و مصطفی شعاعیان مخفی شده بود. هر دفعه هم علتی داشت و در واقع، برای برآوردن یک نیازی می‌ آمد. یا من باید برایش کاری می‌کردم یا چیزی می خواست که خودش نمی ‌توانست و من می‌بایست برایش تهیه کنم و غیره. البته گاهی هم این فرصت پیش می ‌آمد که ما با هم به طور مفصل صحبت کنیم.
 
 *آیا در مورد اختلافاتی که با چریک‌های فدایی پیدا کرده بود، با شما صحبت کرد؟
ـ بله. به خصوص  یک مناظره قلمی داشت با آقای حمید مؤمنی.
 
* چیزی به یاد  شما هست، نه از مضمون مناظره، بلکه از نوع  برخورد مصطفی؟
ـ مصطفی از آن جنبه ایراد می‌گرفت که حمید مومنی فکر می‌ کند حرف آخر را می ‌زند. یعنی کسی نباید جراٌت کند از آنها انتقاد کند یا با آنها مخالفت کند. یک همچین قضاوتی نسبت به حمید مؤمنی  داشت. البته موضوع دعوا، بحث درون گروهی بود.
 
*آیا شما با زنده یاد مرضیه اسکویی هم آشنایی داشتید؟
-بله، بله. می بینید؟ این بی‌تردید از علایم پیری است! این همه از بچه های آذربایجانی حرف زدم، امّا مرضیه را یادم رفت. شاید علتّش این باشد که مرضیه را نه در تبریز بلکه در تهران شناختم. چند جلسه باهم حرف زدیم و بحث کردیم. اگر بخواهم خلاصه کنم، می ‌توانم بگویم همه ‌ی جر و بحثهای ‌مان درد مبارزه داشت، مبارزه عملی. از من خواست که اگر می‌‌توانم در این زمینه راهنمائی ‌ا‌ش کنم. من هم به شعاعیان معرفی ‌اش کردم. بعدش را خودتان بیشتر و بهتر از من خبر دارید. الان که از مرضیه حرف زدم، ناگهان یادم آمد که پسر و دختر حاج آقا شانه چی را هم می شناختم که بعداً به فدائیان پیوستند. همه این ماجراها البته به قبل از سیاهکل مربوط می شود.  
 
 *شما خاطره  بسیار تکان دهنده ‌ای از زنده یاد بهروز دهقانی گفتید. از آشنایی‌تان با زنده یاد صمد بهرنگی گفتید. آیا شما زنده یاد علی رضا نابدل را هم از نزدیک می شناختید؟ اگر پاسخ‌ تان مثبت است در مورد او چه خاطراتی دارید؟
ـ او تبریزی و در آن زمان دانشجو بود؛ فوق‌العاده سرسخت و مبارز، مثل بسیاری از تبریزیهایی که من آنجا شناختم. همه آنها البته مبارز اجتماعی نشدند و در راه سیاست نیفتادند؛ ولی همه‌ ی آنها پتانسیل مبارز سیاسی شدن را داشتند. جوانترها‌شان به مناسبتهای مختلف به سمت مبارزه‌ ی سیاسی کشیده می ‌شدند. مثلآ به مناسبت دوستی با آدمهایی که در گود بودند، یا پیوندهایی که بعداً پیدا کرده بودند، یا این که خودشان سازمان دهنده بودند و به دنبال این کار می رفتند. علیرضا نابدل آدم شوریده ‌ای بود. من نمی ‌توانم بگویم که یک کمونیست آگاه هم بود؛ به دلیل این که نه سنش اقتضاء می‌کرد و نه این که مناسبتی داشت که در زمینه ‌ی نظری متفکر ورزیده ‌ای شده باشد. اصلاً کمونیست آگاه یعنی چه؟ کمونیست آگاه در هر زمانی یک معنایی دارد. در آن زمان کمونیست بودن، مثل پپسی کولا، یک مارک «رسمی» و در انحصار حزب توده بود. البته محافلی هم بودند که طرفدار مائو بودند؛ هم در ایران و هم بیشتر درخارج کشور. بسیاری از آنها از حزب توده درآمده بودند. ولی زورشان به حزب توده نمی‌رسید. باری یک روز که علی ‌رضا نابدل از تبریز به تهران آمده بود، ما اتفاقاً همدیگر را در خیابان دیدیم و یک مقداری با هم راه رفتیم. درد دل می‌کرد که جوانها تن نمی ‌دهند. او می ‌خواست فعالیت سیاسی کند و همه را بِکِشَد به سمت فعالیتهای سیاسی؛ ولی آنقدر که توقع داشت بر آورده نمی ‌شد. بعد از من پرسید: آقای دکتر هزارخانی شما علی رضا تهرانی را می شناسید؟ گفتم: چطور مگر؟ گفت: آخر برداشته متنی را از تروتسکی ترجمه کرده که در مجله جهان نو چاپ شده است. گفتم: مگه چه شده؟ گفت: آخر تروتسکی که آدم خائن و منحرفی بود و چه و چه ... گفتم: این آدم منحرف، بالاخره یک حرفی دارد که بزند. مگر او جزء رهبران انقلاب اکتبر نبود؟ گفت: چرا بوده ولی.....بعد شروع کرد به نقل قولهایی از تاریخ  انقلاب روسیه، آن طور که حزب کمونیست شوروی آن موقع تنظیم و چاپ کرده بود و در ایران هم پیدا می ‌شد. من دیگر به او نگفتم که علی رضا تهرانی خود من هستم و آن نوشته را موقعی که خدمت سربازی را انجام می ‌دادم در پادگان ترجمه کردم. موضوعش موضوع حاد روز ما نبود. عنوان نوشه بود:  اخلاق آنها و اخلاق ما. یک پلمیک بی امان با ضد انقلابیون آن زمان روسیه بود. به او نگفتم، چون فکر می کردم که ممکن است دلخور شود و غصه بخورد كه چرا این دوست عزیز ما متمایل به تروتسکیسم  شده است! الان یادم آمد که چند سال پیش، ژوسپن که رهبر سوسیالیستهای فرانسه بود و قصد شرکت در انتخابات ریاست جمهوری را داشت، بعضی از مخالفان یقه ‌اش را چسبیده بودند که تو زمانی تروتسکیست بوده ‌ای و این مطلب را پنهان کرده ‌ای. او اول سعی کرد به آنها بقبولاند که برادرش را با خودش اشتباه گرفته ‌اند. ولی سُنبِه مدعیان پُر زور بود و سرآخر مجبور شد اعتراف کند که بله، یک زمانی در جوانی در یکی از گروههای تروتسکیستی عضو بوده. بعد توضیح داد و توجیه کرد که آن موقع کسانی که حزب کمونیست شوروی را قبول نداشتند، یعنی استالینیسم را تاٌیید نمی‌کردند و نمی‌خواستند با آن همراه شوند، تروتسکی مسیر اجباری آنها می‌شد و آنها حتماً از آنجا رد می شدند. چون در آن زمان تنها آلترناتیوی که در برابر استالینیسم وجود داشت، مسیر تروتسکی بود. در این توجبه، به نظر من، حقیقت سخت و تلخی وجود دارد. این مسیر را من هم یک زمانی رفتم. البته با هیچ یک از محافل تروتسکییست رابطه ‌ای نداشتم. ولی از ذهن خلّاق آن آدم نابغه و همه فن حریف، من خیلی خوشم می‌آمد. البته اینها هیچ ربطی به سؤال شما نداشت.
 
 *قبل از این که جمهوری اسلامی به قدرت برسد، دو رویداد مربوط به جریان فدایی اتفاق افتاد. یکی گردهمایی ۱۹ بهمن در دانشگاه تهران بود و دیگری هم تظاهرات ۲۱ بهمن ۱۳۵۷. آیا این ۲ رویداد را شما به خاطر دارید؟
ـ بله.
 
 *شما در تظاهرات ۲۱ بهمن هم بودبد؟
ـ بله
 
 *آن موقع چه ازریابی داشتید؟
ـ آن موقع من فکر می‌ کردم که چریکها از زیر زمین به روی  زمین می ‌آیند و «چپ نو» ایران  زاییده می ‌شود. البته این  فکر را فقط من نداشتم. امّا این بیشتر  یک امیدواری بود تا...
ولی خُب  متاٌسفانه این طور  نشد. یعنی حزب توده کاری  را  که می خواست بکند، انجام  داد. در واقع «چپ نو» را که می‌تواتنست خیلی امیدبخش باشد، با خط امام بازیهایش به شکست کشاند.
 
 *آقای هزارخانی، در مورد موضوع صحبت ما، موردی هست که من سؤال نکرده باشم و شما دوست داشته باشید به آن بپردازید؟
ـ من می خواهم  بگویم جنبش چریکها، حالا سیاهکل بعداً هر سرنوشتی پیدا کرد بحث دیگری ‌ست، در جامعه زاد و ولد کرد. نه این که  خودش تکثیر شد، بلکه گروههای کوچک، محافل، دسته جاتی پیرامونش به وجود آمدند. به اعتبار این که یک جنبش زیر زمینی است و ریشه ‌ای وجود دارد، این امکان پیدا شد که پاجوشها یا ساقه‌های نازکی دربیایند و در حد خودشان کارهایی کنند. از این جوانه ‌های نورس، من چند نمونه اش را دیدم. یکی از جالب ترین آنها برای من خسرو گلسرخی بود که بدون این که اصلاً در حال و هوای مبارزه چریکی و مخفی و یا ایدولوژی کمونیسم و این قبیل ملاحظات باشد، یک مبارز تمام عیار شده بود. به خصوص از موقعی که به زندان رفت.
 
* مورد دیگری هم دارید؟
ـ کرامت دانشیان که با خسرو گلسرخی بود. پیش از آنها شکری (شکرالله  پاک نژاد). شکری البته پیش از سیاهکل هم بود، ولی تیپ ‌اش تیپ سیاهکلی بود (ازهمان جنس بود). موقعی که شکری را گرفتند و شکری در دادگاه شروع به دفاع از خود کرد،  یک پدیده نوظهور برای ما بود. در سنت محاکمات  نظامی، به خصوص محاکمات نظامی  که چپها متهمش بودند، چنین «دفاعیه» ای سابقه نداشت. اصلاً یک جور دیگر با دادستان حرف می‌ زد. ادعانامه می خواند، از خودش دفاع نمی کرد. متهم می کرد. البته دیگران هم بعد همین کار را کردند و این یک سنت شد.
آدم كه پير  می شود خیلی چیزها از یادش می‌رود. ما در چنین جوی نفس می‌ کشیدیم و زندگی می ‌کردیم. موقعی که در ایران بودم در جریان بودم. خیلیها را می ‌شناختم.
 
مهدی سامع: با سپاس فراوان از منوچهر هزارخانی
تاریخ مصاحبه: ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ برابر با ۹ مه ۲۰۱۰
 
منبع: نبرد خلق شماره ۳۹۴، بهمن ۱۳۹۶ -  فوریه ۲۰۱۸
 

متن سخنان رفیق مهرداد (علی) قادری، عضو کمیته مرکزی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در تظاهرات مقاومت ایران در رُم (ایتالیا) در مقابل سفارت رژیم – سه شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶.

متن سخنان رفیق مهرداد (علی) قادری، عضو کمیته مرکزی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران
در تظاهرات مقاومت ایران در رُم (ایتالیا) در مقابل سفارت رژیم – سه شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶
این سخنرانی به زبان ایتالیایی صورت گرفته و ترجمه خلاصه آن چنین است:
امروز نیامدم و نیآمدیم اینجا برای اعتراض به جمع مرده زندگانی که در ساختمان جلو ما هستند. اینجاییم تا با حضور خود صدای مردم ایران را به گوش جهان برسانیم.
زنان و مردانی که در چند روز گذشته با تظاهرات ممتد و شبانه روزی در خیابانهای ایران انزجار خود را از رژیم ایران فریاد زدند.
البته سران رژیم فاشیستی مذهبی، ما، مردم و مقاومت خونین آنها را دست نشانده نیروهای خارجی تبلیغ می کنند. خود را مدره و مردم را منبع خشونت جلوه می دهند و وحشیانه سرکوب می کنند. آخرین قربانی این قاتلان، جوانی ۱۳ ساله است که دیشب زیر گلوله های پاسداران جاودانه شد. همه بدانند که آینده ایران را کابینه های خارجی تعیین نمی کنند.  جمهوری اسلامی عامل بحران در خاورمیانه و تهدیدی برای صلح جهانی است. پیروزی مقاومت مردمی و سقوط این جانیان را مردم ایران فریاد می زنند.
منبع: نبردخلق شماره ۳۹۳،  یکشنبه اول بهمن ۱۳۹۶ - ۲۱ ژانویه ۲۰۱۸
 

پیام حمایت بانو شهین مهین فر مادر شهید امیر ارشد تاجمیر امیر ارشد تاجمیر در روز 6 دی 1388 (روز عاشورا) به شهادت رسید.

 
پیام حمایت بانو شهین مهین فر مادر شهید امیر ارشد تاجمیر
امیر ارشد تاجمیر در روز 6 دی 1388 (روز عاشورا) به شهادت رسید
 
خطاب به جوانان قیام کننده
اینجا ایران است، شیر از بند جهالت رسته
برای پسر مبارزم، امیر ارشد تاج میر
با کشتن فرزندم، مرا کشتید
با کشتن فرزندانمان، ما را کشتید
دیگر بس است، امروز روز ماست
روز مادران دل از دست داده
روز مادران به غمباد و ناله نشسته
چشمهای تان را باز کنید. امیر ارشد، مصطفی، ریحانه، ندا، سهراب، بهنود، افشین،  شهرام .....
معلم زحمتکش روستایی، فرزاد کمانگر را ببینید، آنها امروز در خیابانهایند
میان مردم با هموطنان شان
چشمهایتان را باز کنید، آنها می خندند، به شما می خندند به تلاش ناکامتان برای کشتن و ماندن بر اریکه ی قدرت پوشالی.
آرشم، آتنایم، نرگسم، گلرخم، زینبم، امیرم و سعیدم (باز هم بگویم)؟ آنها دیگر در بند شمایان نیستند، خواهران و برادران شان دستها را به هم زنجیر کرده اند و نجات شان می دهند.
ما خوشحالیم، می رقصیم، دست می زنیم، آواز می خوانیم (آنهم با صدای بلند)
شما هم بشنوید و این روزهای آخر را به درد بنشینید!
فرزندانتان را فراری می دهید، اما خدا شاهد و عادل است، آنها به بند خواهند رفت. همانند شما و فرزندان وطن به آزادی و عدالت می رسند مانند ما مادران شان.
با کدام دستتان می کشتید و می کشید؟ بریده باد
روز آزادی، من دیگر مشکی نمی پوشم. اما موهایم همانگونه سپید است مثل برفی که نمی بارد. (امیر ارشدم عاشق موهای سپید من است.)
سیاه دیگر رنگ عشق نیست؛ سپید رنگ عشق است.
سیاه مثل روزگارتان؛ سپید مثل روزگارمان.
جوانمرد ایران دوست می آید
زیر پایش گل می ریزیم . هلهله می کنیم و سرود ای ایران می خوانیم.
بروید! خودتان آرام و بی صدا بروید. اینجا ایران است، شما ایرانی نیستید.
می شنوید؟ این صدای من است که آزادی ایران و ایرانی را از میکرفون رادیوی ملی ایران فریاد می کشد.
اینجا ایران است، صدای راستین ملت آزاده ی ایران!
اینجا ایران است. شیر از بند جهالت رسته
منبع: نبردخلق شماره ۳۹۳،  یکشنبه اول بهمن ۱۳۹۶ - ۲۱ ژانویه ۲۰۱۸
 

سخنرانی زینت میرهاشمی در تظاهرات مقاومت ایران در پاریس.....شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۶ - ۶ ژانویه ۲۰۱۸

سخنرانی زینت میرهاشمی در تظاهرات مقاومت ایران در پاریس.
 
شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۶ - ۶ ژانویه ۲۰۱۸
 
درود بر زنان و مردانی که بار دیگر صدای مظلومیت مردم ایران را به گوش جهانیان رساندند.
 
این جنبش با خروش خود، بساط باندهای حکومت را بهم ریخته و نشان داد که همه اجزای هرم قدرت از یک قماش هستند و باید به زباله دانی تاریخ سپرده شوند. مردم ایران لجنزار خودیهای حکومتی و کسانی که به تحول و تغییر در لای عبا و عمامه ملایان دل بسته بودند را به رسوایی کشاندند. و قطبی بودن جامعه ایران را عمیق تر کردند. این  مشخصه مهم این جنبش و قیام است.
یک قطب جنبش تهیدستان، فرودستان، کارگران و مزدبگیران، دانشجویان آگاه، هنرمندان و همه آنهایی که این جنبش را با قلمها و گامهای شان حمایت کردند قرار دارند که مزه گرسنگی، فقر و تبعیض جنسیتی، قومی، مدهبی و ملی را چشیده اند.
قطب دیگر حکومت با همه اجزای آن و همه آنهایی که تلاش می کنند به این جنبش مارک خشونت و یا تفرقه زنند قرار دارند که خشونت حکومتی را لاپوشانی می کنند. همه تلاش این قطب این است که به نظام ارتجاعی حاکم رنگ و رو بخشند و توهم تغییر از درون رژیم را به میان مردم برند.
باید یادآور شویم که این حکومتها هستند که شکل مبارزه مردم را به مردم تحمیل می کنند. همه دوست دارند آزاد باشند و در صلح و عدالت زندگی کنند نان و کار، مسکن و آزادی داشته باشند. این حق اولیه است که دیکتاتورها از مردم سلب می کنند پس این حق مردم است که از هر شکلی برای گرفتن حق خود استفاده کنند.
 
جهت یادآوری
این رژیم است که با عنوان حفظ امنیت، تاکنون خیزشهای مسالمت آمیز مردم را مورد سرکوب و خشونت قرار داده است.
نکته دیگر که می خواهم بر آن تاکید کنم این است که باید از جامعه جهانی و همه نهادهای مدافع حقوق بشر خواست که از جنبش مردم ایران حمایت کنند.
خروش رو به پیش مردم ایران در مقابل سیاستهای جنگ طلبانه تروریستی و ارتجاعی رژیم در کشورهای همسایه و دیگر نقاط جهان است که با حمایت بی دریغ از آن، سیاست تروریستی و آشوبگرانه حکومت را می توان خنثی کرد.
 
حقوق بشر جهانشمول و حق مردم ایران است.
نان، کار، آزادی و حق اعتراض و بیان اراده خود برای تغییر زندگی حق مردم ایران است . جنبش مردم ایران سزاوار جلب حمایتهای جهانی است. صدای مظلومیت مردم در زنجیرِ ارتجاع ولایت فقیهی را با شرکت در تظاهراتهای ضد حکومتی در هر نقطه جهان هر چه بیشتر به گوش جهانیان باید رساند.
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران همگام و همراه با  نیروهای مقاومت ایران، همه توان خود برای پیروزی جنبش مردم ایران به کار می برد. ما خود را جزیی از جنبش تهیدستان می دانیم و درد آنها درد همه ماست.
«ما بی شمارانیم و برای سرنگونی رژیم استبدادی مذهبی ولایت فقیه متحد و متشکل می شویم»
«مرگ بر دیکتاتوری ولایت فقیه، مرگ بر خامنه ای، زنده باد آزادی»

Tuesday, February 27, 2018

سخنرانی مهدی سامع در تظاهرات مقاومت ایران در پاریس..... شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۶ - ۶ ژانویه ۲۰۱۸

 
سخنرانی مهدی سامع در تظاهرات مقاومت ایران در پاریس
شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۶ - ۶ ژانویه ۲۰۱۸
 
هموطنان، دوستان عزیز، خانمها، آقایان
اجازه دهید قبل از هر حرفی گرامی دارم یاد و خاطره چند ده شهید خیزشها و قیامهایی که دهمین روز آن را می گذرانیم و تسلیت گویم به خانواده شهدا و زندانیان سیاسی و به مردم ایران و درود بفرستم به زنان و مردان زحمتکش و رنجدیده ای که از روز 7 دی ماه امسال تاریخ جنبش رهایی بخش مردم ایران را وارد مرحله نوینی کردند.
خیزشی  که از روز 7 دی امسال در مشهد شروع شد، ادامه قیامی بود که در روز 6 دی 1388 (روز عاشورا) ناتمام ماند. اما بسیاری از شعارها و سنتهای  خیزش سال 1388 در بطن قیامهای روزهای گذشته وجود دارد و برخی از شعارها ارتقا یافته اند. اما مضمون اصلی هر دو آنها واحد است.
 
سال 1388 جنبش مردم با شعار رای من کو در روز 25 خرداد شروع شد و پس از گذشت چند روز، در 30 خرداد  همان سال اصل نظام را نشانه گرفت. و در قیام فعلی با شعار مرگ بر گرانی شروع شد و بازهم به سرعت اصل نظام را نشانه گرفت.
این مضمون مشترک که در شعارهای گوناگون خود را نشان می دهد، بیان این حقیقت است که مردم ایران استبداد مذهبی، جمهوری اسلامی و نظام ولایت فقیه را نمی خواهند و برای نفی این نطام آماده پرداختن هزینه هستند.
خامنه ای و نیروهای سرکوبگر او، از سپاه منفور پاسداران تا مزدوران امنیتی اش، با جعل و تزویر حقایق جنبش مردم را وارونه  جلوه می دهند و مثل همه حاکمان تبهکار تاریخ را نه آنچنان که واقعاً هست، بلکه به سود خود و به زیان توده ها می نویسند.
در مقابل مردم ستمدیده تاریخ واقعی را در پیکارهای بی امان خود به ثبت می رسانند و اکنون فرودستان، تهیدستان و غارت شدگان ایران تاریخ واقعی  را در کف خیابان با گامهای استوار خود و با مشتهای گره کرده و فریادهای پرطنین می نویسند.
 
دوستان عزیز
وقت شما را در مورد کم و کیف آن چه در ده روز گذشته در نزدیک به صد شهر بزرگ و کوچک گذشت نمی گیرم. دیگران به تفصیل در این مورد صحبت کرده و می کنند و من فقط به ذکر یک نکته می پردازم.
جنبشهای اعتراضی و خیزشهای ده روز گذشته باید ادامه یافته و پیروز شود. به چیزی کمترین این نباید قناعت کرد.
کمک و حمایت ما در خارج از کشور می تواند به این امر یاری رساند. گمان می کنم که کمک اساسی ما در خارج از ایران باید جلب حمایت افکار عمومی و جامعه جهانی، نهادهای مدافع حقوق بشر، سندیکاها و اتحادیه های نیروهای کار و دولتهایی که خود را مدافع حقوق بشر می دانند باشد. از گامهای اولیه که کف خواسته های ما است شروع کنیم و به سقف خواسته هایمان برسیم. مساله اصلی در این لحظه، تاکید می کنم در این لحظه این است که اقدامات جهانی و فشارهای بین المللی به رژیم در جهت آزادی زندانیان سیاسی، برچیدن بساط سرکوب و خشونت دولتی در خیابانها و زندانها و ایجاد شبکه اینترنت آزاد باشد. اگر فشارها و اقدامات جهانی در این سه مورد که گفتم به طور جدی و موثر صورت گیرد، همان گونه که در مداکرات منتهی شده به برجام صورت گرفت، بدون تردید خامنه ای تن به عقب نشینی خواهد داد. می توان تصور کرد که هر گام عقب نشینی رژیم، قیام مردم برای سرنگونی رژیم را قدرتمندتر و پرتوان تر خواهد کرد و و جامعه جهانی نیز آمادگی بیشتری برای پذیرش دیگر خواسته ها تا سقف آن که همانا به رسمیت شناختن حق مردم و مقاومت برای سرنگونی رژیم است، خواهد داشت.
 
سپاسگزارم که به من گوش کردید.
 
منبع: نبردخلق شماره ۳۹۳،  یکشنبه اول بهمن ۱۳۹۶ - ۲۱ ژانویه ۲۰۱۸
 

نامه زندانی سیاسی مهدی فراحی شاندیز از زندان مرکزی کرج در حمایت از قیام ...متن کامل نامه مهدی فراحی شاندیز:

 
نامه زندانی سیاسی مهدی فراحی شاندیز از زندان مرکزی کرج در حمایت از قیام
 
کانون حمایت از فعالان سیاسی و عقیدتی: زندانی سیاسی مهدی فراحی شاندیز که در زندان مرکزی کرج اسیر است طی نامه ای پیام حمایت خود از قیام حق طلبانه مردم ایران را اعلام کرد.
 
متن کامل نامه مهدی فراحی شاندیز:
 
هم میهنان، جوانان شجاع و قدرتمند،
صدای حق طلبانه شما نوید روز آزادی ایران است.
برای ما زندانیان سیاسی که سالیان به انتظار صبح پیروزی شکنجه شدیم ولی هیچگاه امیدمان به آزادی را از دست ندادیم؛ آوای شما نوید روشنایی و پیروزی است.
درودها و حمایتهای ما از زندانهای حکومت سیاهی و تباهی ولایت فقیه نثار شما است.
درود بر شما و عزمتان که ترس و وحشت را در دل پاسداران تباهی و سیاهی انداختید.
ما صدای شما را در سلولهای مان می شنویم و ترس را در چشمان پاسداران می بینیم.
به تظاهرات خود ادامه دهید.
خسته نشوید.
صدای مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه ای شما، لرزه بر ارکان حکومت یزیدی خامنه ای انداخته است.
به تظاهرات خود ادامه دهید.
شب و روز در صحن خیابانها باشید و شهرها را تسخیر کنید.
مطمئن باشید هر اندازه که شما جلو روید؛ دیکتاتوری مجبور به عقب نشینی است.
هیچ قدرتی نمی تواند شما را متوقف کند.
پس از ۴۰ سال دیکتاتوری در کشورمان و از بین بردن هست و نیست مردم ایران باید پایان یابد.
اکنون زمان آن فرارسیده که حقتان را فریاد کنید.
حق آزادی؛ برابری و دموکراسی برای ایران و ایرانی همگان صدای شما را می شنوند که فریاد می زنید؛ حتی اگر بمی ریم دیگه عقب نمی ریم.
فریادتان را بلندتر کنید!
دست در دست هم دهید و با همدلی و اتحاد؛ در برابر زورگویان بایستید.
حکومت آخوندی باید برود.
 
مهدی فراحی شاندیز
زندان مرکزی کرج (ندامتگاه کرج)
۱۰ دی ماه ۱۳۹۶
 
 
منبع: نبردخلق شماره ۳۹۳،  یکشنبه اول بهمن ۱۳۹۶ - ۲۱ ژانویه ۲۰۱۸

Monday, February 26, 2018

کُمدی احمدی نژاد، تراژدی خامنه ای و خاتمی است .... منصور امان.

کُمدی احمدی نژاد، تراژدی خامنه ای و خاتمی است
منصور امان
صف بندی فراکسیون آقای احمدی نژاد در برابر پدرخوانده های خود زاویه مُضحک تری به خود گرفته است. زمان کوتاهی پس از نشاندن دستگاه قضایی و رییس آن در مرکز حملات خود، اکنون سوگُلی پیشین آقای خامنه ای یک گام جلو تر گذاشته و ستونهای قُدرت باند حاکم را با درخواست برگزاری "انتخابات آزاد" نشانه گرفته است.

به همان میزان که طرح چنین خواسته ای از سوی یکی از رُسوا ترین فراورده های انتخابات مُهندسی شده و مروج دوآتشه سرکوب مُعترضان به آن را نمی توان جدی گرفت، اما چارچوبی و شرایطی که به وی اجازه می دهد "نظام" را در برابر چنین خواسته ای قرار داده و آن را به لبه پرتگاه ببرد، سخت جدی و واقعی است.

پُشتوانه او برای ورود به این میدان، ضعف حریفان و لرزان شدن پایه های قُدرت "نظام" است. آقای خامنه ای گاری "نظام" را به گل نشانده، راه برون رفتی در چنته ندارد و صدای اعتراض علیه او و دستگاه حاکم از بیرون و درون روز به روز قُدرت بیشتری می گیرد.

خیزشهای دی ماه و حرکت شتابان اعتراضهای اجتماعی به سمت سرنگونی "نظام"، ماهیت و اُفق صف بندی شکل گرفته علیه حُکومت را به نمایش گذاشت و همزمان به خوبی ناکارآمدی راه حلهای سُنتی سرکوب و عوامفریبی برای غلبه بر آن را به اثبات رساند.

آقای احمدی نژاد در بیچارگی "نظام" شانسی برای خود می بیند و راه حلهایش را که بی تردید در میان بخشی از باندهای حُکومتی نیز مطرح است، روی میز گذاشته است. پادوی پیشین ولی فقیه، روی ضعف ارباب شرط بندی کرده و کیسه اش را برای ریختن نیروی اجتماعی تغییر بدان و خرج اش برای این قُمار با دو دست از هم واگشاده.

از جُمله آنچه که فراکسیون آقای احمدی نژاد را به موفقیت این پروژه عوامفریبانه اُمیدوار می سازد، ورشکستگی و بی اعتباری باند "اصلاح طلب" حُکومتی است. آنها خود را اصلاح طلبان تراز جدید مُعرفی می کنند که با چاکر منشی و مُحافظه کاری غُلام واره آقای خاتمی و دوستان میانه ای ندارند و به صراحت "اصلاح بُنیادین" را فراخوان می دهند.

حمله شدید "اصلاح طلبان" به آقای احمدی نژاد را از همین زاویه می توان توضیح داد. آنها ناگهان بر صحنه سیاسی "خودیها" با رقیبی مواجه شده اند که زیر پرتو استعداد عوامفریبی اصلاح طلبانه اش، بسته شُعبده بازیهای آنان مُستعمل و نیمدار جلوه می کند. آنها با کنار زدن ماسک "میانه روی"، به صراحت از آزادی عمل آقای احمدی نژاد شکایت کرده و برای بستن دهان او بی صبری و بی قراری نشان می دهند.

گُماشته پیشین ولی فقیه بر منصب ریاست جمهوری نه بخش جدیدی از "نظام" است و نه یک نیروی مُستقل اجتماعی؛ او زائده ای انگلی بر پیکر رنجور حُکومت است که مرگ آن را در سراشیبی سرنگونی شتاب می بخشد.

Sunday, February 25, 2018

راهپیمایی صدها کارگر گروه ملی فولاد در شهر اهواز ....یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۶ - ۲۵ فوریه ۲۰۱۸


راهپیمایی صدها کارگر گروه ملی فولاد در شهر اهواز ........


یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۶ - ۲۵ فوریه ۲۰۱۸....

صدها نفر از کارگران اهوازی شاغل در کارخانه‌های «گروه ملی صنعتی فولاد ایران» صبح امروز در انتقاد به بی‌توجهی مدیران کارخانه به پرداخت مطالبات معوقه خود به نشانه اعتراض از فلکه کیانپارس اهواز تا ساختمان استانداری خوزستان راهپیمایی کردند.
به گزارش ایلنا، گروه ملی صنعتی فولاد ایران شامل کارخانه فولادسازی، نورد کوثر، نورد تیرآهن، کارخانه لوله‌سازی و ماشین‌سازی است و حدود ۴ هزار کارگر شاغل دارد که طی چند ماه گذشته دستمزد آنها به تاخیر افتاده است. به همین دلیل کارگران این کارخانه‌ها که با ادامه بی‌توجهی مسئولان کارخانه و استانی مواجه شده‌اند؛ به نشانه اعتراض صبح امروز یکشنبه (ششم اسفند ماه) محدوده فلکه کیانپارس اهواز را پیاده‌روی کرده و درنهایت مقابل ساختمان استانداری خوزستان تجمع کردند.
به گفته کارگران، گروه ملی فولاد اهواز شرکت‌های احداث شده توسط گروه سرمایه‌گذاری امیر منصورآریا در اهواز است. بعد از تشکیل پرونده قضایی برای متهم پرونده، این واحد صنعتی که در گذشته با نظارت دستگاه قضایی اداره می‌شد، هم‌اکنون به بخش خصوص محول شده است.
طبق اظهارات کارگران این کارخانه، کارفرمای جدید توانایی مالی لازم را برای پرداخت دستمزد کارگران ندارد و طی این مدت به دلیل بی‌توجهی مسئولان هر روز شاهد افزایش مشکلات این کارخانه بوده‌ایم و قول‌های داده شده ازسوی مسئولان هم راه به جایی نبرده است.
طبق اظهارات معترضان درحالی این مشکلات ادامه دارد که کارگران این شرکت بارها در پی عدم تحقق وعده‌های مسئولان در پرداخت حقوق و معوقاتشان مقابل نهادهای مختلف دولتی همانند استانداری استان خوزستان تجمع کرده‌اند که آخرین آن روز گذشته انجام شده بود.
کارگران تصریح کرده‌اند بعد از هر اجتماعی، مسئولان استانی وعده پیگیری پرداخت مطالبات معوقه ما را می‌دهند اما در عمل هیچ اتفاقی نمی‌افتد و کارگران همچنان با مشکلات دست و پنجه نرم می‌کنند.

برخی از حرکتهای اعتراضی کارگران و مزدبگیران در دی ۱۳۹۶ ..... گردآوری و تنظیم: زینت میرهاشمی.

 
برخی از حرکتهای اعتراضی کارگران و مزدبگیران در دی ۱۳۹۶
گردآوری و تنظیم: زینت میرهاشمی
 
خیزش، جنبش و قیام سراسری
از روز ۷ دی، تضادهای انباشت شده در جامعه که طی چندین سال به صورت اعتراضات روزمره خود را نشان می داد، با قیام تهیدستان در دهها شهر و شهرستان جامعه ایران را وارد مرحله جدیدی کرد. جنبش در استان خراسان رضوی و در شهرهای مشهد، نیشابور، کاشمر با شعار «نه به گرانی» آغاز شد و در کمتر از ۲۴ ساعت شهرهای دیگر ایران با شعارهای سیاسی که تمامیت حاکمیت را نفی می کرد، یک خیزش سراسری را به ثبت رساندند. قیامها به تدریج اوج گرفت و توده های محروم و تهیدست قدرت خود را در کف خیابان نشان دادند و تمام تحولات سیاسی ایران را تحت تاثیر قرار دادند.
در ماه گذشته همزمان با قیامهای شهرهای بزرگ و کوچک جنبش اعتراضی غارت شدگان هم در درون خیزشها و هم به طور  جداگانه دست به اعتراض زدند. حرکتهای اعتراضی جداگانه غارت شدگان زیاد بود که فقط به چند مورد اشاره می کنم.
کشاورزان شرق اصفهان به نشانه اعتراض ۱۰۰ تراکتور را به کنار جاده آوردند. این تجمع ۵ روزه در اعتراض به خشکی زاینده‌ رود و تحویل ندادن حقابه کشاورزان شرق اصفهان صورت گرفت.
تجمع اعتراضی اهالی پی ‌زرد بهرام بیگی نسبت به عدم امکانات آب، برق و... مقابل استانداری کهگیلویه و بویراحمد
صبح روز چهارشنبه ۲۰ دی ماه، جمعی از غارت شدگان مسکن مهر ۱۴۵ سنندج در برابر ساختمان بیدادگستری سنندج دست به تجمع زدند.
شنبه ۲۳ دی ماه تجمع غارت شدگان بدرتوس خراسان در مقابل موسسه کاسپین در بلوار خیام مشهد.
شبنه ۲۵ دی ماه، تجمع جمعی از غارت‌شدگان مؤسسات مالی در برابر صدا و سیمای رژیم در مشهد
 
۱۴۹ حرکت اعتراضی بدون محاسبه حرکتهای اعتراضی غارت شدگان
*ظهر روز آدینه ۱ دی،  ۶ روز قبل از خیزش سراسری، تعداد زیادی از جوانان جویای کار در خرمشهر مقابل مسجد جامع شهرستان تجمع کردند. به گزارش خبرگزاری فارس جوانان خرمشهری در این تجمع شعارهایی چون «مرگ بر بیکاری»، «کار؛ حق مسلم ما است»، «مسئول بی لیاقت نمی‌خواهیم» و... سر دادند.
 
*بامداد روز شنبه ۲ دی، جمعی از کارگران شهرداری الیگودرز در اعتراض به عقد قرارداد با شرکتهای حجمی و در نتیجه کاهش حقوق و اخراج تعدادی از کارگران، دست به تجمع مقابل فرمانداری این شهرستان زدند. به گزارش سفیر افلاک، بیش از ۲۰۰ کارگر و پرسنل شرکتی شهرداری الیگودرز در مقابل فرمانداری شهرستان تجمع نمودند و علت اعتراض این است که طبق دستور شهردار باید همه کارگران با شرکتهای انبوه ساز یا حجمی  قرارداد منعقد کنندکه این سبب کاهش حقوق کارگران شده  و نارضایتی آنها را به دنبال داشته است.
 
*روز شنبه ۲ دی، جمعی از رانندگان تانکرهای سوخت رسان هرمزگان در اعتراض به اجرای طرح «برندینگ» و ایجاد شرکتهای واسطه ‌ای برای توزیع سوخت مقابل انبار نفت رجایی شرکت پخش فرآورده های نفتی هرمزگان تجمع کردند. به گزارش خبر هرمزگان، رانندگان معترض می‌گویند در اجرای این طرح، رانندگان ملزم به عقد قرارداد با پیمانکاران شده ‌اند و قرارداد مستقیمی با شرکت پخش فرآورده‌های نفتی ندارند.
 
*روز یکشنبه ۳ دی، حدود ۶۰۰ کارگر تراورس خوزستان دست از کارکشیده و مقابل ساختمان اداره کل راه آهن زاگرس تجمع کردند. به گزارش ایلنا، پرداخت مطالبات مزدی ماههای مهر، آبان و آذر کارگران به تاخیر افتاده است. گفته می‌شود در سال‌ جاری تنها دو ماه از حق بیمه این کارگران پرداخت شده است.
 
*روز یکشنبه ۳ دی، کارگران راه آهن نیشابور در اعتراض به عدم پرداخت ماهها حقوق و حق بیمه دست از کار کشیدند و مقابل فرمانداری این شهرستان تجمع کردند. به گزارش تسنیم، نماینده معترضان در این تجمع، خواهان پرداخت حقوق معوقه که از سه تا ۶ ماه پرداخت نشده و عدم مشخص شدن وضعیت بازنشستگی و بیمه خود شد.
 
*روز یکشنبه ۳ دی، کارگران راه‌ آهن سرخس در اعتراض به عدم  پرداخت حقوق  دست از کارکشیده و مقابل فرمانداری این شهرستان تجمع کردند. به گزارش فارس،
یکی از کارگران که حاضر به معرفی خود نبود گفت: ما ۹۰ نفر در سرخس و ۶ هزار نفر در سطح کشوریم که همین مشکل را داریم، با همه نامه ‌نگاریهای که با دفتر نماینده مدیرکل راه‌آهن و فرماندار سرخس داشتیم، متاسفانه کماکان به درخواست ما ترتیب اثر داده نشده است. وی  افزود که مسئولان شرکت در پاسخ به اعتراض کارگران گفته ‌اند تا راه ‌آهن کشور بدهی ما را ندهد شرکت توان پرداخت حقوق ندارد.
 
*روز یکشنبه ۳ دی، رانندگان اتوبوسرانی اصفهان در اعتراض به عدم پرداخت حق بیمه از طرف  شرکت اتوبوسرانی اصفهان، زیر مجموعه شهرداری اصفهان، و عدم ارائه خدمات از جانب سازمان تامین اجتماعی، مقابل اداره تأمین اجتماعی اصفهان تجمع کردند. به گزارش فارس، حق بیمه، طبق قانون از حقوقی که به رانندگان اتوبوس پرداخت می ‌شود، کسر شده اما زمانی که به مراکز درمانی مراجعه می‌ کنند از ارائه خدمات امتناع می‌کنند چرا که شرکت اتوبوس ‌رانی حق بیمه را به تأمین اجتماعی پرداخت نمی‌کند.
 
*روز یکشنبه ۳ دی، جمعی از کارگران اخراجی کارخانه سامان کاشی بروجرد در اعتراض به عدم پرداخت ۲۰ ماه حقوق شان مقابل فرمانداری تجمع کردند. به گزارش سفیر افلاک، چند وقت پیش بود که خبر تعطیلی رسمی کارخانه سامان کاشی اعلام شد و ۳۰ نفر از کارگران که آخرین کارگران این واحد بودند اخراج شدند، این کارگران حدود ۲۰ ماه حقوق معوقه دارند و هنوز اقدامی برای مطالبات آنها نشده است.
 
*بامداد روز یکشنبه ۳ دی، کارگران سد گلورد نکا در اعتراض به عدم پرداخت ۶ ماه حقوق دست از کار کشیده و در محل کارشان تجمع کردند. به گزارش ایرنا، کارگران معترض گفتند: مدتها مشغول فعالیت در ساخت سد گلورد و ساخت و سازهای مختلف بوده اند و تنها خواسته شان این است که اولا حقوق معوقه شان پرداخت شود و دیگر این که با توجه به مشکلات اقتصادی در معرض بیکاری قرار نگیرند.
 
*پیش از ظهر روز یکشنبه ۳ دی (۴ روز قبل از شروع قیام)، تعداد زیادی از مردم و جوانان جویای‌ کار خرمشهری در مقابل دفتر عبدالله سامری نماینده مردم خرمشهر و مینوشهر در مجلس تجمع کردند. به گزارش فارس، این چندمین تجمع جوانان جویای ‌کار خرمشهری است که در طول چند روز اخیر برگزار می‌ شود. پیش از این جوانان جویای ‌کار خرمشهری در مقابل دفتر امام جمعه خرمشهر، فرمانداری خرمشهر و صحن مسجد جامع خرمشهر تجمع کردند.
 
*روز یکشنبه ۳ دی، در بازار گناوه، مغازه‌ هایی که کالا‌های شان از محل ته ‌لنجی ملوانان تامین می‌‌ شود برای دومین روز متوالی تعطیل بودند و بازاریان گناوه مقابل فرمانداری تجمع کردند. به گزارش خلیج فارس، بلاتکلیفی در تخلیه ته لنجی و مشکلات جانبی آن، کاسه صبر بازاریان را لبریز کرد و آنها را ناگزیر به تجمع مقابل مراکز دولتی نمود. اعتراضهای ملوانان بنادر گناوه، ریگ، کنگان، دلوار و دیر در استان بوشهر به «مصوبه ته لنجی» در ماههای گذشته جریان داشته است.
 
*بامداد روز یکشنبه ۳ دی، جمعی از رانندگان تاکسیهای مستقر در فرودگاه امام در اعتراض به فعالیت اسنپ و تپسی در فرودگاههای کشور مقابل سازمان راهداری و حمل ‌و نقل جاده ‌ای تجمع کردند. به گزارش تین نیوز، در بخشی از بیانیه‌ای که از سوی این تجمع کنندگان قرائت شد، ضمن  غیرقانونی دانستن فعالیت و حمل مسافر توسط شرکتهای موبایلی اینترنتی موجود از جمله اسنپ، تپسی و غیره آمده است: ما جمعی از رانندگان تاکسی‌های مستقر در فرودگاه  امام هستیم که پیرو درخواست آن فرودگاه نوسازی ناوگان کرده و خودروهای لوکس را جایگزین سمندهای چند سال کارکرد خود نموده ‌ایم ولی متاسفانه در راستای انجام وظیفه و خدمت ‌رسانی به مردم عزیزمان چندین ماه است با مشکلاتی که مسافرکشهای شخصی و شرکتهای موبایلی- اینترنتی به‌وجود آورده ‌اند دست و پنجه نرم می ‌کنیم.
 
*روز یکشنبه ۳ دی، جمعی از کامیون داران شمال خوزستان با برپایی تجمع خواستار رسیدگی به مشکلات خود شدند. براساس گزارش ایرنا، یکی از تجمع کنندگان برپایی این تجمع را با هدف رسیدگی به مشکلات صنفی این رانندگان عنوان کرد و گفت: از ۱۲ سال پیش تاکنون به دنبال اختصاص زمینی هستیم که از پراکندگی کامیونها در سطح شهر جلوگیری شود چرا که پراکندگی کامیون ها در سطح شهر موجب بروز حوادث رانندگی شده و تعدادی نیز در این تصادفات کشته شده اند.
 
*روز دوشنبه ۴ دی، کارگران شرکت حمل و نقل خلیج فارس در ادامه اعتراضات شان نسبت به خصوصی سازی، نداشتن امنیت شغلی و عدم پرداخت مطالبات، دست به تجمع مقابل وزارت اقتصاد و دارایی زدند. به گزارش ایلنا، این دوازدهمین تجمع کارگران این شرکت در اعتراض به وضعیت شغلی‌ خود در سال جاری است.
 
*روز دوشنبه ۴ دی، جمعی از رانندگان تاکسی شهر یاسوج در اعتراض به فعالیت تاکسیهای اینترنتی مقابل شورای شهر تجمع کردند. به گزارش صدا و سیما، حدود ۱۰۰ راننده تاکسی عمومی در اعتراض به فعالیت تاکسیهای اینترنتی که بدون گذراندن مراحل قانونی و کسب مجوز از دستگاههای ذی ربط مسافران را با قیمت ارزان ‌تر جابجا می کنند روبروی شورای شهر تجمع کردند.
 
*روز دوشنبه ۴ دی، اهالی روستای هل آباد اردبیل برای دومین بار با تجمع مقابل استانداری اردبیل اعتراض شان را نسبت به احداث ماسه شویی و تخریب محیط ‌زیست روستای خود به نمایش گذاشتند. به گزارش مهر، به دنبال تجمع هفته گذشته اهالی روستای هل آباد در اعتراض به احداث واحد ماسه شویی، هر دو اداره محیط ‌زیست و سازمان صنعت و معدن استان، احداث این واحد معدنی را قانونی عنوان کردند.
 
*روز سه شنبه ۵ دی، جمعی از کارگران شرکت خدمات خط و ابنیه فنی راه آهن ناحیه زاگرس اندیمشک در اعتراض به نداشتن امنیت شغلی و عدم پرداخت ۳ ماه حقوق  دست از کارکشیده و مقابل اداره خط و ابنیه فنی راه آهن زاگرس تجمع کردند. به گزارش ایرنا، یکی از کارگران معترض گفت:با وجود این که عمده کار تعمیر و نگهداری خطوط راه آهن بر عهده کارگران خط و ابنیه فنی است لیکن مسئولان راه آهن این کارگران را از خانواده راه آهن جدا می دانند و توجهی به مطالبات و مشکلات آنان نمی کنند.
 
*روز سه شنبه ۵ دی، جمعی از کارگران شهرداری بروجرد دست به تجمع اعتراضی مقابل ساختمان شورای شهرزدند. به گزارش ایرنا، یکی از کارگران فضای سبز شهرداری بروجرد گفت: تعدادی از کارگران خدماتی و فضای سبز هشت ماه حقوق معوقه طلب دارند. وی افزود: شهرداری و شورای شهر بروجرد هیچ برنامه ای برای ساماندهی اوضاع به هم ریخته کارگران ندارند و فقط شعار می دهند.
 
*روز سه شنبه ۵ دی، اعتراضات ملوانان و بازاریان کنگان نسبت به مصوبه ته لنجی، بازار کنگان را به تعطیلی کشاند. به گزارش کوگانا، مجتمعهای تجاری و بازار بندر کنگان به نشانه اعتراض به محدودیتهای شدید ورود کالاهای ته لنجی تعطیل شد. تجمع‌ کنندگان در مقابل گمرک کنگان معتقدند که مصوبه جدید کالای همراه مسافر تامین ‌کننده معیشت ملوانان نیست و عدم اجازه ورود کالاها به همراه ملوانان ، مشکلاتی ایجاد کرده است.
 
*روز سه شنبه ۵ دی، رانندگان سرویس جابجایی کارگران فاز ۱۲ کنگان در اعتراض به عدم پرداخت چند ماه حقوق، برای دومین روز متوالی تجمع کردند. به گزارش ایلنا، به گفته یکی از کارگران، آنان در خرداد ماه ۸۰ درصد، و مرداد ماه ۷۰ درصد دستمزد خود را دریافت کرده‌ و بابت ماههای شهریور، مهر، آبان و آذر نیز طلبکارند.
 
*روز چهارشنبه ۶ دی، جمعی از کارگران گروه صنعتی فولاد آذربایجان‌غربی در ادامه اعتراضات شان نسبت به بلاتکلیفی شغلی و معیشتی و وعده های توخالی مسئولان دست به تجمع مقابل استانداری زدند. به گزارش اروم نیوز، اخراج کارگران، حقوق معوقه و بیمه عمده ‌ترین مشکلات مطرح شده توسط کارگران به شمار می ‌رود.
 
*بامداد روز چهارشنبه ۶ دی، کارگران شهرداری مریوان در اعتراض به عدم پرداخت ماهها حقوق دست از کارکشیده و مقابل شهرداری تجمع کردند. به گزارش ایلنا، در تجمع کارگران شهرداری مریوان، معترضان تهدید به تسویه حساب شدند. کارگران معترض گفتند: از ترس این که قراردادمان تمدید نشود یا با ما تسویه حساب کنند، در ماههای گذشته سکوت پیشه کردیم ولی مسئولان به هیچ کدام از وعده‌های خود عمل نکرده اند.
 
*به گزارش اتحادیه آزاد کارگران ایران، کارگران بازنشسته نیشکر هفت تپه برای گرفتن حق سنوات خود، بامداد روز چهارشنبه ۶ دی مبادرت به بستن دروازه های بهره برداری توسط تریلرهای حامل شکر کرده و به سمت کوره خانه جهت خاموش کردن آن حرکت کرده و در محوطه کارخانه دست به تحصن و اعتراض زدند.
طبق اخرین  خبر از جلسه ای که بین بازنشستگان و مدیریت شرکت انجام گرفت، آقای امیر اسد بیگی وعده ی پرداخت ۲۵ درصد از طلب آنان را به صورت نقد  و مابقی را طی دو فقره چک به تاریخهای برج ۴ و ۸  سال آینده موکول کرد. اما بازنشستگان با این طرح موافقت نکردند.
 
*روز چهارشنبه ۶ دی، جمعی از رانندگان و کامیونداران لنجان در اعتراض به صدور اعلام بار برای دومین روز متوالی با تجمع مقابل کارخانه فولاد سبا مانع بارگیری محصولات رول ورق شدند. به گزارش صدا و سیما، رانندگان به اعلام بار از پایانه امیرکبیر اعتراض دارند و گفتند موقعیت جغرافیایی کارخانه فولاد سبا در چند قدمی ماست و این در حالی ست که برای دریافت مجوز بار از این کارخانه باید دهها کیلومتر با صرف هزینه به پایانه امیرکبیر مراجعه کنیم.
 
*روز پنج شنبه ۷ دی، جمعی از کارگران اخراجی کارخانه آ . اس شیراز در اعتراض به عدم پرداخت مطالبات شان  دست به تجمع مقابل استانداری فارس زدند. به گزارش ایرنا، یکی از کارگران تجمع کننده کارخانه آ.اس شیراز گفت: حدود ۱۰۰ نفر از کارگران این کارخانه اخراج شده و مطالبات برخی از آنها از حدود پنج سال گذشته تاکنون پرداخت نشده است.
 
*از روز دوشنبه ۴ دی، همزمان با هفتادمین روز اعتراض کارگران کمباین ‌سازی تبریز نسبت به بلاتکلیفی شغلی و معیشتی، کارخانه باحکم مراجع قضایی پلمپ شد.
کارگران این کارخانه روز پنج شنبه ۷ دی برای هفتاد و سومین روز به تجمع شان مقابل کارخانه در راه دستیابی به مطالبات شان ادامه دادند. به گزارش ایلنا، کارخانه کمباین ‌سازی تبریز «توسعه صنعت آذربایجان» که ۳۰ سال از آغاز فعالیت اش می‌گذرد پس از شکایت اداره اوقاف و امور خیریه به دلیل به پرداخت نشدن بدهی با حکم قضایی پلمپ شد.
 
*روز چهارشنبه ۶ دی، کارگران خط و ابنیه راه آهن اندیمشک به اعتصاب و تجمع ۴ روزه خود پایان دادند. بر اساس گزارش فارس، پس از گذشت چهار روز از اعتراض کارگران شرکت خدمات خط و ابنیه فنی راه ‌آهن تراورس اندیمشک به دلیل عدم دریافت سه ماه حقوق و مزایا، کارگران معترض با وساطت امام‌جمعه اندیمشک و با وعده پیگیری مطالبات خود به اعتراض ۴ روزه خود پایان دادند و مجدداً مشغول کار شدند.
 
*بامداد روز پنج شنبه ۷ دی، کامیونداران زنجان در اعتراض به عدم پرداخت مطالبات و بروز نشدن کرایه ها دست به اعتصاب زدند و در اتوبان ۲۲ بهمن زنجان تجمع کردند. به گزارش موج رسا، یکی از تجمع کنندگان با اشاره به بدهیها و عدم پرداخت مطالبات خود اظهار کرد: در حال حاضر یکی از شرکتهای فعال در حوزه سرب و روی زنجان نزدیک به ۵ میلیارد تومان به کامیونداران بدهی دارد و در پرداخت آن اقدامی نمی‌شود.
 
*روز شنبه ۹ دی، کارگران شهرداری الیگودرز از دومین تجمع اعتراضی شان طی هفته گذشته مقابل فرمانداری این شهرستان برای حذف پیمانکار و عقد قرارداد مستقیم، خبر دادند. به گزارش ابلنا، به گفته این کارگران، در نتیجه حضور پیمانکار حجمی شاهد به تعویق افتادن مطالبات شان هستند و برای همین اواسط هفته گذشته دو نوبت مقابل فرمانداری الیگودرز تجمع کرده ‌بودند.
 
*بامداد روز یکشنبه ۱۰ دی، ورزشکاران معلول و جانباز آذربایجان ‌غربی دست به تجمع اعتراضی در اداره ورزش و جوانان این استان زدند. به گزارش خبرآنلاین، یکی از تجمع کنندگان گفت: اداره ورزش وجوانان آذربایجان غربی از معلولان حمایت نمی کند حتی در والیبال نشسته و بوچیا که مقام آوردیم یک تبریک هم نگفته است.
 
*روز شنبه ۹ دی، کارگران کمباین‌ سازی تبریز در هفتاد و پنجمین روز تجمع شان مقابل درب کارخانه، اعتراض شان را نسبت به اداره اوقاف و بلاتکلیفی شغلی و معیشتی به نمایش گذاشتند. به گزارش ایلنا، کارخانه کمباین‌ سازی تبریز «توسعه صنعت آذربایجان» که دست کم ۳۰ سال از آغاز فعالیتش می‌ گذرد، از روز دوشنبه ۴ دی، تعطیل شده است؛ به گفته کارگران علت این تعطیلی به شکایتی بازمی‌ گردد که توسط اداره اوقاف و امور خیریه مطرح شده است.
روز دوشنبه ۱۱ دی، کارگران کمباین‌سازی تبریز علیرغم بازگشایی کارخانه در روز یکشنبه به اعتصاب شان در اعتراض به بلاتکلیفی شغلی ومعیشتی ادامه دادند.
 
*روز دوشنبه ۱۱ دی، جمعی از کارگران فاز ۱۲ منطقه ویژه اقتصادی پارس جنوبی در اعتراض به کیفیت نامطلوب وعده‌ های غذایی دست به تجمع مقابل دفتر کارفرما زدند. براساس گزارش ایلنا، این کارگران در شهرستان کنگان مشغول کارند و روز یکشنبه نیز در رابطه با همین مشکل مقابل دفتر کارفرما تجمعی را برپا کردند.
 
*روز چهارشنبه ۱۳ دی، جمعی از بازنشستگان سازمان جهاد کشاورزی استان کهگیلویه و بویراحمد در اعتراض به عدم پرداخت مطالبات شان دست به تجمع مقابل خزانه معین این استان در یاسوج زدند. به گزارش کبنا خبر، اسدی یکی از این بازنشستگان تجمع کننده گفت:بیش از یک سال و ۱۷ ماه از زمان بازنشستگی ما می‌گذرد و در این مدت امروز و فردا می‌کنند و به هر دستگاهی که مراجعه می ‌کنیم ما را به اداره دیگری پاس می‌دهند. وی گفت: ما فقط مطالبات ‌مان را می‌ خواهیم.
 
*روز سه شنبه ۱۲ دی، جمعی از اهالی گل بهار در حومه مشهد در اعتراض به افزایش قیمت کرایه‌ اتوبوس‌ در ترمینال اجتماع کردند. به گزارش فارس، یک معلم معترض حاضر در تجمع گفت: ۲۰۰ نفر از معلمان هر روز از مشهد به گلبهار می ‌آیند، مگر ما چقدر حقوق می ‌گیریم که تنها روزی ۷ هزار تومان هم کرایه رفت ‌و آمد پرداخت کنیم.
 
*بامداد روز چهارشنبه ۱۳ دی، جمعی از اهالی روستای پی زرد بهرام بیگی در اعتراض به عدم امکانات آب، برق و... دست به تجمع مقابل استانداری کهگیلویه و بویراحمد زدند. به گزارش موج، آنها در حالی این کار را انجام دادند که ۲۵ سال پیش به دلیل ریزش کوه مسئولان وقت مصوب کرده بودند که آنها به مکان دیگری جا به‌ جا شوند، اما بعد از سالها که این تصمیم گرفته شده هنوز مردم این روستا شبها را با ترس در خانه‌ های فرسوده خود سر بر بالین می‌گذارند و کَک هیچ مسئولی هم نمی‌گزد.
 
*شنبه شب ۹ دی، همزمان با خیزش سراسری، کشاورزان شرق اصفهان به نشانه اعتراض ۱۰۰ تراکتور را به کنار جاده آوردند. این تجمعات در اعتراض به خشکی زاینده‌ رود و تحویل ندادن حقابه کشاورزان شرق اصفهان صورت گرفته است. براساس گزارش ایمنا، یکی از کشاورزان معترض با تاکید بر اینکه کشاورزان شرق اصفهان براساس طومار و همچنین مصوبات رسمی دارای حقابه مشخصی هستند، گفت: مسئولان عنوان کرده‌ اند که آبی برای تحویل حقابه کشاورزان وجود ندارد، با وجود این، ما دنبال سهم آب خود هستیم.
وی تصریح کرد: کشاورزان اعتراض‌های خود بارها اعلام کرده اند که دولت برای تامین حقابه ما باید از میزان سهم انتقالی آب به یزد و سایر بخشها کم کنند تا حقآبه کشاورزان شرق اصفهان برای کشت پاییزه تامین شود.
بامداد روز چهارشنبه ۱۳ دی، کشاورزان شرق اصفهان به تجمع شان دراعتراض به نگرفتن حقابه پس از ۵ روز به امید پیگیری مطالبه به حق آنان در جلسه شورای عالی آب که در اواخر دی ماه سال جاری برگزار می شود، پایان دادند.
 
*بامداد روز شنبه ۱۶ دی، برای چندمین بار، جمعی از کارگران نی‌بر مجتمع کشت‌ و صنعت نیشکر هفت‌ تپه باردیگر در اعتراض به وضعیت نامعلوم بازنشستگی شان، مقابل درب ورودی این مجتمع صنعتی تجمع کردند. براساس گزارش ایلنا، معترضان خواستار آن شدند تا دولت یا کارفرمای خصوصی هرچه زودتر باپرداخت هزینه‌ های مربوط به سازمان تامین اجتماعی، شرایط بازنشستگی آنها را فراهم‌کنند.
در حال حاضر، برای پرداخت هزینه بازنشستگی۳۰۴  کارگر نی‌بر، اختلافی میان مالک خصوصیِ مجتمع ودولت به وجود آمده است، هرکدام، طرف مقابل را مسئول قلمداد می‌کنند؛ غافل از اینکه این کارگران هستند که از این موقعیت ضرر می ‌کنند.
 
*از بامداد روز یک‌ شنبه ۱۷ دی، همه کارگران شرکت کشت و صنعت هفت ‌تپه در اعتراض به عدم اجرای وعد‌ه ‌های دروغین داده شده برای پرداخت حقوقهای عقب افتاده کارگران که چندی پیش پس از ۶ روز اعتصاب قول آن را داده بود، دست به اعتصاب زدند. به گزارش کانال تلگرام سندیکای کارگران هفت تپه، به دنبال این اعتصاب، جمعهایی از کارگران با تجمع در مقابل یارد بزرگ کارخانه دست به تجمع زده اند و با بستن این قسمت از ورودی کارخانه مانع حمل نیشکر به داخل شرکت شدند.
 
*روز یکشنبه ۱۷ دی، کارگران کارخانه شماره یک نساجی قائمشهر در اعتراض به نداشتن امنیت شغلی و عدم پرداخت حقوق دست از کارکشیده و مقابل شورای شهر تجمع کردند. برپایه گزارش ایلنا، حقوق معوقه ماه آبان کارگران کارخانه نساجی شماره یک قائمشهر یک روز پس از اعتصاب و تجمع اعتراضی شان پرداخت شد.
نمایندگان کارگران نساجی شماره یک پس از دریافت حقوق ماه آبان، گفتند که علاوه بر دریافت نکردن حقوق ماه آذر ، اکنون نگران وضعیت شغلی خود با توجه به پشیمان شدن شورای شهر و شهرداری قائمشهر از کارخانه داری هستند.
هم اکنون ۲۱۴ کارگر در کارخانه نساجی شماره یک قائمشهر مشغول کار هستند.
 
*روز دوشنبه ۱۸ دی، اعتصاب و اعتراض کارگران شرکت حمل و نقل خلیج فارس نسبت به خصوصی سازی، نداشتن امنیت شغلی و عدم پرداخت مطالبات با تجمع در میدان نماز اسلامشهر ادامه پیدا کرد. برپایه گزارش ایلنا، کارگران با سر دادن شعارهایی ازجمله «عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز- زندگی کارگران، روبه فناست امروز» اعتراضشان را به نمایش گذاشتند.
 
*بامداد روز دوشنبه ۱۸ دی، کارگران فازهای ۲۲ و ۲۴ پارس جنوبی در اعتراض به عدم پرداخت ۶ماه حقوق دست از کارکشیدند. براساس گزارش ایلنا، تقریبا تمامی کارگران بخش پایپینگ شامل، جوشکار، داربست بند، مونتاژکار، لوله کش و... در این اعتراض شرکت کردند. بنا به اظهار یکی از کارگرانِ معترض، معوقات مزدی آنان از تیرماه سال جاری تاکنون پرداخت نشده است. کارگران پیمانکاری این فاز در روز های گذشته نیز دست به تجمعات اعتراضی زدند.
 
*روز دوشنبه ۱۸ دی، جمعی از خریداران واحدهای مسکونی پروژه ۹۶ واحدی شرکت آدین ساخت خرمشهر با تجمع در مقابل ساختمان فرمانداری خرمشهر خواستار تعیین تکلیف وضعیت خود شدند. به گزارش ایرنا، یکی از این افراد با بیان این که شرکت آدین ساخت با مشارکت شهرداری خرمشهر اقدام به ساخت واحدهای مسکونی کرده بود گفت: ۱۲ سال پیش برای خرید یک واحد آپارتمانی با قیمت تمام شده ۲۳۰ میلیون ریال، به میزان ۱۰۰ میلیون ریال به حساب این شرکت واریز کردم و قرار بر این شد که در مدت ۶ ماه این واحدها به متقاضیان تحویل داده شود. وی افزود : در این چند سال تاکنون واحدی تحویل نشده و برای احقاق حقوق خود به دیوان عدالت اداری و وزارت کشور مراجعه و شکایات کرده ایم اما به نتیجه ای نرسیدیم.
 
*از روز سه شنبه ۵ دی، کارگران کارخانه هپکو در اعتراض به وعده های توخالی مسئولان طراز اول کشور و استان مرکزی مبنی بر تامین امنیت شغلی و پرداخت مطالبات شان در اعتصاب کردند و این اعتصاب در روز شنبه ۱۶ دی، یازدهمین روز خود را پشت سرگذاشت. براساس گزارش ایلنا، درکارخانه هپکو که در زمینه ساخت خودروهای راه‌ سازی فعالیت دارد، نزدیک به هزار نفر مشغول کارند و براساس این اظهارات اکنون یازده‌ روز از آغاز دور جدید اعتراضات کارگران این واحد صنعتی می‌گذرد.
به گفته کارگران، آنها نزدیک به ۵ ماه مطالبات مزدی پرداخت نشده طلبکارند و باوجودی که قرار بود کارفرمای جدید، مسئولیت تسویه این مطالبات را برعهده گیرد اما هنوز مبلغی به آنها پرداخت نشده‌ است.
روز سه شنبه ۱۹ دی، کارگران کارخانه هپکو سومین هفته اعتصاب شان را با راهپیمایی و تجمع مقابل استانداری آغاز کردند.
 
*روز سه شنبه ۱۹ دی، برای چندمین بار کارگران کارخانه ایران قوطی در اعتراض به عدم پرداخت ماهها حقوق و حق بیمه و مطالبات دیگر دست به تجمع مقابل استانداری قزوین زدند. به گزارش شاخص، یکی از کارگران کارخانه ایران قوطی به عنوان نماینده دیگر کارگران اظهار کرد: از فروردین ماه سال جاری حقوق و بیمه کارگران پرداخت نشده است که همین موضوع موجب شد تا ما چندین بار تجمع کنیم.
 
*بامداد روز سه شنبه ۱۹ دی، کارگران کارخانه روغن نباتی پارس قو در اعتراض به اخلال دولت در روند بازنشستگی شان دست به تجمع  مقابل سازمان تامین اجتماعی واقع در خیابان آزادی تهران زدند. برپایه گزارش ایلنا، معترضان که بیشترشان بیش از ۲۵ سال سابقه کار دارند و تعدادشان حدود ۲۸۰ نفر است، به اخلال در روند بازنشسته شدن خود با استفاده از ماده ۱۰ «قانون نوسازی صنایع» معترض هستند.
 
*روز سه شنبه ۱۹ دی، جمعی از کارآموزان شرکتهای نفتی غرب کارون در اعتراض به بلاتکلیفی استخدامی مقابل فرمانداری دشت آزادگان تجمع کردند. بر اساس گزارش ذاکر نیوز، تعداد ۲۵۰ نفر از جوانان از سوی نماینده و وزیر نفت در یک دوره چهار ماهه در ماهشهر شرکت کرده بودند که قرار بر این شد پس از گذشت این دوره به استخدام و جذب شرکتهای نفتی کارون غرب در آیند. اما با اتمام دوره و گذشت قریب به یک سال هنوز در بلاتکلیفی بسر می برنند و وزارت نفت هیچگونه جوابی برای جذب آنان در نظر نگرفته است.
 
*روز چهارشنبه ۲۰ دی، برای دومین روز متوالی، رانندگان ۱۵۰ دستگاه از  نفتکشهای پالایشگاه اصفهان در اعتراض به واسطه گری طرح برندینگ شرکت پخش فرآورده های نفتی اصفهان دست از کار کشیده و مقابل پالایشگاه اصفهان تجمع کردند. برپایه گزارش خبرنگاران جوان، تجمع کنندگان گفتند: با اجرای طرح برندینگ در آمد ماهانه شان به نصف کاهش خواهد یافت.
 
*روز پنج شنبه ۲۱ دی، همزمان با سفر معاون عمرانی استاندار کهگیلویه و بویراحمد، جمعی از آبداران شهرستان لنده در اعتراض به عدم پرداخت بیش از یک سال حقوق دست به تجمع زدند. به گزارش کبنا خبر، یکی از آبداران معترض اداره آبفای روستایی شهرستان لنده با اشاره به وعده‌ های تو خالی مسئولان گفت: وضعیت معیشتی و شکم خانواده‌ هایمان را نمی‌توانیم با وعده‌ های تو خالی مسئولان پر کنیم.
 
*صبح روز شنبه ۲۳ دی، کارگران بخشهای کشاورزی دفع آفات و بخشی از آبیاری با تجمع در محوطه شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه دست به اعتراض و اعتصاب زدند. به گزارش اتحادیه آزاد کارگران ایران، این کارگران که حقوق ماههای بهمن و اسفند سال ۹۴ را تا کنون دریافت نکرده اند در پی اعتراضات مکرر و دائم خود چیزی جز وعده های دروغین نشنیدند. در آخرین اعتراض خود که در هفته گذشته انجام شد، قائم مقام شرکت  قول شرف داد که تا پنجشنبه ۲۱ دی حقوق های معوقه این کارگران را بعد از دو سال تاخیر پرداخت نماید. اما قائم مقام شرکت در روز چهار شنبه ۲۰ دی طی مصاحبه با خبرنگار روابط عمومی شرکت گفت به دلیل وجود چند مغایرت در لیست مطالبات کارگران قادر به انجام وعده ی خود جهت پرداخت مطالبات کارگران در موعد مقرر (پنجشنبه ۲۱ دی) نیست.
 
*روز شنبه ۲۳ دی، جمعی از کارکنان موسسه حامی مهربانو و باشگاه برگ زیتون در اعتراض به بلاتکلیفی شغلی و معیشتی دست به تجمع  زدند. به گزارش الف، این شرکت با در اختیار داشتن دو دفتر در محدوده جام جم و جردن ادعای اجرای یک طرح جدید بیمه ای با همکاری بیمه های رازی، معلم و ملت را دارد که گفته می شود دو بیمه از این سه بیمه قرارداد خود را با این شرکت خصوصی به حالت تعلیق درآورده اند. به گفته یکی از تجمع کنندگان موسسه حامی مهربانو برای اجرای این طرح تعدادی نیرو که برخی از آنها نیز از وزارت کار به این شرکت معرفی شده‌ اند را در بازه زمانی یک تا سه ماه گذشته به کار گرفته است، اما تنها با برخی از این افراد توسط این شرکت قرارداد منعقد شده است.
 
*بامداد روز یکشنبه ۲۴ دی، جمعی از کارگران کارخانه کیش چوب در اعتراض به بلاتکلیفی شغلی و معیشتی مقابل ساختمان منطقه آزاد کیش تجمع کردند. به گزارش ایلنا، یکی از کارگران معترض حاضر در این تجمع گفت: از مهر ماه سال جاری  این واحد تولیدی برای مدت حدود یک ماه تعطیل و تمامی ۲۰۰ کارگر این واحد صنعتی بلاتکلیف شدند.
 
*روز یکشنبه ۲۴ دی، برای دومین روز متوالی، کارگران معدن البرز شرقی در اعتراض به عدم پرداخت ۲ ماه حقوق و ۳ ماه حق بیمه تکمیلی اعتصاب کردند. به گزارش ایلنا، مدیر عامل شرکت زغال سنگ البرز شرقی گفت :کارگران معادن این شرکت عصر روز یکشنبه پس از دریافت یک ماه خود در معادن حاضر و به کار مشغول شدند.
 
*روز یکشنبه ۲۴ دی، برای دومین روز متوالی، صدها کارگر تعمیرات خطوط راه ‌آهن شمال شرق در اعتراض به عدم پرداخت ۳ ماه حقوق و ۵ ماه حق بیمه به اعتصاب شان ادامه دادند. به گزارش ایلنا، این کارگران که تعدادشان ۶۰۰ نفر برآورد می شود و از طریق شرکت پیمانکاری «تراورس» در خطوط راه ‌آهن شمال شرق مشغول به کار هستند، از ۴ تا ۸ سال دارای سابقه کار هستند، حقوق شان در ماههای مهر، آبان و آذر پرداخت نشده است.
 
*به گزارش کانال تلگرام سندیکا کارگری هفت تپه، روز دوشنبه ۲۵ دی، کارگران نیشکر هفت تپه اعتصاب خود را از اداره تعمیر و نگهداری ماشین آلات شروع کرده و در ادامه کارگران کارخانه و سایر بخشها به جمع همکاران خود پیوستند. در این اعتصاب مدیر عامل شرکت، صحبت کرد. او همچون گذشته وعده های تو خالی را تکرار کرد. سپس نماینده کارگران و عضو هیات مدیره سندیکا نیشکر هفت تپه به همراه یکی دیگر از نمایندگان کارگران (بخشی)، خطاب به مسئولان شرکت و منطقه سخنان کوبنده ای را بیان داشتند.
 
*روز شنبه ۲ دی، کارگران ماشین آلات صنعتی تراکتورسازی ایران دومین هفته اعتراض شان را نسبت به نداشتن امنیت شغلی و عدم پرداخت مطالبات شان، آغاز کردند. براساس گزارش ایلنا، بازگشایی کارخانه و روشن شدن سرنوشت دست ‌کم ۷ ماه مزد معوقه ازجمله مطالبات کارگران معترض ماشین ‌آلات صنعتی تراکتورسازی است. روز چهارشنبه ۱۳ دی، کارگران معترض ماشین ‌آلات صنعتی تراکتورسازی ایران بیستمین روز اعتراض خود را مقابل ساختمان اداره تصفیه و امور ورشکستگی شهرستان تبریز آغاز کردند.
روز چهارشنبه ۲۰ دی، تجمعات اعتراضی این کارگران که از روز ۲۵ آذر اغاز شده، کماکان ادامه یافت و روز دوشنبه ۲۵ دی، اعتراضات این کارگران وارد ماه دوم شد.
کارگران این کارخانه می گویند: جدا از مشخص شدن وضعیت پرداخت مطالبات معوقه، به دنبال تامین امنیت شغلی خود هستیم.
 
*بامداد روز یکشنبه ۲۴ دی، جمعی از کارگران پیمانکاری پارس جنوبی در کنگان در اعتراض به عدم پرداخت ماهها حقوق دست از کار کشیدند و در ورودی مجتمع تجمع کردند. به گزارش ایلنا، این کارگران که در فازهای ۲۲، ۲۳ و ۲۴ پارس جنوبی مشغول به کار هستند، پیش از این نیز بار‌ها در اعتراض به عدم پرداخت مطالبات شان دست به اعتصاب و تجمع زده اند ولی تاکنون هیچ زمان مشخصی برای پرداخت مطالبات آنها اعلام نشده ‌است.
روز دوشنبه ۲۵ دی، برای دومین روز متوالی این کارگران دست از کار کشیدند و در محوطه کارگاه دست به تجمع زدند.
 
*روز سه شنبه ۲۶ دی، جمعی از کارگران شرکت حمل و نقل خلیج فارس در ادامه اعتراضات شان نسبت به خصوصی سازی، نداشتن امنیت شغلی و عدم پرداخت مطالبات دست به تجمع مقابل ساختمان بورس و اوراق بهادار واقع در میدان ونک تهران زدند. به گزارش ایلنا، این کارگران گفتند: بابت مطالباتمان در یک سال گذشته بار‌ها مقابل نهاد‌های مختلف دولتی در  تهران و شهرستان تجمع کرده ‌ایم که آخرین تجمع در روز هیجدهم دی ماه در میدان نماز شهر اسلامشهر برپا شد.
 
*روز سه شنبه ۲۶ دی، کارگران کارخانه پاک پی با تجمع مقابل این واحد تولید کننده محصولات لبنی واقع در شهرک صنعتی شهرکرد، اعتراض شان را نسبت به اخراج از کار به نمایش گذاشتند. به گزارش فارس، شرکت پاک ‌پی چهارمحال و بختیاری بخشی از نیروی کار خود را اخراج کرده و ممکن است این روند در آینده هم ادامه داشته باشد، این موضوع باعث اعتراض کارگران این شرکت شده تا جایی که این کارگران امروز در مقابل در ورودی کارخانه تجمع کردند.
 
*روز سه شنبه ۲۶ دی، جمعی از کارگران گشت راهداری استان خوزستان در اعتراض به عدم پرداخت ماهها مطالبات دست از کارکشیده و تجمع کردند. به گزارش ایرنا، یکی از این راهداران که نخواست نامش فاش شود گفت: کارگران گشت راهداری در شهرهای مختلف استان از جمله شهرستانهای حمیدیه، هندیجان، هفتگل، دهدز و ایذه بیش از یک سال مطالبات معوق خود را هنوز از سازمان راهداری و حمل و نقل جاده ای استان دریافت نکرده اند.
 
*روز دوشنبه ۱۸ دی، برای دومین روز متوالی، کارگران سد شفارود در اعتراض به عدم پرداخت ۶ ماه حقوق و شرایط کاری نامناسب به اعتصاب وتجمع شان ادامه دادند. به گزارش ایلنا، کارگران سد شفا رود با بیان اینکه به ما گفتند برای بررسی مشکلاتتان نماینده مشخص کنید، از اخراج نمایندگان پس از جلسات مشترک با مسئولان حدود سه ماه پیش خبر داد. به گزارش ماسال نیوز، روز چهار شنبه ۲۷ دی، کارگران سد شفارود به اعتصاب یازده روزه و تجمع شان مقابل کارگاه در اعتراض به عدم پرداخت ماهها حقوق و شرایط کاری نامناسب ادامه دادند.
پروژه  سد مخزنی شفارود در غرب گیلان، منطقه پونل رضوانشهر، بر روی رودخانه شفارود و در فاصله دو نیم کیلومتری شهرستان رضوانشهر و ۶۵ کیلومتری کلان شهر رشت برای تامین آب شرب و کشاورزی منطقه در حال ساخت است.
 
*روز چهارشنبه ۲۷ دی، کارگران کارخانه ایران قوطی در مقابل استانداری قزوین تجمع اعتراضی کردند. به گزارش ایلنا، یکی از کارگران معترض گفت: ما نزدیک چهار سال است بن کارگری دریافت نکرده ایم، از طرف دیگر الان بیش از شش ماه است که شرکت حقوق و مزایا و بیمه ما را نمی پردازد. مگر کارگر چه منبع درآمدی دارد که شب عید باید شرمنده زن و فرزندش باشد.
 
*به گزارش اتحادیه آزاد کارگران ایران، کارگران کاغذ پارس بامداد روز شنبه ۳۰ دی، پس از آنکه متوجه کسر مبلغ ۳۵۰۰ تومان  از حقوق پایه روزانه خود شدند به طور متحدانه ای دست به اعتصاب زدند. علاوه بر موضوع کسر ۳۵۰۰ تومان از حقوق مبنا که مورد اعتراض کارگران کارخانه کاغذ پارس است، آنان نسبت به  عدم اجرای طرح طبقه بندی مشاغل نیز که قرار بود از مهر ماه سال جاری جاری عملی شود معترض هستند. آنان همچنین خواهان انعقاد قرارداد مستقیم هستند.
 
*روز دوشنبه ۲۵ دی، برای سومین روز متوالی اعتصاب کارگران کارخانه کیان کرد در اعتراض به عدم پرداخت ۶ ماه حقوق و ۳ سال عیدی معوقه ادامه پیدا کرد. به گزارش ملایریها، خردادماه سال گذشته بود که خط تولید شرکت کیان کرد پس از ماهها تعطیلی به چرخه تولید خود بازگشت اما کارگران این شرکت با چالشی جدید مواجه شده‌ اند. ۲۵۰ کارگر کارخانه کیان کرد ملایر بیش از شش ماه است که حقوقی دریافت نکرده  و ۳ سال نیز عیدی معوق دارند.
بامداد روز شنبه ۳۰ دی، کارگران کارخانه کیان کرد به دنبال توخالی درآمدن وعده مسئولان طراز اول شهرستان ملایر مبنی بر پرداخت ۵۰ درصد ازمطالبات شان، برای باردیگر تجمع کردند.
 
*روز شنبه ۳۰ دی، کارگران کارخانه پرتو دانه خزر در اعتراض به عدم پرداخت ۵ ماه حقوق مقابل فرمانداری بهشهر تجمع کردند. به گزارش مهر، کارگران کارخانه پرتودانه خزر خواستار حضور فرماندار بهشهر در میان تجمع و پاسخگویی به اعتراض شان شدند که درنهایت نمایندگان کارگران با فرماندار دیدار کردند.
 
*روز شنبه ۳۰ دی همزمان با بازدید اسحاق جهانگیری از پروژه همت، جمعی از اهالی شهرک المهدی دست به تجمع زدند و در اعتراض به وی اعلام کردند که درباره پروژه همت تاکنون برای خرید خانه های شان راه حلی پیشنهاد نشده است. به گزارش تیتر یک، مردم ۸۰ واحد مسکونی حاضر به ترک خانه های شان با شرایط فعلی نیستند، چرا که تاکنون برای خرید خانه های شان راه حلی پیشنهاد نشده است.
 
*روز شنبه ۳۰ دی، کارگران شهرداری منطقه ۲ زنجان در اعتراض به واگذارشدن به بخش خصوصی مقابل شهرداری زنجان تجمع کردند. به گزارش ایرنا، معاون خدمات شهری شهرداری زنجان گفت: شهرداری مطابق با قانون بخشهای مختلفی از جمله امور شهری را به بخش خصوصی واگذار کرده و این کار تهدیدی برای امنیت شغلی فعالان این عرصه به ویژه کارگران است.
 
*روز شنبه ۳۰ دی، جمعی از کارگران جنگلبانی در اعتراض به عدم پرداخت ماهها حقوق مقابل سازمان جنگلها در چالوس اجتماع کردند. به گزارش چالوس ما، یکی از این کارگران گفت: در تأمین یک ‌لقمه ‌نان بخور و نمیر و قوت لایموت و مایحتاج روزمره خود و فرزندانمان بازماندیم. چه برسد به مخارج جنبی. چند تن از این کارگران گفتند که فرزندان شان به مدرسه ابتدایی می‌روند که به علت بعد مسافت مجبور شدند برایشان سرویس بگیرند، اما چند ماه است که به دلیل عدم دریافت حقوق، چیزی نداشتند تا به صاحب سرویس دهند.
 
 
منبع: نبردخلق شماره ۳۹۳،  یکشنبه اول بهمن ۱۳۹۶ - ۲۱ ژانویه ۲۰۱۸