Tuesday, October 31, 2017

. کارورزان سلامت (شهریور ۹۶)......امید برهانی.

کارورزان سلامت (شهریور ۹۶)...... امید برهانی........... همدلی بین سازمان نظام پرستاری و وزارت بهداشت رییس کل سازمان نظام پرستاری گفت: "نبود تعامل بین وزارت بهداشت و سازمان نظام پرستاری در ماههای پایانی دولت یازدهم از میان رفت، به‌ نحوی که در سایه این تعامل باب ارتباط میان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و سازمان نظام پرستاری کشور باز شد." آدابی، تعامل ایجاد شده میان وزارت بهداشت و سازمان نظام پرستاری را ناشی از درایت مهندس موهبتی، معاونت برنامه‌ ریزی و هماهنگی حقوقی وزارت بهداشت، برشمرد و افزود: "ایشان با سعه صدر پای صحبت منتخبان جامعه پرستاری کشور و اعضای شورای عالی نظام پرستاری نشستند و ضمن استماع نظرات کارشناسی آنان، باب ارتباط و همدلی بین وزارت بهداشت و سازمان نظام پرستاری را گشودند که ما آن را به فال نیک می‌ گیریم و امیدواریم سرآغازی برای مشارکت گسترده سازمان نظام پرستاری با وزارت بهداشت باشد." تجمع اعتراضی کارکنان بیمارستان شهدای خلیج فارس کارکنان بیمارستان شهدای خلیج فارس در بوشهر در اعتراض به عدم پرداخت حقوق شان در روز پنج شنبه 2 شهریور دست به تجمع زدند. این بیمارستان که یکی از اصلی ترین بیمارستانهای استان بوشهر است، مدتی است با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کند و این چندین تجمع اعتراضی کارکنان این بیمارستان درهمین رابطه است. تجمع اعتراضی داوطلبان آزمون دستیاری دندانپزشکی روز شنبه 4 شهریور، جمعی از داوطلبان رشته دستیاری دندانپزشکی 97 در اعتراض به معرفی کتب ملی دندانپزشکی به عنوان منبع آزمون دستیاری دندانپزشکی مقابل وزارت بهداشت تجمع کردند. علت اصلی تجمع این دانشجویان عدم آموزش این کتب و اشکالات گسترده محتوایی و شکلی این کتب مرجع است. دانشجویان دندانپزشکی همچنین خواستار ثبات در تاریخ آزمون دستیاری دندانپزشکی و همچنین ثبات منابع این آزمون هستند. آغاز طرح چکاپ سلامت پرستاران در نشست خبری سازمان نظام پرستاری تهران، تفاهم‌ نامه طرح چکاپ سلامت پرستاران و اعضای خانه کارگر امضا شد. در این نشست که روز سه شنبه 7 شهریور برگزار شد، حمید چراغی، رییس هیات مدیره نظام پرستاری تهران، گفت: "به دلیل شرایط کاری سخت پرستاران، بیش از ۷۰ درصد آنها بعد از ۱۲ سال کار دچار مشکلات جسمی می‌ شوند. اما بسیاری از مراکز درمانی از این مساله چشم پوشی می‌ کنند. به همین دلیل سازمان نظام پرستاری تهران با همکاری بنیاد بیماریهای نادر تفاهم‌ نامه ‌ای امضا کرده تا در فاصله اعیاد قربان تا غدیر، برنامه چکاپ سلامتی گروه جامعه پرستاری تهران و شهرستانهای تابعه انجام شود." در ادامه این نشست زهرا ریاضی، عضو بنیاد بیماریهای نادر و مسوول فنی کلینیک این بنیاد در خصوص جزییات این طرح گفت: "این برنامه با هدف غربالگری و بیماریابی از میان این گروه از جامعه انجام می ‌شود. با این برنامه پرستاران از بیماریهایی که خودشان از آنها اطلاعی ندارند، آگاه می ‌شوند و ما آنها را برای درمان راهنمایی می ‌کنیم. همچنین اعضای خانه کارگر نیز می‌ توانند از این طرح استفاده کنند. ما تصمیم گرفته‌ ایم که هر کس کارت سازمان نظام پرستاری داشت، بتواند این خدمات را دریافت کند و طرح را محدود به تهران نکردیم." به گفته ریاضی، کلینیک بنیاد بیماریهای نادر در این مدت در روزهای تعطیل نیز فعال است و پرستاران می‌ توانند دو نوبت ویزیت رایگان و دو بسته خدماتی درمانی دریافت کنند. همچنین اگر در خانواده آنها بیمار صعب العلاج یا نادر حضور داشته باشد، مشمول این خدمات می‌ شوند. پرستاران می ‌توانند برای دریافت نوبت با شماره تلفن ۶۴۰۴۵ تماس بگیرند. بدهی بیش از ۴ هزار میلیارد تومانی بیمه به داروسازان و داروخانه ها دکتر محمدرضا شانه ساز، رییس انجمن علمی داروسازان، روز ۱۲ مهر در برنامه تلویزیونی "نبض" از بدهی بیش از ۴۰۰۰ میلیارد تومانی بیمه به داروسازان و داروخانه ها خبر داد. وی تاکید کرد: "همه مسوولان نظام سلامت دوست دارند خدمات در داروخانه ها و در بخش داروسازی اصلاح شود، اما اراده ای برای تحقق آن وجود ندارد." شانه ساز با انتقاد از افزایش نیافتن نرخ داروهای تولید داخل متناسب با افزایش هزینه ها، گفت: "هیچوقت منطق درستی بر قیمت عرضه دارو حاکم نبوده و همه اینها باعث می شود هزینه های داروسازان و داروخانه ها افزایش یابد." شانه ساز ادامه داد: "انتظار می رود دولت با تسهیلات کم بهره و تجدید نظر در نرخ خدمات و تعرفه ها از داروخانه ها و داروسازان حمایت کند." در ادامه دکتر عباس کبریایی زاده، رییس سندیکای صاحبان صنایع داروهای انسانی، با اشاره به جذب بیشتر فارغ التحصیلان داروسازی به داروخانه ها، گفت: "امروز بیش از ۱۲ هزار داروخانه در کشور داریم." کبریایی زاده همچنین با انتقاد از نظام سلامت، گفت: "نظام سلامت ما داروخانه را زیان ده کرده است و لازم است که ارزش خدمات داروسازان پرداخت شود." دستمزدهای ناعادلانه در بخش خصوصی و مراکز وابسته به نهادها رییس هیات مدیره سازمان نظام پرستاری تهران از میزان حقوق پرستاران شاغل در مراکز درمانی خصوصی انتقاد کرد و گفت: "در این مراکز نیروی کارشناس پرستاری با حداقل حقوق کارگری کار می ‌کند، بدون اینکه مواردی مانند قانون بهره‌ وری برای آنها اعمال شود. این مشکل حتی در بیمارستانهای وابسته به نهادهای مختلف مانند بانک ملی، شرکت نفت و نهادهای نظامی نیز وجود دارد." به گفته حمید چراغی در روز یکشنبه ۱۲ شهریور، این وضعیت پرداختی باعث می ‌شود پرستاران شاغل در بخش خصوصی با حقوقهای بسیار پایین بازنشسته ‌شوند. به همین دلیل بیشتر آنها مجبور می ‌شوند بعد از بازنشستگی در مراکز دیگری کار کنند، چون حقوق آنها کفاف تامین هزینه ‌های زندگی شان را نمی ‌دهد." دور باطل بازی اداری با تعرفه پرستاری ادامه دارد معاون سازمان نظام پرستاری با اشاره به جلسه روز دوشنبه ۱۳ شهریور که در کمیسیون اجتماعی دولت برای بررسی روند اجرایی شدن قانون تعرفه گذاری خدمات پرستاری برگزار شد، اظهار داشت: "در مجموع جلسه خوبی بود که با حضور نمایندگان وزارتخانه های بهداشت و رفاه، برگزار شد." محمد شریفی مقدم گفت: "به دنبال دستور معاون اول رییس جمهوری در خرداد ۹۵، کمیته تخصصی به همین منظور تشکیل شد و به دنبال آن، بسته تعرفه خدمات پرستاری از سوی وزارت بهداشت به دبیرخانه شورای عالی بیمه ارسال گردید." وی افزود: "بعد از گذشت ۱۰ ماه از تشکیل کمیته تخصصی در کمیسیون اجتماعی دولت، سر انجام جلسه روز گذشته در کمیسیون اجتماعی دولت تشکیل و نمایندگان وزارت بهداشت نیز حضور داشتند و نکات فنی و تخصصی بسته تعرفه گذاری خدمات پرستاری را تایید کردند." این مقام پرستاری ادامه داد: "خروجی این جلسه خوب بود و در نهایت قرار شد با تایید دبیرخانه شورای عالی بیمه، قانون تعرفه گذاری خدمات پرستاری به صحن شورای عالی بیمه برود و در آنجا تصمیم نهایی اتخاذ شود." وی با این حال افزود: "انتظار ما از وزیر رفاه این است که بیش از این جامعه پرستاری را برای اجرایی شدن قانون تعرفه خدمات پرستاری چشم انتظار نگذارد." ابلاغ بخشنامه جدید مشاغل سخت و زیان آور در حوزه درمان سازمان تامین اجتماعی روز دوشنبه ۱۳ شهریور با ابلاغ دو بخشنامه، شماری از مشاغل و حرف درمانی را با عنوان درجه ١ و درجه ٢ تحت پوشش مشاغل سخت و زیان آور اعلام کرد. مدیرکل امور فنی مستمری سازمان تامین اجتماعی در توضیح جزییات بخشنامه های مزبور گفت: "در این بخشنامه مشاغلی چون هوشبری، مامایی، فوریتهای پزشکی، کارشناس علوم آزمایشگاهی و مشاغل زیرمجموعه آن تحت پوشش آیین نامه مشاغل سخت و زیان آور قرار گرفتند." سید محمد علی جنانی با اعلام اینکه در مشاغل سخت و زیان آور شرط سنی وجود ندارد، گفت: "اگر فردی حدود ٧٠ درصد از خدمت خود را در مشاغل سخت و زیان آور درمانی دولتی سپری کند، با ٢٥ سال سابقه و ٥ سال سنوات ارفاقی، بازنشسته می‌ شود و از ٣٠ روز حقوق برخوردار خواهد شد." وی در مورد مشاغل درمانی سخت و زیان آور غیر دولتی هم گفت: "براساس تبصره ٢ ماده ٧٦، پرستاران و بهیاران و مشاغل درمانی ذکر شده که در بخش غیر دولتی مشغول کارند، می ‌توانند با ٢٠ سال سابقه کار و ١٠ سال ارفاق سنوات بازنشسته و از ٣٠ روز حقوق بهره‌ مند شوند." تجمع دستیاران بیهوشی دانشگاه علوم پزشکی شیراز تعدادی از دستیاران بیهوشی و دانشجویان این رشته دانشگاه علوم پزشکی شیراز پیش از ظهر روز سه شنبه ۲۱ شهریور در اعتراض به کاهش تعرفه بیهوشی مقابل دانشکده پزشکی شیراز تجمع کردند. به گفته دانشجویان معترض، بر اساس تعرفه‌های اعلام شده در سال ۹۶ که از سوی هیات وزیران تصویب شده، رشته بیهوشی حدود ۲۵درصد کاهش تعرفه ‌ای داشته که این موضوع باعث اعتراض متخصصان و دانشجویان این رشته شده است. لازم به ذکر است، محمود نجابت، معاون آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شیراز، نیز چند روز قبل در همین باره به روزنامه "افسانه"، چاپ شیراز گفت که "تعرفه ‌های برخی از عملهای جراحی به صورت کشوری مورد اعتراض اساتید این حوزه است و با توجه به اینکه طی چند ماه گذشته صحبتهایی با وزارتخانه صورت گرفته، اما این تعرفه ‌ها تغییر پیدا نکرده، برخی از گروه‌ها در مورد تعرفه بیهوشی در بعضی از عملها که به زمان و دقت بیشتری نیاز دارد، اعتراض دارند". وی افزوده بود: "به اساتید توصیه شده که عملهای اورژانسی روی زمین نماند و در حال حاضر در بیماران اورژانسی که نیاز به بیهوشی دارند، بیهوشی انجام می ‌شود." لازم به ذکر است، تجمع‌ کنندگان خواهان لغو کاهش تعرفه بیهوشی شدند. این تجمع پس از ساعاتی پایان یافت. بحران نقدینگی در همین شهریور حل نشود، دچار خسران می‌ شویم رییس سابق سازمان غذا و دارو گفت: "زنجیره تامین دارو دچار چالشی است که اگر برای درمانش اقدام نکنیم، بروز بحران دارو در ماههای آتی گریزناپذیر است." رسول دیناروند، روز پنجشنبه ۲۳ شهریور در مراسم افتتاحیه نمایشگاه ایران فارما گفت: "یکی از نکاتی که در حال حاضر در حوزه داروی کشور بسیار اهمیت دارد، بحث بحران نقدینگی و چالشی است که در این حوزه ایجاد شده است. البته باید توجه کرد که بحران نقدینگی که درحال حاضر در حوزه دارو ایجاد شده، ربطی به سیاستهای دارویی ندارد، بلکه مربوط به بدهی سنگین مراکز درمانی به تامین ‌کنندگان دارو است. البته این مراکز هم از بیمه ‌ها طلبکارند و بیمه ‌ها هم می ‌گویند که دولت پولشان را نداده است. بنابراین این مشکلات از خارج از سیاستهای دارویی و از بیرون به حوزه دارو تحمیل شده و برای مجموعه داروی کشور مشکل آفرین شده است." دیناروند با بیان اینکه راه حل این مشکل آن است که بحث نقدینگی هرچه زودتر حل شود، تصریح کرد: "دانشگاههای علوم پزشکی باید پرداخت مطالبات دارویی را در اولویت خود قرار دهند، چرا که اگر این مشکل در همین شهریور ماه حل نشود، بعدها ما را دچار خسران می‌ کند." دکتر علی منتصری، مدیر ارشد صنعت داروسازی، در واکنش به این هشدار گفت: "بعضی شرکتها داروهایی با حاشیه سود دارند و با گرفتن وام و دادن قسمتی از سود، خود را نجات می دهند، ولی هر چه جلو می رویم، تعداد شرکتهای ضرر ده بیشتر می شود و به تدریج خرید مواد اولیه از منابع با کیفیت کمتر می شود و در نتیجه خیلی از داروها از گردونه تولید خارج و مردم و بیماران دچار مشکل می شوند." وی در ادامه افزود: "آقای دکتر دیناروند متخصص دارو است و اتفاقات را زودتر می بیند، ولی مردم عوام و مریض چاره ای جز مردن زود هنگام ندارند." اعتصاب و تجمعات کارکنان بیمارستان رحیمی خرم‎آباد کارکنان بخش درمانی بیمارستان رحیمی خرم آباد، از جمله کارکنان آزمایشگاهی، رادیولوژی و پیراپزشکی نیز در اعتراض به عدم پرداخت اضافه ‎کاری و کارانه‎ شان دست به اعتصاب و تجمع مقابل بیمارستان زدند. به گزارش روز 25 شهریور یک رسانه خبری، یکی از معترضان دراین باره گفت: پرسنل پیراپزشکی و پرستاری بیمارستان رحیمی بیش از هشت ماه است که کارانه نگرفته‎ و اضافه حقوق ‎مان ۶ ماه است که پرداخت نشده است. تجمع اعتراضی کارکنان بیمارستان ‌خمینی کرج پیش از ظهر روز یکشنبه 26 شهریور، جمعی از کارکنان بیمارستان ‌خمینی کرج در اعتراض به عدم پرداخت ماهها حقوق تجمع کردند. تعدادی از کارکنان این بیمارستان از خرداد سال جاری حقوق دریافت نکرده ‌اند. برخی پرستاران این بیمارستان از حقوق ‌های عقب ‌افتاده خود گفتند و از اینکه یا فرزندان خود را از رفتن به دانشگاه به سبب عدم توانایی پرداخت شهریه دانشگاه منع کردند یا اینکه به سبب نزدیک شدن به آغاز سال تحصیلی نگران مخارج فرزندان خود هستند. اعتصاب و تجمعات کارکنان بیمارستان رحیمی خرم‎آباد کارکنان بخش درمانی بیمارستان رحیمی خرم آباد، از جمله کارکنان آزمایشگاهی، رادیولوژی و پیراپزشکی نیز در اعتراض به عدم پرداخت اضافه ‎کاری و کارانه‎ شان دست به اعتصاب و تجمع مقابل بیمارستان زدند. به گزارش روز 25 شهریور یک رسانه خبری، یکی از معترضان دراین باره گفت: پرسنل پیراپزشکی و پرستاری بیمارستان رحیمی بیش از هشت ماه است که کارانه نگرفته‎ و اضافه حقوق ‎مان ۶ ماه است که پرداخت نشده است. تجمع اعتراضی کارکنان بیمارستان ‌خمینی کرج پیش از ظهر روز یکشنبه 26 شهریور، جمعی از کارکنان بیمارستان ‌خمینی کرج در اعتراض به عدم پرداخت ماهها حقوق تجمع کردند. تعدادی از کارکنان این بیمارستان از خرداد سال جاری حقوق دریافت نکرده ‌اند. برخی پرستاران این بیمارستان از حقوق ‌های عقب ‌افتاده خود گفتند و از اینکه یا فرزندان خود را از رفتن به دانشگاه به سبب عدم توانایی پرداخت شهریه دانشگاه منع کردند یا اینکه به سبب نزدیک شدن به آغاز سال تحصیلی نگران مخارج فرزندان خود هستند. (منابع: نظام پرستار، ایسنا، تسنیم، سوک، شفا آنلاین، مهر، خبرگزاری دانشجو)

آینده سپاه پاسداران پس از تحریمهای اقتصادی آمریکا.....منصور امان.

آینده سپاه پاسداران پس از تحریمهای اقتصادی آمریکا..... منصور امان/... زمان کوتاهی پیش از اجرایی شدن قانون تحریمهای غیرهسته ای آمریکا، پایوران ارشد نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی آخرین توپهای خود علیه محدود شدن دایره فعالیتهای مُخرب "نظام" را شلیک کردند. هُجوم دسته جمعی کادر رهبری جمهوری اسلامی به تریبونها، بیم و نگرانی همه گیر زیر "خیمه نظام" را پیرامون پیامدهای سیاست جدید آمریکا و پیامدهای آن به نمایش درآورده و همزمان نشان می دهد که این اهرُم در نُقطه دُرُستی کار گذاشته شده است. تحریمهای غیر هسته ای دولت آمریکا که در سه محور تروریسم، موشکی و حُقوق بشر، رژیم جمهوری اسلامی را هدف قرار می دهد، سه ماه پیش، از تصویب مجلسهای کُنگره و سنای آمریکا گذشت و پس از امضای رییس جمهور این کشور، صورت قانونی به خود گرفت. این قانون از روز سه شنبه ۳۱ اُکتبر برابر با ۹ آبان به دست اجرا گذاشته شد. کانون مرکزی تحریمهای جدید آمریکا را اقدامات مُشخص اقتصادی علیه سپاه پاسداران تشکیل می دهد. براساس تدبیرهای وضع شده، نه فقط مقامها و وابستگان این مجموعه، بلکه تمامی زیر مجموعه های سازمانی آن نیز در لیست سیاه آمریکا قرار خواهند گرفت. به مُوازات آن، اشخاص، موسسات مالی، بانکها و شرکتهایی که با این اُرگان نظامی و امنیتی وارد مُعامله شوند نیز مشمول تحریمهای آمریکا خواهند گردید. با توجه به اینکه سپاه پاسداران بخش مُهمی از اقتصاد کشور، منابع داخلی تولید ثروت و بازرگانی خارجی را زیر چنگ خود دارد، تحریمهای آمریکا در عمل مسیر بهره گیری آن از منافع اقتصادی "برجام" را مسدود می کند که این خود می تواند به گونه بالقوه راه را برای مُشارکت بخشهای دیگر فعال در اقتصاد کشور هموار کند. فشار از این نُقطه، دستاوردهای سیاسی و اقتصادی داخلی سیاست مُداخله گرایانه و جنگ افروزی حُکومت را برای بازوی اجرایی آن به حداقل کاهش خواهد داد؛ تحوُلی که پروسه محدود شدن نُفوذ آن در سرچشمه های تصمیم گیری را به جریان می اندازد. با ورود به این دوره از تحریمها، دستگاه قُدرت جمهوری اسلامی با یک جابجایی اجباری نقش در مُقابله با آن روبرو خواهد شد. اگر تا پیش از "برجام"، وظیفه پُر منفعت "دور زدن" تحریمها را نظامی و امنیتیها در کف داشتند، اکنون این دستگاه های رسمی و در صدر آنها دولت آقای روحانی است که در فهرست وظایف شان اُموری همچون قاچاق، پولشویی، جعل اسناد، حمل و نقل چمدانی پول و جُز آن قرار می گیرد. این تغییر نقش و وابستگی در پی آن نیز به گونه لمس پذیری از وزن سپاه پاسداران در کفه ترازوی قُدرت خواهد کاست. از این رو بدیهی به نظر می رسد که از لحظه اجرا شدن موثر و واقعی تحریمها، رویکرد زیرمجموعه نظامی و امنیتی باند ولی فقیه علیه توافُق هسته ای شدت و تمرکُز بیشتری بیابد. اگر گروگانگیری از "برجام" به منظور باج گرفتن پاسخ مطلوب در بر نداشته باشد، در انتها فقط شلیک به گروگان باقی می ماند. منافع سپاه پاسداران کمترین همپوشانی با منافع جامعه ایران ندارد. برعکس، به همان میزانی که دایره تحرُک و عمل آن محدود شود، به اندازه ای که دست دراز آن از ثروت و منابع ملی کوتاه گردد، هزینه ی گران و خانه خراب کن آن برای جیب و سُفره و آسایش مردُم کمتر خواهد شد.

Monday, October 30, 2017

گوشه چشمی از " فتنه ۸۸" در پاسارگاد..لیلا جدیدی.

گوشه چشمی از " فتنه ۸۸" در پاسارگاد لیلا جدیدی فراخوان به تجمع در پاسارگاد واکنشهای گوناگونی را به دنبال داشت که از میان آنان سه گروه نمای برجسته تری داشتند. نخست، واکنش سراسیمه و هیستریک جمهوری اسلامی، سپس واکنش عده ای که این رویداد را ناسیونالیستی، نژادپرستانه و برخی نیز فاشیستی ارزیابی کردند و در آخر مردمی که از راه های دور و با انگیزه ای که در پس آن وجود داشت، برای شرکت در تجمع اعلام شده به حرکت درآمدند. اما در نهایت، خروجی این حرکت و بسیج شکل گرفته پیرامون آن، نمایش جدایی راه و خواست مردم از رژیم و آرزوی داشتن هویت، آزادی و حقوق بشر بود. رژیم با صرف هزینه کلان، نیروهایش را از سراسر کشور علیه این خواسته ها به صف کرد و لشکرکشی وسیعی را در کوه ها، بیابانها و جاده های اطراف پاسارگاد سازمان داد. شیراز در محاصره قرار گرفت و ارتباط آن با اطراف به طور عملی قطع شد. کلیه راه های منتهی به پاسارگاد با پستهای متعدد بازرسی، نصب مانع و ارسال نیروی گشتی قطع شد. محوطه باستانی پاسارگاد نیز با میله های مانع و سیم خاردار محصور شد تا تدبیرهای حکومت برای غلبه بر ترس خود از مردم کامل شود. در انتها اما این یک سرمایه گذاری هدر رفته است. موج تبلیغاتی این حرکت در فضای مجازی و واقعی، به حرکت درآمدن هزاران نفر از هر کنار و گوشه به سوی پاسارگاد و ترافیک ده ها کیلومتری جاده ها، بر این واقعیت شهادت می دهد. همه سازوبرگ رژیم نتوانست مانع به تلاطم درآمدن این جوشش مدنی شود. رژیم وحشت زده و پاسداران، زره پوش و هلی کوپترهای آن حلقه آخر فرآیندی بودند که از فراخوان آغاز و با پاسخ به آن به جریان درآمد. اگر رژیم تک تک افراد را در خانه هایشان محاصر می کرد، می توانست جلوی شکل گیری این فرآیند را بگیرد. یکی از شرکت کنندگان به درستی گفت بود: "به این موشهای ترسو و بزدل رژیم بگویید ما که در بیابانهای پاسارگاد نمی خواستیم شما را به زباله دان تاریخ بیندازیم، آن کار را در تهران خواهیم کرد. هدف ما این بود که جهانیان بدانند فرزندان ایران با شما روضه خوانهای فاسد و دزد همراه نیستند و چه خوب توانستیم به این هدف برسیم البته به کمک خود شما ابلهان!" این نخستین بار و نخستین سوژه ای نیست که مردم به عنوان نمادی برای ابراز خواست داشتن هویت و جدا کردن آمالهای خود از رژیم جمهوری اسلامی برجسته کردند. نمادهای دیگری همچون قلعه بابک نیز همین اهداف را دنبال می کرد. آنچه به روشنی می توان از حرکت 7 آبان نتیجه گرفت را امامان جمعه نگران استان فارس به روشنی بیان کردند: "ادامه فتنه ۷۸ و ۸۸".

Saturday, October 28, 2017

حذف زرتُشتیان، جهت نمای سمتگیری دستگاه قُدرت......منصور امان.

حذف زرتُشتیان، جهت نمای سمتگیری دستگاه قُدرت..... منصور امان.... در همان حال که "میانه روها" مشغول دلبری از جامعه زیر عُنوان تلاش برای آویختن قبای گُشاد مشروطه بر شانه اُستُخوانی رژیم ولایت فقیه هستند، "افراطیها" گام به گام در تحکیم نظم ولایت مُطلقه و توسعه مرزهای آن پیش تر می روند. حذف آقای سپنتا نیکنام، نماینده زرتُشتی شورای شهر یزد، به گونه نمادین سمتگیری واقعی تحولات در دستگاه قُدرت را به نمایش گذاشته است. شورای نگهبان، اُرگان غربالگری و فرقه داری استبداد مذهبی، تیغ حذف بخشهای گوناگون جامعه از دخالت و مُشارکت در حیات اجتماعی را اندکی بیشتر امتداد داده است. این زیر مجموعه قُدرت حقیقی، اکنون کمر به حذف پیروان ادیان رسمی از شوراهای شهر بسته است. حُضور کمرنگ پیروان ادیان مُجاز در شوراهای شهر در دوره های قبل از جانب حُکومت تحمُل می شده و اکنون چنین می نماید که این رویکرد تغییر یافته باشد. واقعیت مزبور نشانه دیگری از تشدید فشار باند حاکم برای تمرکُز هر چه بیشتر قُدرت و اختیارات در کف خود ارایه کرده است. این گرایش، تحرُک دیگری در راستای غلبه بر تناقُض ساختاری جمهوریت و نظام دینی را بازتاب می دهد. یاوه های فرقه ای و داعش ترازی که فُقهای شورای نگهبان در توجیه حُکم خود عرضه کرده اند، به خوبی ماهیت ضد انسانی و قرون وُسطایی رژیم جمهوری اسلامی را تشریح کرده است. بر آن چیزی نمی توان افزود. نُکته اما اینجاست که دافعه اجتماعی ای که رویکرد مزبور برمی انگیزد، حتی محافلی از باند حاکم را نیز به وحشت افکنده است. اینان بیش از هر چه نسبت به پیامدهای تهاجُم از این زاویه هُشدار می دهند و آن را به سود پیشبرد سیاست تمرکُز قُدرت نمی بینند. نقد مصلحت انگارانه از جانب "اُصولگرایان"، جناح رقیب آنها و زواید سیاسی شان را نیز به تحرُک واداشته است تا با مُخالفت بدون هزینه از اقدام شورای نگهبان، بر ژست انتقادی لکه دار خویش ماهوت بکشند. این تلاش آسان و باور پذیری نخواهد بود، زیرا همگرایی سابقه دار آنها در پایمالی حُقوق پیروان ادیانی که از نظر "نظام"، رسمی به شمار نمی آیند همچون بهاییها و پیگرد و آزار دگراندیشان "غیرخودی"، فضای مانور زیادی برای عوامفریبی گرد موضوع اقلیتها نگذاشته است. بین اقدام شورای نگهبان در حذف نماینده زرتُشتی و خودداری آقای روحانی از راه دادن وزیر سُنی به کابینه، خویشاوندی خونی سیاسی – ایدیولوژیکی وجود دارد که از چشم جامعه پنهان نمی ماند. شورای نگهبان با کشیدن تیغ ارتجاع دینی بر گلوی حُقوق بخش دیگری از جامعه، سند تازه ای از این واقعیت ارایه کرده که رژیم جمهوری اسلامی مشروطه بردار و اصلاح پذیر نیست. بدون انحلال و برچیدن نهاد ولایت فقیه و ساختارهایی همچون شورای نگهبان که قُدرت آن را بتونیزه می کنند، هیچ تغییری که شایستگی چنین نامی را داشته باشد، مُمکن نخواهد بود.

Thursday, October 26, 2017

بیان واقعیت به وسیله خانم عاصمه جهانگیر./ زینت میرهاشمی.

بیان واقعیت به وسیله خانم عاصمه جهانگیر./ زینت میرهاشمی./ گزارش عاصمه جهانگیر، گزارشگر ویژه سازمان ملل پیرامون وضعیت حقوق بشر در ایران، بیان حقایقی از آنچه در دیکتاتوری ولایت فقیه بر مردم ایران، تحمیل می شود است. این گزارش شش ماهه که در روز چهارشنبه 3 آبان در کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل ارایه شد، اگر چه به بسیاری از واقعیتهای مربوط به نقض حقوق بشر در ایران تاکید داشت، اما کامل نبود. زندانی کردن، آزار و شکنجه کارگران و فعالان سندیکایی، مدافعان حقوق کودکان و به ویژه شلاق زدن کارگرانی که به خاطر دریافت نکردن ماهها حقوق عقب افتاده شان دست به اعتراض زدند، از کمبودهای این گزارش است. خانم عاصمه جهانگیر در گزارش خود از اعدام هزاران زندانی سیاسی در سال ۶۷ یاد کرد. عاصمه جهانگیر ضمن ابراز نگرانی در مورد رشد اعدامها گفت: «از شروع سال جاری میلادی ۴۳۵ تن اعدام شده اند». وی در گزارش خود به شکنجه های فیزیکی و روانی، از قطع اعضای بدن، کور کردن و شلاق زدن و.....عدم دسترسی زندانیان به رسیدگیهای پزشکی، از نقض حق آزادی بیان، عقیده و مطبوعات، از دستگیری روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان و فعالان شبکه های اجتماعی و سرکوب و تبعیض علیه پیروان مذاهب مختلف و قومیتها و ....پرداخت. از قیل و قال نماینده دیکتاتوری بشار اسد در این اجلاس تا سینه چاک دادن نمایندگان برخی از کشورها که از رژیم جمهوری اسلامی باج می گیرند که بگذریم، دفاع نماینده رژیم و انکار وجود زندانی سیاسی در ایران و تکیه بر نمایش انتخاباتی اخیر و روی کار آمدن حسن روحانی یک کمدی کامل بود. انکار نماینده رژیم در حالی است که گزارشگر ویژه در همین گزارش شش ماهه به یافته های آماری کسانی که در دسترس بوده اند با تاکید ابراز نگرانی کرد و اعلام نمود که همه موارد موارد نقض حقوق بشر در شش ماهه اخیر سیر صعودی داشته است. با استقبال از گزارش خانم عاصمه جهانگیر، باید راهکارهایی برای تاثیرگذاری این گونه گزارشها در جهت احقاق حقوق مردم ایران یافت. راهکارهایی که رژیم ولایت فقیه را مجبور کند تا برای بهبود در مناسبات بین المللی اش، حقوق بشر را رعایت کرده و درهای زندانها را به روی گزارشگر ویژه حقوق بشر باز کند. کشورهای طرف معامله و داد و ستد با رژیم ایران باید آزادی زندانیان سیاسی و قطع شکنجه و اعدام را شرط مناسبات اقتصادی خود منظور کنند.

Wednesday, October 25, 2017

خامنه ای بر گسترش تروریسم تاکید کرد/. .زینت میرهاشمی.

خامنه ای بر گسترش تروریسم تاکید کرد!..... زینت میرهاشمی..... در حالی که موضوع دخالتهای مخرب رژیم ولایت فقیه در کشورهای دیگر و تولید موشکهای بالستیک به یکی از مسایل محوری کشورهای امضا کننده توافق برجام تبدیل شده است، خامنه ای بار دیگر بر مداخله جویی، گسترش تروریسم و ساخت انبوه موشک تاکید کرد. رویدادهای اخیر در عراق و سرکوب مردم کردستان با اشغال کرکوک و مناطق دیگر کردستان عراق، نقش سپاه قدس به سرکردگی قاسم سلیمانی و نیروهای حشدالشعبی وابسته به این سپاه را بار دیگر به ثبت رساند. واقعیت حضور نظامی رژیم در سوریه، عراق، اقلیم کردستان و ....که رژیم به عنوان حضور مستشاری از آن دفاع می کرد، در سخن پراکنی ولی فقیه در روز چهارشنبه ۳ آبان، به «عمق راهبردی نظام اسلامی» برای «اقتدار منطقه ای» و «افزایش اقتدار جمهوری اسلامی در میان ملتها، در منطقه و فراتر از منطقه» مشخص شد. خامنه ای در واکنش به مخالفت با مداخله جوئی آشوبگرانه رژیم، تقویت بخش نظامی و دفاعی رژیم را روی میز گذاشت. خامنه ای ظاهراً برای مهار عوارض جامهای زهر پیش رو، موضعی سفت و سخت در پیش گرفت و راه هر گونه چانه زنی و معامله را سَد کرد. البته تجربه قمپز درکردنهای ولی فقیه هنگام «نرمش قهرمانانه» در مورد توافق هسته ای و تن دادن وی به نوشیدن جام زهر از حافظه تاریخی مردم پاک نشده است. پس توپ و تشرهای خامنه ای در برابر فشارهای پیش رو مثل حباب روی آب و توفان در یک استکان چای خواهد بود. همچنان که هشدار تهدیدآمیز روحانی در روز دوشنه مبنی بر این که در «عراق، سوریه، لبنان، شمال آفریقا و منطقه خلیج فارس محال است که بدون ایران و بدون نظر ایران بشود یک اقدام سرنوشت ساز را انجام داد» برای به حساب آوردن جمهوری اسلامی در هر تغییر و تحول در منطقه است. حرفهایی که در برابر فشارهای جدی بین المللی در پرونده جدال جناحها جای خواهد گرفت.

منصور غُلامی، یک بازی دو سر بُرد برای روحانی .منصور امان.

منصور غُلامی، یک بازی دو سر بُرد برای منصور امان خیز آقای روحانی برای دادن سُکان اداره دانشگاه به یک بوروکرات دوزیستی، پروسه تشکیل دولت توافُقی را یک گام جلوتر برده است. با این انتصاب، وی تمامی پُستهای وزارتی مورد توجُه و درخواست باند حاکم را که اهمیتی امنیتی و اجتماعی دارند، در اختیار آن گذاشته است. آقای منصور غُلامی یک محصول دیگر تکامُل "اصلاح طلبی" حُکومتی و ورود آن به عصر "اعتدال" است. در این دوره، وِیژگیهایی همچون شناور بودن پرنسیبها و مواضع سیاسی و عمل مُشخص برآمده از آن در شکل میانه بازی سیاسی و کردار مُتقلبانه، با نیرو و صراحتی دوچندان به سطح آمده است. آقای غُلامی با همان حرارتی که در دوران صدارت "دُوُم خُرداد" پیشه "اصلاح طلبی" اش را جدی می گرفت، پس از برگشتن ورق، تعهُدات "اُصولگرایی" اش را نیز به جدیت برآورده است. این دگردیسی شُغلی را دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان در روزهای اخیر بارها گُواهی کرده اند. از این رو، برای مواضع سیاسی آقای غُلامی و برنامه هایش برای دانشگاه نباید وزن زیادی قایل شد. او یک ابن الوقت حرفه ای با انبانی خالی است که توازُن موجود در بالادست آن را پُر می کند. نمونه او به شُمار چندین ده تن را هم اکنون در مجلس مُلاها می توان مُشاهده کرد که نان چرب باند حاکم را در "دوغ" رقیق "اصلاحات" تریت می کنند. همانگونه که می توان پنداشت، ظُهور پدیده هایی مانند آقای غُلامی و "فراکسیون اُمید" نه تصادُفی و نه مُنحصر به فرد است. بازی دوگانه و فُرصت طلبی، از دیر باز رمز حیات و بقای "اصلاح طلبی" حُکومتی بوده است. ژرفش تضاد "بالا" و "پایین" پس از خیزشهای ۸۸ و "عقب نشینی قهرمانانه"، فقط به این جوهره فضای بیشتری برای خودنمایی داده است. اُلگو و آموزگار وزیران و وکیلان شارلاتان می تواند حُجت الاسلام مُحمد خاتمی باشد که پیش از انتخابات نُهُمین دوره مجلس مُلاها، شرکت در آن را مشروط به "آزادی زندانیان سیاسی، ایجاد فضای آزاد برای همه و گروه ها و فراهم آوردن ساز و کاری برای برگزاری انتخابات سالم و آزاد" ساخت، اما سپس به گونه رقت باری پای صندوق رای رفت. هواداران شگفت زده "اصلاح طلبان" هنوز به گونه بیهوده ای مُنتظر شنیدن توضیحی هستند که آقای خاتمی پس از افشا شدن این رُسوایی وعده اش را داد. آقای روحانی با این گُزینش راهی را که با عمل نکردن به وعده هایش مبنی بر انتصاب وزیر زن و مُشارکت دادن اقلیتها در دولت آغاز کرده بود، ادامه داده است. از این رو، ادعای مُخالفت آقای خامنه ای با این یا آن نامزد وزارت عُلوم فقط یک بهانه ارزان است. او با یا بدون این مُخالفت، برای حفظ سازش در "بالا"، به سمت "گُشایش فضا" نه در دانشگاه و در نه هیچ نُقطه خطرناک دیگری برای "نظام" حرکت نخواهد کرد. آقای غُلامی یا "فراکسیون اُمید" برای او یک بازی دو سر بُرد است؛ زیرا از یکسو در شرایطی که جناح میانه حُکومت به دلیل رویکرد آمریکا در مورد "برجام" به موضع دفاعی رانده شده، می تواند با تقویت محورهای مورد توافُق، برای آن فضای تنفُس فراهم کند و از سوی دیگر، پروژه مُدیریت "اصلاح طلبان" و دگردیسی سیاسی، تشکیلاتی و پرسنلی آنها را در میان خُشنودی باند حاکم به پیش ببرد. دانشگاه برای زنده بودن و تحرُک داشتن به مُجوز وزارتی آقای روحانی نیازی ندارد و اکنون کمتر از هر زمان دیگر! چرا که او توسُط گُزینش آقای غُلامی، همه کسانی را که به تغییر از مسیر دولت اش اُمید بسته بودند یا به انگیزه ها و نقشه های او توهُم داشتند نیز به جبهه مُقاومت و مُبارزه کشانده است.

Tuesday, October 24, 2017

بلوای وقیحانه آخوندها در مورد خلیج فارس.../. مهدی سامع .

بلوای وقیحانه آخوندها در مورد خلیج فارس.../ مهدی سامع ..../ از روزی که ترامپ در اعلام سیاست جدید آمریکا در مورد رژیم ایران، به طور عمد و به قصد تحریف و یا در اثر یک اشتباه تصادفی، نام خلیج فارس را خلیج عربی نامید، آخوندها بلوای پرسر و صدایی به راه انداختند تا با تزویر ناشیانه، خود را مدافع ایران و سپاه منفور پاسداران را محافظ آب و خاک سرزمینی جازنند که بدتر از هر اشغالگر خارجی آن را ویران کرده اند. حسن روحانی در پاسخ به ترامپ و در پوشش کلاس درس جغرافیا، این واقعیت انکارناپذیر که میان مردم ایران و حاکمیت دره عمیقی وجود دارد را شیادانه لاپوشانی کرد. جواد ظریف که با افتخار تمام خود را پاسدار نامید و از این پس باید او را پاسدار ظریف خطاب کرد، پای کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت مصدق را پیش کشید تا حاکمیت کنونی را در طراز دولت ملی و مردمی زنده یاد دکتر محمد مصدق تعریف کند. اما پاسدار ظریف می داند که چهره های محبوب خمینی مثل آخوند ابوالقاسم کاشانی و آخوند محمد بهبهانی چه نقش مخربی علیه دولت دکتر مصدق و در همسویی و همکاری با کودتای امپریالیستی ۲۸ مرداد داشتند. از آن مهم تر آخرین و مهم ترین سخنان صریح خمینی علیه مصدق است که او را «مُسلِم» ندانست و کودتای ۲۸ مرداد را سیلی اسلام بر مصدق دانست و کودتا را با این توجیه که اگر انجام نمی شد اسلام سیلی می خورد تائید کرد. خمینی در روز دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ که جبهه ملی برای تظاهرات فراخوان داده بود، طی سحنانی بدون این که نام مصدق را بر زبان آورد به شدت به وی حمله کرد. متن این سخنرانی در بسیاری از رسانه ها و در جلد ۱۴ «صحیفه امام» در صفحات ۴۵۶-۴۵۷ چاپ شده است. خمینی در این سخنرانی کُنه دیدگاه ارتجاعی خود را به زبان آورد و گفت: «مسلمانها بنشینند تماشا کنند که یک گروهی که از اولش باطل بودند –من از آن ریشه‌ هایش می دانم– یک گروهی که با اسلام و روحانیت اسلام سر سخت مخالف بودند. از اولش هم مخالف بودند. اولش هم وقتی که مرحوم آیت الله کاشانی دید که اینها خلاف دارند می کنند و صحبت کرد، اینها کار کردند، یک سگی را نزدیک مجلس عینک به آن زدند و اسمش را "آیت الله" گذاشتند. این در زمان آن [مصدق] بود که اینها فَخر می‌ کنند به وجود او. او هم مُسلِم نبود. من در آن روز در منزل یکی از علمای تهران بودم که این خبر را شنیدم که یک سگی را عینک زده‏ اند و به اسم "آیت اللّه‏" توی خیابانها می‏ گردانند. من به آن آقا عرض کردم که این دیگر مخالفت با شخص نیست؛ این [مصدق] سیلی خواهد خورد و طولی نکشید که سیلی را خورد و اگر مانده بود سیلی بر اسلام می ‏زد.». در حالی که سایت رسمی کاخ سفید در متن سخنان ترامپ از عبارت خلیج فارس استفاده کرده، پاسدار ظریف اگر ذره ای شرافت و شرم داشته باشد، پیرامون سخنان خمینی در مورد مصدق حداقل اعلام برائت می کند. اما از آن جا که پاسدار جواد ظریف از مدافعان سرسخت خمینی است، نه فقط نمی خواهد و نمی تواند چنین کند، بلکه استناد او به دکتر مصدق و کودتای ۲۸ مرداد برای مقابله با خطای ترامپ، فقط یک حقه بازی و کلاه برداری از تاریخ است. کارگزاران ولایت خامنه ای که همواره پیرامون مقاومت مدنی زنان ایران، دلواپس ناموس هستند و بلوا به راه می اندازند، این بار «رَگ غیرت» شان در مورد خلیج فارس به جوش آمده و این مساله هم «ناموسی» شده است. همگان می دانند که یکی از ثمرات استبداد مذهبی حاکم بر ایران این است که تعدادی نه چندان اندک از زنان به خاطر فقر و بی خانمانی مجبور به تن فروشی شده اند. صادق خرازی که در وفاداری او به حاکمیت تردیدی وجود ندارد می گوید: «مسئولان قضایی دهانها را مُهر نکنند، بگذارند این ننگ را ما بگوییم و دیگران نگویند که در شهر تهران در یکی از محله‌‌ ها هزار زن روسپی هست که فرزندان شان یا فروخته می‌‌شوند یا در آشغالدانی پیدا می‌شوند.». از این مهم تر سالهاست که «ناموس» ایرانی در هتلها و کاباره های دوبی، دوحه، آنتالیا، استانبول و...به حراج گذاشته شده است. بنابرین سرچشمه اصلی به «جوش» آمدن «رگ» کارگزاران ریز و درشت حکومت، بیش از آن که ناشی از بالا رفتن فشار خون باشد، به علت اعلام سیاست جدید آمریکاست که اگر به طور جدی عملیاتی شود، شاهرگ دلواپسان را خشک می کند. جالب این که «رَگ غیرت» حاکمان ایران هنگامی که بشار اسد و رژیم او از واژه «خلیج عربی» استفاده می کنند و در اسناد رسمی رژیم سوریه هم «خلیج عربی» درج شده است، یَخ می زند. آخوندهای بلواگر به روی مبارک شان نمی آورند که بسیاری از متحدان عزیزشان در عراق در مورد خلیج فارس یا از واژه خلیج عربی استفاده می کنند و یا تخفیف می دهند و فقط به گفتن خلیج بسنده می کنند. خلاصه آن که حکام تبهکاری که تا توانسته اند علیه مردم و علیه آب، خاک و هوای ایران دست به جنایت و خرابکاری زده اند، نمی توانند خود را حافظ سرزمین و تاریخ ایران معرفی کنند. میهن آخوندهای حاکم جیب گشادشان است و حکام ستمگر ایران، مردم ایران را به زنجیر و خاک کشور را به توبرِه کشیده اند. این جلادان و شیادان هرگز مدافع مردم و کشور نبوده و نخواهند بود و نقش آنان ویران کردن کشور و به فقر و فلاکت کشاندن هرچه بیشتر مردم ایران است.

Monday, October 23, 2017

اقلیم بهانه است. منصور امان.

اقلیم بهانه است منصور امان جمهوری اسلامی در ادامه سیاست جنگ افروزی و بُحران سازی خارجی، جبهه جنگی جدیدی را گشوده است. پس از لُبنان، غزه، سوریه، عراق، یمن و بحرین، این بار اقلیم کُردستان عراق است که آماج مُداخله گری رژیم مُلاها می گردد. بهانه ای که حاکمان ایران برای صف آرایی جنگی در برابر اقلیم تراشیده اند، یک دستاویز شناخته شده و در فرهنگ سیاسی رژیم ولایت فقیه است. آنها می گویند جای پای "دُشمن" را در همه پرُسی اقلیم ردیابی کرده اند و از شناسایی سایه حُضور اسراییل و آمریکا در مرزها خبر می دهند. با این حال چنین می نماید که علت اصلی نگرانی و جبهه گیری هیستریک رژیم مُلاها، از سرچشمه ای خانگی سیراب شود که شاخه بُزُرگ آن از سیاست داخلی و شاخه کوچکتر از سیاست خارجی جاری شده است. یک پیشینه هراس آور رژیم استبدادی – مذهبی، همه پُرسی اقلیم را که مُداخله جامعه در تعیین سرنوشت خویش و گسترش حُقوق آن را وعده می دهد، به دُرُستی تهدیدی علیه ثبات خود می پندارد. رفتار حاکمان جمهوری اسلامی با میلیونها شهروند کُرد ایرانی و تحمیل چهار دهه سرکوب و تبعیض بر آنها، جای خوش بینی زیادی نسبت به بی تاثیر بودن این تحول دموکراتیک در همسایگی "اُم القُرا" بر رُشد و پا سفت شدن مُطالبات آنها به جا نمی گذارد. آنچه که کُردستان را برای حُکومت به مساله ای حساس و امنیتی تبدیل می کند، فقط تاثیرات بیرونی نیست. واقعیت این است که گذشته از پیشینه تاریخی مُبارزه و حرکت کُردها برای کسب حُقوق ملی در دوران سلطنت رژیم پهلوی، جانشینان آن نیز به تلخی به یاد می آورند که چگونه در کردستان نخُستین سنگرهای مُقاومت توده ای و سازمانیافته علیه استبداد مذهبی بر پا گردید و شهرهای و کوه های آن برای یک دهه ستادهای اُستوار مُبارزات دموکراتیک و سراسری بودند همزمان، برخورد وحشیانه و خونبار نو به قُدرت رسیده ها در کشور با مردُم کُردستان و مُطالبات آنها، جای پایی برای حُکومت - در هر شکل و با هر لباس – در این بخش از کشور به جا نگذاشته است. سال ۵۸ برای کردستان با اعدامهای خیابانی، بُمباران و مُحاصره شهرها و قتل عام روستاییان آغاز گردید و پس از آن نیز "نظام" تنها با اشغال نظامی، راه اندازی دستجات مُزدور، فشار امنیتی و اقتصادی توانسته خود را تحمیل کند؛ حُضوری که به دلیل نداشتن مشروعیت عینی، محصولی جز یک هژمونی لرزان و اتکا ناپذیر ندارد. واقعیت مزبور را تداوُم مُبارزه و مُقاومت در سه دهه گُذشته مُستند می سازد. شهرهای بُزُرگ کُردستان به تناوُب شاهد اعتراضهای گسترده خیابانی بوده است، حرکتهای مُتشکل کارگری ادامه داشته و روند تشکُل یابی بخشهای فعال جامعه کُردستان یک مُنحنی رو به بالا را نشان می دهد. کوشندگان اجتماعی، هُنرمندان مُستقل، اندیشورزان، فعالان صنفی و جُز آنها در صحنه کار و زندگی حضوری نیرومند و تاثیرگذار دارند و در کنار آنها سازمانها و گروههای مُخالف، با وجود چهار دهه سرکوب و پیگرد بی رحمانه همچنان در حیات سیاسی- اجتماعی کُردستان نقش مُهمی بازی می کنند. این پیشینه مُبارزاتی و توانایی آن برای گره خوردن و تلاطُم افکندن در مُبارزات سراسری در کنار عامل ذهنی طرد اجتماعی حُکومت، کُردستان را به بُشکه باروتی برای "نظام" بدل کرده است که کابوس انفجارش مونس شب و روز آن است. ویژگی فرا منطقه ای مُبارزه دموکراتیک در کُردستان همچنین از آن رو که سیاست تبعیض گرا و ضد ملی حُکومت سایر بخشهای ملی و فرهنگی کشور را نیز به گونه ای مُشابه آماج خود قرار داده، حساسیت "نظام" به تحولات در این کانون را به دوچندان افزایش داده است. بعد از همه پرسی بنابراین، همه پُرسی اقلیم هم برای حُکومت و هم برای مردُم کردستان نقش کاتالیزاتوری برای بیان و انعکاس خواسته ها و منافع جُداگانه شان را بازی می کند. در یکسو خلق کُرد قرار دارد که از تحولات در همسایگی خویش برای مُبارزه فشُرده تر و همه گیر تر علیه تبعیضهای قومی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی سود خواهد جست و در سوی دیگر رژیم جمهوری اسلامی ایستاده که برای جلوگیری از این امر، رویداد مزبور را بهانه ای برای صف آرایی و لشکر کشی علیه مردُم کردستان قرار داده است. شاهد این امر را از یکطرف خُروش شادی در شهرهای بُزُرگ و کوچک کُردستان و تسخیر خیابانها از سوی انبوه مردُم و از طرف دیگر، هُجوم نظامی – امنیتی حُکومت به اُستانهای غرب کشور و تلاش افسار گُسیخته برای هراس افکنی در میان شهروندان کُرد ارایه کرد. سپاه پاسداران نیروی زمینی خود را به کُردستان گُسیل داشت تا "مانور امنیتی" برگُزار کند. در شهرهای پُرجمعیت، حُکومت نظامی غیر رسمی برقرار گردید. نیروهای ضد شورش از نُقاط دیگر کشور گردآوری و به کُردستان اعزام شدند. هواپیماهای جنگی بر فراز شهرها به جولان درآمدند و در بانه و سردشت و پیرانشهر برای به وحشت انداختن شهروندان، دیوار صوتی را شکستند. کوشندگان دستگیر شده یا مورد پیگرد و آزار قرار گرفتند. هیچ صحنه ای از این روشن تر نمی توانست به گونه عینی و لمس پذیر تضاد موجود بین خواست و داوری مردُم کُردستان با مصلحتها و منافع استبداد مذهبی را یکجا و رودروی هم به نمایش بگذارد. برهم خوردن نقشه بی تردید فاکتور خارجی نیز در شکل گرفتن رویکرد تهاجُمی و جنگی رژیم ولایت فقیه دخیل است، اما و برخلاف آنچه که حواشی سیاسی پراکنده در اطراف "خیمه نظام" وانمود می کنند، مساله خارجی نه خاستگاه اصلی سیاست حُکومت است و نه گِرد نگرانی از حضور اسراییل و آمریکا شکل گرفته. جُدا شدن حساب اقلیم کُردستان از دولت عراق، از دو زاویه حسابهای رژیم جمهوری اسلامی را بر هم می زند و سرمایه گذاریهای هنگُفت آن را به نیست بدل می سازد. شکست مُدل فرقه ای ۱) نخُست از آن رو که این گام زیر شکست مُدل فرقه ای دولت در عراق که رژیم جمهوری اسلامی مُروج و پاسدار آن است، مُهر و امضا می گذارد. رژیم ولایت فقیه بُزُرگترین مُدافع و بیشترین سود برنده از اُلگوی توزیع قُدرتی است که اشغالگران عراق و در راس آنها ایالات مُتحده آمریکا پس از فروپاشی رژیم صدام حُسین بر این کشور تحمیل کردند. رژیم ولایت فقیه در شکافهای مذهبی و قومی سلاح موثری برای جلوگیری از ایجاد ساختارهای مدنی و تنظیم دموکراتیک مُناسبات قُدرت یافته است. فقط در سایه نبود چنین روابطی است که رژیم توسعه طلب جمهوری اسلامی می توان با کارت اکثریت کمی جمعیت شیعی بازی کند و آن را به مثابه منبع قُدرت به کار گیرد. اگر به کارنامه رژیم جمهوری اسلامی و مُزدوران بومی آن در دولت فرقه ای عراق همچون آقای مالکی نظری انداخته شود، به روشنی می توان دید که چگونه حاکمان ایران و دست نشاندگان شان وحدت ملی عراقی را لگدمال کرده و با تحمیل استبداد فرقه ای شیعه بر این کشور و تلاشی درونی آن، عراق را گام به گام به پرتگاه تجزیه جُغرافیایی نزدیک تر کرده اند. از این زاویه، لفاظی و ابراز نگرانی امروز آنان در باره "یکپارچگی عراق" بیشتر یک ژست نچسب و ریشخند آمیز به نظر می رسد. از دست دادن سنجار ۲) از سوی دیگر، جدایی اقلیم بر نقشه های حاکمان ایران برای ایجاد کُریدوری زمینی بین "اُم القُرا" تا مدیترانه را نیز خط باطل می کشد. آنها به سختی برای گشودن یک مسیر تدارُکاتی زمینی با هدف تغذیه و سازماندهی نیروهای بُنیادگرایان گوناگونی که در سه کشور عراق، سوریه و لُبنان به استخدام درآورده اند، تلاش می کنند. پیوند جغرافیایی بین کانونهای و نیروهای تحت نفوذ خود در راستای سیاست خارجی توسعه طلبانه رژیم ولایت فقیه قرار دارد که ایجاد حوزه نفوذ و کانون صُدور بُحران، جهتگیری استراتژیک آن به شمار می رود. در پازل این طرح، مرز سنجار در غرب اقلیم، یک قطعه چشم پوشی ناپذیر است. این نوار ۳۰ کیلومتری در امتداد مرز سوریه و عراق، هم اکنون از سوی حزب کُردی "اتحاد دموکراتیک" (سوریه) و نیروهای مُسلح آن موسوم به "یگانهای مُدافع خلق" و نیز "یگانهای مقاومت شنگال" (یزیدیهای عراق) پایش می شود و به همین دلیل مُناسبات تیره ای را بین دولت اقلیم و دو جریان یاد شده شکل داده است. جمهوری اسلامی که از بی ثباتی در این منطقه و تخاصُم بین جریانهای کُردی منافع روشنی می برد، نیروی زیادی را صرف دامن زدن و پایدار کردن آن کرده است و در این راستا از کانال "حشد الشعبی" بخشی از تدارُکات مالی و تسلیحاتی نیروهای مُستقر در منطقه مورد مُناقشه با اقلیم را تامین می کند. تقویت اقلیم در هر شکل به گونه ای که مُوازنه موجود را بر هم زند، یک عامل منفی در ایجاد کُریدور به حساب می آید. روشن است که دولت آینده اقلیم مُناسبات گُسترده تری با آمریکا و رُقبای منطقه ای جمهوری اسلامی خواهد داشت و تلاش خواهد کرد از رقابت بین بازیگران خارجی بیشترین بهره برداری را به سود خود ببرد. تسلُط و تحکیم مرزهای اقلیم در غرب و نیز شرق (مرز ایران) از اجزای گُسست ناپذیر این جهتگیری است. برآمد: نگرانیهای خارجی جمهوری اسلامی پیرامون همه پُرسی یا جُدایی کُردستان عراق، ربطی به منافع ملی ایران به گونه فراگیر و کُردستان ایران به طور ویژه ندارد. این امر بیشتر تشویشهای رژیمی توسعه طلب و فرقه گرا را بازتاب می دهد که در برآوردن منافع و نقشه تحقُق آن به سدی خارجی برخورد کرده است. مُستقل از آنکه اقلیم سرنوشت خویش را چگونه رقم بزند، جامعه ایران نمی تواند شریک این نگرانیها باشد. آنچه که نمی توان و نباید نادیده گرفت، زاویه داخلی حملات رژیم حاکم به اقلیم است که در جوهره خود بر تداوم سُلطه سرکوبگرانه و تبعیض آمیز آن بر جمعیت کُرد ایرانی تمرکُز دارد؛ چیزی که به ویژه از جانب "خودی"های "اصلاح طلب" و هیچکاره های سیاسی از نوع "ملی مذهبی" زیر پوشش مُخالفت دلسوزانه با "تجزیه طلبی" لاپوشانی می شود. این دستاویز، چُماق سُنتی تمامی رژیمهای مُستبد حاکم بر ایران و خدمتگزاران با یا بی جیره و مواجب آنان برای توجیه و مشروعیت دادن به سیاست سرکوب دولت مرکزی "خودی" بوده است. بدون مرزبندی روشن با این رویکرد در همه اشکال تجلی آن و نفی بدون قید و شرط مُناسبات مُبتنی بر آن در همه قلمروهای حضورش، دلسوزی برای "تمامیت ارضی" با چاشنی همدردی با شهروندان کُرد، ریاکاری ناب است. آنچه که باید محکوم شود نه همه پُرسی اقلیم و حق مردُم برای ابراز رای و اراده خود، بلکه سیاست خارجی تجاوزگرانه و مُداخله جویانه حاکمان جمهوری اسلامی است که از عراق تا لُبنان رد پایی مُخرب و خونین از خود به جا گذاشته است. در امتداد این خط جامعه مدنی با ارزشهای دموکراتیک آن به زیر کشیده شده است و توحُش فرقه ای فرمان می راند. راه جلوگیری از تلاشی، انحطاط و تجزیه کشور، به رسمیت شناختن حُقوق جامعه و تمامی بخشهای آن و شریک گرداندن دموکراتیک آنها در تعیین مُقدرات خویش و کشور است. استبداد مذهبی فرسنگها از این رویکرد فاصله دارد چون آن را در تضاد با منافع و سُلطه انحصاری خویش می بیند. رژیم مُلاها برای غلبه بر این تضاد، لگدمال کردن حُقوق، هُویت، کرامت و خواسته های جامعه را پیشه کرده است و به این ترتیب روندهای واگرایی ملی، قومی، فرهنگی و مذهبی که در واکُنش به آن به حرکت در می آید را به جریان می اندازد و تقویت می کند. آنچه که "وحدت ملی" خوانده می شود، امروز هیچ دُشمن غدارتری از رژیم جمهوری اسلامی ندارد. منبع: نبردخلق شماره ۳۹۰، دوشنبه اول آبان ۱۳۹۶ - ۲۳ اکتبر ۲۰۱۷

محمد نظری، تو "بی کس" نیستی، ما همه از یک تباریم.لیلا جدیدی.

محمد نظری، تو "بی کس" نیستی، ما همه از یک تباریم/.... لیلا جدیدی /... آقای محمد نظری! نزدیک به ۴۰ سال است که مردم سرزمین ما در زندان بزرگ جمهوری اسلامی در اسارت هستند. بیکار، بی مزد، اخراجی، زحمتکش فقیر، کودک کار، دانشجوی ستاره دار، زن سنگسار شده، کولبر تیر خورده، اعدامی، اخراجی ... در کشوری بی قانون. بی عدالتی را با رنج تحمل کرده ایم و یا به تبعید اجباری رفته ایم. ما درد ترا درک می کنیم، زیرا تو در شرایطی بدتر، در زیر یک سقف کوتاه و دهشتناک که حتی از درمان مناسب حال و روزت محروم بوده ای، ۲۴ سال را آنهم بدون یک روز مرخصی گذرانده ای. پس باور کن نمی توانیم رنجی که کشیده ای را در نیابیم و نمی توانیم جزیی از این خانواده بزرگ و زیر تیغ ستمکار استبدادی مذهبی نباشیم. چندی پیش، محمد نظری در نامه ای نوشت: "در سالهای اخیر با نامه نگاریهای متعدد به رووسای حکومت، منجمله رییس قوه قضاییه، دادستان کل کشور، دادگاه مهاباد و حتی شخص وزیر اطلاعات تلاش کردم تا از راه قانونی پیگیر وضعیت پرونده ام باشم. اما همگی آنها بی پاسخ ماندند." وی سه ماه پیش از شروع اعتصاب غذای خود که اکنون بیش از ۸۰ روز از آن می گذرد، گفته است که مسوولان قضایی از انجام اقدامات لازم برای درمان بیماری قلبی او جلوگیری می کنند. او در اسفند ۱۳۹۵ هم در نامه ای که از زندان منتشر کرد، نوشت: "در سالهای ۸۰ از من خواستند تا پنج میلیون تومان وثیقه فراهم کنم تا با آزادی مشروط من موافقت کنند، ولی من نتوانستم این مبلغ را فراهم کنم. دو نفر از همبندان با پرونده مشابه با وثیقه توانستند آزاد شوند." این همه در حالی است که طبق قوانین خود این حکومت او می بایست چهار سال و نیم پیش آزاد می شد. محمد نظری اکنون "کارد به استخوانش رسیده" و دست به اعتصاب غذایی زده است که ادامه زندگی او را تهدید می کند. او در نامه اش از ما ، از خانواده بزرگ خود، از مردم ایران و همه آنها که درد او را کمابیش حس می کنند، خواسته است به یاری اش برویم. آقای رضا شهابی، کارگر زندانی، روز ۲۶ مهر در نامه ای از زندان پس از شرح حال دردناک خود در سالهای اخیر و در اسارت گوشزد کرد که "تنها ضامن آزادی" وی و "دیگر همقطاران در بندش" ، حمایت همبندان، خانواده، همکاران، حامیان حقوق بشر و مدافعان حقوق انسانی در ایران و در سطح بین المللی بوده است. اکنون ما به عنوان خانواده محمد نظری و مدافعان حقوق انسانی وی وظیفه یاری رساندن به وی را بر دوش داریم. هموطنان و مدافعان حقوق بشر و به ویژه هموطنان کرد! نگذاریم صدای او خاموش شود. همه ابتکارات خود را به خرج دهیم، از نوشتن نامه، شرکت در فعالیتهای شبکه های اجتماعی تا کمک رسانی در محل و برگزاری تجمع. بگویید و پای بفشارید: محمد نظری تنها نیست، ما همه یک خانواده هستیم.

Saturday, October 21, 2017

دست رد خامنه ای و سپاه پاسداران بر سینه خاتمی.منصور امان.

فراسوی خبر... یکشنبه ۳۰ مهر دست رد خامنه ای و سپاه پاسداران بر سینه خاتمی منصور امان به ظاهر می تواند یک طنز تلخ جلوه کند که در آن همان هنگام که حُجت الاسلام مُحمد خاتمی برای اعلام حمایت از بدنام ترین زیرمجموعه باند رقیب به میدان می شتابد، چوب تعلیمی آقای خامنه ای به گونه تحقیر کننده ای به استقبالش می آید. نه، این یک مُعادله سیاسی جدی است که از هنگام تن دادن "اصلاح طلبان" حُکومتی به ایفای نقش "تدارُکچی"، مُناسبات بین آنان و باند حاکم را شکل داده و به همان میزانی که ثبات می یابد، ابعاد زننده تر و گاه مسخره تری پیدا می کند. آقای خاتمی سُقوط باند ولی فقیه به گرداب یک بُحران خارجی تازه را فُرصتی برای عرضه خویش و خدمات "اصلاح طلبان" تخمین زده بود. او می پنداشت با خرج اندکی وقاحت و ایستادن در کنار سپاه پاسداران، نماد قهر و فساد دستگاه آقای خامنه ای، گامی به سوی ترمیم روابط و یادآوری ظرفیتهای باند اخراج شده برخواهد داشت. به راستی نیز چه فُرصتی از این بهتر می توانست برای یک مشاطه گر باسابقه اما بیکار دست بدهد. آقای ترامپ، "نظام" را پیش انداخته و به سمت "برجامهای یک و دو و سه و غیره" می راند و ابزار اقتدار حاکمیت به گونه خطرناکی بر سیبل هدفگیری طرفهای خارجی نشانده شده است. در یک شرایط عادی، لابی گری حُجت الاسلام خاتمی شاید قادر بود فشاری را که بر دوش نزار "آقا" و نظامی امنیتیهای داغ شده اش سنگینی می کند، تخفیف دهد، اما این هم یک بداقبالی دیگر سیاستمدار نگون بخت است که عقربه های بُحران سنج در بیت آقای خامنه ای، شرایط را هر چیزی جُز عادی نشان می دهند. رییس جمهور پیشین مُلاها ثابت کرده است که فُرصت طلب کارکُشته ای است، اما زمان سنجی برای به کار انداختن آن قوی ترین توانایی او نیست. هم از این روست که ابتکار سیاسی اش به عقب کمانه کرد و "سید خندان" هم چوب را خورد و هم پیاز را! به راستی اگر چشم اشتیاق آقای خاتمی و دوستان به "اصلاح" منفعت بار مسیر قُدرت و ثروت آنان را به نزدیک بینی سیاسی دُچار نمی کرد، مُدتها پیش باید درمی یافتند که آقای خامنه ای و باندش شریک نمی خواهند. بدتر از آن، همانگونه که رویداد هفته گذشته نشان دارد، آنها حتی برای آقای خاتمی در نقش پادو هم حاضر به کنار گذاشتن سهمی نیستند. آقای علی خامنه ای و سپاه پاسداران به حُجت الاسلام خاتمی و بقایا نیازی ندارند، آنها هستند که به این دو مُحتاج هستند. "اصلاح طلبان" می ترسند از "نظام" بگسلند، زیرا سراب "اصلاحات" را فقط در این برهوت بی آب و علف که از دُو خرداد ۷۶ در آن سرگردان هستند می توانند بفروشند. از همین روست که پایه های "نظام" هر چه لرزان تر می شود، رفتار سیاسی آنان هم بُزدلانه تر و بنده وار تر می شود.

Friday, October 20, 2017

شعارهای مردمی در هماوردی با جنگ طلبی رژیم.زینت میرهاشمی.

شعارهای مردمی در هماوردی با جنگ طلبی رژیم زینت میرهاشمی سخن پراکنیهای امامان جمعه در تهران و شهرهای دیگر در روز آدینه ۲۹ مهر، با تقلید از صحبتهای اخیر خامنه ای شامل؛ دفاع از حرم، تبلیغ برای مدافعان حرم، با خاک یکسان کردن تل آویو و حیفا، مجیز گویی از سپاه پاسداران، دشنام دادن به کردهای اقلیم کردستان، دفاع از بشار اسد و تو دهن ترامپ زدن، مشت کوبیدن دشمنان بر آب و.... بود. در حالی که بوی تعفن جنگ طلبی و کشت و کشتار از صحبتهای این خدمتگزاران ولی فقیه محیط زیست ایران را آلوده کرده، شعارهای مردمی در اعتراضها و تحصنهای خیابانی غارت شدگان در شهرهای مختلف، همه دم و دستگاه حکومتی را به چالش گرفته است. جنبش غارت شدگان و حرکتهای اعتراضی مردمی که به وسیله موسسه های مالی مجوز دار حکومتی غارت شده اند هر روز ابعاد گسترده تری به خود می گیرد. گسترده و همگانی بودن این جنبش و وابسته بودن آن به قشرهای متفاوت جامعه و مهم تر از آن حضور چشمگیر زنان، به این جنبش ویژه گیهایی در خور توجه داده است. شعارها در تظاهرات گسترده مردم غارت شده در اهواز در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه ۲۶ و ۲۷ مهر و همچنین طی روزهای گذشته در تهران و شهرهای دیگر، قابل توجه است. شعارهایی مانند: «سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن»، «یک اختلاس کم بشه مشکل ما حل می شه»، «نه شرقی ام نه غربی ام، فقط علیه دزدی ام»، «مرگ بر این دولت مردم فریب، مرگ بر باند مافیایی بانک مرکزی»، «اسلام رو پله کردند، مردمو ذله کردند» و... مجموعه ای از خواسته ها و نیازهای برحق مردم را بیان می کند که در نقطه مقابل سیاستهای رژیم و در شکل اعتراض در کف خیابان خود را نشان می دهد.

رویدادهای هنری ماه (شهریور۱۳۹۶).فتح الله کیائیها.

رویدادهای هنری ماه (شهریور۱۳۹۶) فتح الله کیائیها سرآغاز شروع سخت است و دردناک. در یک آگهی می توان خواند که از شاملو و آیدا و آشیانه عشق جاودان شان ، دکه ای ساخته اند به ریاکاری تا جماعتی شیفته را آنچه در انبان است بدزدند و چون قصابان ساطور بر دست، ابتذال را در هر کوی و برزن تقسیم به نسبت کنند و دکه بازار ریاکاری اصلاح طلبی دینی را این بار با نام و خاطر مردی بزرگ از تبار خلق، آب و جارویی دگرگونه کنند. اگرچه در همه جا متداول است که خانه و محل زندگی مشاهیر را چونان موزه ای گرانبها در معرض بازدید عموم می گذارند، اما نه برای سودجویی که برای معرفی آنها و آثارشان و این که چه کرده اند با فرهنگ یک قوم و یک ملت. اما در دکه بازار ولایت ام القرا هر چه به چشم می خورد، ریاکاری است و سود جویی و به ابتذال کشاندن تمامیت فرهنگ یک ملت. این مشاطه بازار در حالی به برگزاری تور بازدید از خانه شاملو و آیدا پرداخته که تجمع دوستدارانش را بر مزارش بر نمی تابد، که این خود نشانه ای است از کاسبکاری دینی در جمهوری ولایی و آنهم البته از نوع اصلاح طلبانه به پیسی افتاده. اگرش پرسیدند: بگوییدشان در پیکار تاریکی نخواست تاریکی را سپر کند. نقره داغش کردند. موسیقی گامهایی اولیه ولی محکم در اعتراض به لغو کنسرتها در خبرها آمده بود که یک خانواده خوش فکر و مصمم مشهدی به دنبال لغو پی در پی کنسرتها در این شهر، در اعتراضی که در نوع خود کم نظیر است، اقدام به راه پیمایی ۶۰ روزه به دور ایران کردند. فریادی چنان رسا که کیهان کلهر و حسین علیزاده را به دیدارشان کشاند. کلهر و علیزاده در این دیدار ضمن ابراز خرسندی از ملاقات با این خانواده، از حرکت جالب آنها در حمایت از اهالی موسیقی و فرهنگ ایران تقدیر کردند. احمد مهرچیان ۴۳ روز قبل به همراه همسرش دکتر زهره براتی، پسر ۴ ساله‌‌اش کورش و دختر ۶ ساله‌ ‌اش باران، راهپیمایی خود را با شعار "حق داریم آوازهای سرزمین مادری را در شهرمان بشنویم" از شهر مشهد آغاز کرده اند و طی این سفر طولانی ضمن حمایت از فرهنگ موسیقی کشورمان، به دیدار اساتید مختلف این رشته در شهرهای مختلف می روند. احمد مهرچیان درباره واکنش مردم به حرکت آنها گفت: "خوشبختانه برخوردهای بسیار جالبی را از سوی مردم خونگرم مناطق مختلف کشورمان شاهد هستیم. به هر منطقه که می‌ رویم با صحنه ‌های بسیار جالبی روبرو می ‌شویم." زهره براتی نیز گفت: "پس از انعکاس خبر راهپیمایی ما در رسانه ‌ها، شاهد هستیم که بسیاری از مردم کشورمان از آن حمایت کرده‌ اند و این برای ما بسیار جالب است. به هر جا که می ‌رویم مردم ما را می ‌شناسند و بسیاری نیز نشان می ‌دهند که شعار "حق داریم آوازهای سرزمین مادری ‌مان را در شهرمان بشنویم" تا چه حد برایشان دغدغه است." حسین زمان در دولت حقوق شهروندی همچنان ممنوع الکار حسین زمان٬ خواننده موسیقی پاپ، می ‌گوید از ۱۵ سال قبل تاکنون ممنوع ‌الکار شده و درخواستش برای فعالیت هنری در دولت حسن روحانی نیز بی‌ نتیجه مانده است و دولت دوازدهم باید تکلیف وی را در این زمینه مشخص کند. "ایلنا" روز سه‌ شنبه ۱۴ شهریور به نقل از آقای زمان نوشت که وزارت ارشاد نیز همان پاسخ دوره ریاست جمهوری محمود احمدی ‌نژاد را به وی داده‌است. او که به گفته خودش از دوران محمد خاتمی و نزدیک به ۱۵ سال پیش٬ ممنوع ‌الکار شده، افزود: "در دوره هشت ساله دولت آقای احمدی ‌نژاد من بارها به وزارت ارشاد رفتم، ولی هر بار به من گفتند ما نمی ‌توانیم به شما مجوز بدهیم." وی در اظهاراتی کنایه ‌آمیز اضافه کرد: "گفته بودند در این دولت (دولت روحانی) هم تدبیر هست و هم امیدواری. از این رو چندین بار به وزارت ارشاد و دفتر موسیقی و معاونت امور هنری ارشاد مراجعه کردم که آنها همین پاسخ دوره احمدی‌ نژاد را به من دادند". رامین فتاحی پور و همکاری آهنگین با مهاجران در پایان سال تحصیلی گذشته و آغاز تعطیلات تابستانی در ایالت "نورد راین وِستفالن" آلمان، بزرگترین ارکستر دانش ‌آموزی این ایالت در "دورتموند" اثری از آهنگساز ایرانی، رامین فتاحی‌ پور که به عنوان مهاجر در آلمان زندگی می ‌کند را در تالار مدرسه "گارتنشتات" Gartenstadt بر صحنه برد. این ارکستر ۵۰ نفره که تاکنون تجربه اجرای آهنگهای شرقی را نداشت، توانست اثر تلفیقی فتاحی‌ پور را به خوبی اجرا کند. ۵ نوازنده ایرانی، عارف ابراهیم ‌پور (کمانچه)، بهنام خاتمی (نی)، بابک خزایی (تار)، رامین فتاحی ‌پور (پیانو) و اسکندر آبادی (تنبک و دف) این ارکستر سمفونیک را همراهی می‌ کردند و بخشهای ویژه ایرانی اثر را می‌ نواختند. به جز غزل دهواری که در این ارکستر فلوت می‌ نوازد، دانش ‌آموزان دیگری از کشورهای گوناگون هم در این ارکستر فعالیت دارند. سینما جشنواره فیلم دهوک در اقلیم کردستان عراق پنجمین دوره جشنواره بین‌ المللی فیلم دهوک شامگاه 18 شهریور در شهر "دهوک" در اقلیم کردستان عراق با نمایش فیلم "زر" ساخته "کاظم اوز"، کارگران کُرد، آغاز شد. جشنواره فیلم دهوک بر خلاف جشنواره‌ های مجلل سینمایی جهان، در شهری که تا سال گذشته یک شهر جنگ ‌زده بود و با مردمانی که به سینما علاقه دارند، برگزار می ‌شود و از این نظر یک جشنواره کاملا مردمی ‌ست. "شمال صابری"، مدیر هنری این جشنواره گفته است فیلمهای این فستیوال می‌ بایست امیدهای مردم کُرد را بازتاب دهند. جشنواره فیلم دهوک در مکانهای عمومی برگزار می ‌شود و برخی فیلمهای بخشهای مختلف آن هم در کلاسهای دانشگاه به نمایش درمی‌ آیند. در پنجمین دوره جشنواره فیلم دهوک ۱۳۱ فیلم از ۵۰ کشور جهان به نمایش درمی ‌آیند. در این جشنواره بیش از ۱۲۰ سینماگر مهمان نیز حضور دارند. فیلم "مادر" در ونیز "هو" شد تازه ترین ساخته "دارن آرونوفسکی" با نام "مادر" (با بازی "جنیفر لارنس" و "خاویر باردم") که در بخش مسابقه هفتاد و چهارمین دوره جشنواره جهانی فیلم ونیز حضور داشت، به هنگام نمایش برای نمایندگان رسانه ‌ها به شدت هو شد و در پی آن با سِیلی از نقدهای منفی روبرو گردید. اما گذشته از هیاهوی جشنواره ‌ای، "مادر" فیلم غریبی است و به شدت تکان ‌دهنده که تماشای آن هم صبر بسیار می ‌خواهد، هم به دانش زیادی درباره اسطوره ‌ها و داستانهای کهن نیاز دارد. به همین دلیل فیلم ساده ای نیست و همزمان به دلیل وجود خشونت افراطی در پایان آن، می تواند واکنش منفی بسیاری را برانگیزد . با این وجود، کارگردان با سماجت و پشتکار فوق العاده ای تا آخرین پله جنون خود را بالا کشیده و بیننده را نیز با خود به تماشای آن می کشاند. فتوای مرگ برای کارگردان زن فلسطینی "اما من می خواهم فیلمی تکان دهنده بسازم." "میسلون حمود"، کارگردان عرب- اسراییلی قبل از آنکه فیلمی بسازد این جمله را گفته بود و در همان فیلم اول لرزشی را پدید آورد که پس لرزه هایش فتوای مرگ را برایش به ارمغان آورد. "در میانه"، فیلم سنت شکنی که حمود ساخته، داستان سه زن عرب- اسراییلی را روایت می کند که از شهرهای خود به تل ‌آویو کوچ می ‌کنند تا از سنتهای تحمیلی بگریزند. دو زن مسلمان هستند و سومی مسیحی است. یکی وکیلی است در جستجوی همسری که مانند او بخواهد زنجیر سنتها را پاره کند، دومی یک دی جی و همجنس گرا است که گاهی مواد مخدر هم مصرف می کند و سومی اگرچه زنی محجبه است، ولی نمی ‌خواهد با یک مرد مذهبی افراطی ازدواج کند. پس از اکران فیلم، یک روحانی فلسطینی با صدور فتوایی، فیلم را "حرام" و سازنده آن را "مرتد" و مستحق مرگ معرفی کرد. یسلون حمود، ۳۵ ساله، در واکنش به این فتوا می گوید: "این تهدیدها اگرچه من و هنرپیشگان فیلم را نگران کرده، ولی از سوی دیگر بسیاری را به سینما کشاند تا ببینند چگونه فیلمی است که زحمت یک فتوا را برایش کشیده ‌اند." وی می افزاید: "من می ‌خواستم فیلمی بسازم که جامعه بسیار سنتی فلسطینی را منفجر کند. ساختن فیلمی نرم که مردم می ‌خواهند بدون دغدغه آن را ببینند و تکان ‌شان ندهد، هنر نیست. هنرمند وظیفه دارد از واقعیتهایی که اکثریت نمی ‌خواهند ببینند و منکر آن هستند، صحبت کند." تاتر شش داستان از مهشید امیر شاهی بر صحنه تاتر نمایش "در این مکان و در این زمان" به کارگردانی نیلوفر بیضایی، چند تابلو بر اساس داستانهای مهشید امیرشاهی، نویسنده نام ‌آشنای ایرانی ‌ست که به زودی در اکتبر سال جاری توسط گروه تاتر "دریچه" روی صحنه می‌ رود. در دو اجرای نخست این نمایش در ۲۸ و ۲۹ اکتبر سال جاری، مهشید امیرشاهی نیز حضور دارد. "مه دره و گرد راه"، "اسم‌ گذاری بچه سیمین"، "لابیرنت"، "اینترویو"، "در این مکان و در این زمان" و سرانجام بخش کوتاهی از رمان "در حضر" که حال و هوای ماههای نخست انقلاب را بازگو می کند، شش اثری هستند که به نمایش در می آیند. این آثار هرچند در فاصله بین سالهای دهه ۱۳۴۰ تا اواخر ۱۳۵۰ نوشته شده‌ اند، اما روی صحنه و در کنار هم تصویری مرتبط را از ذهن و درگیریهای زن متجدد ایرانی پیش روی تماشاگر قرار می ‌دهند. نیلوفر بیضایی ویژگیهای آثار امیرشاهی را تنوع در سبک، تسلط بر زبان، تاکید بر شخصیتهای زن و رابطه بین زن و مرد، شهامت و تیزبینی و دوراندیشی در صدر انقلاب، تسلط بر طنز و موقعیتهای تراژیک و دفاع از آزادی بیان می داند. به گفته او ویژگی دیگر آثار او این واقعیت است که مهشید امیرشاهی یک نویسنده تبعیدی است و ناگزیر نسلی از جوانان ایرانی از خواندن آثار او محروم مانده ‌اند. در "این مکان و در این زمان"، یکی از شش داستان یاد شده، با هنرنمایی مرتضی مجتهدی، ژاله شعاری و هرمین عشقی و به کارگردانی نیلوفر بیضایی و با موسیقی زنده و آواز آزاده بهرامی (آرتیمس) ۲۸ اکتبر در فرانکفورت روی صحنه خواهد رفت. مریوان در حال و هوای جشنواره بین المللی تاتر خیابانی دوازدهمین جشنواره بین المللی تاتر خیابانی از ۱۷ شهریور در مریوان آغاز شده است. در این دوره از جشنواره، ۳۶۲ هنرمند و بازیگر تاتر حضور دارند. گروه ‌هایی از کشورهای برزیل، اسپانیا، فرانسه و آذربایجان نیز در این جشنواره شرکت کرده ‌اند. جشنواره بین المللی تاتر خیابانی مریوان هر ساله با حضور هنرمندان از سراسر ایران و جهان در مریوان برگزار می ‌شود، بر همین اساس مریوان "پایتخت تاتر خیابانی ایران" لقب گرفته است. آریان منوشکین در آلمان تقدیر شد "آریان منوشکین"، یکی از بزرگترین هنرمندان تاتر فرانسه، در فرانکفورت جایزه گوته را دریافت کرد. به همراه منوشکین به سه خانم هنرمند نیز "نشان گوته" اهدا شد. منوشکین، بانوی ۷۸ ساله تاتر فرانسه، از نیم‌ قرن پیش مدیریت تاتر "دو سولی" را به عهده دارد؛ یکی از مهمترین پایگاههای هنر تاتر در فرانسه، که هم اعتبار هنری و هم تعهد سیاسی آن زبانزد همگان است. خانم منوشکین تاتر سولِی (آفتاب) را در سال ۱۹۶۴ به همراه عده ‌ای از هنرمندان تاتر با شور و شوق فراوان و بر پایه ‌هایی دموکراتیک بنیاد گذاشت. جایزه گوته از ۱۹۲۷ تا کنون هر سال در روز ۲۸ اوت، زادروز شاعر بزرگ آلمان، به یک چهره بزرگ فرهنگی اهدا می‌ شود. این جایزه نقدی است و ۵۰ هزار یورو ارزش دارد. یکی از آخرین کارهای صحنه ‌ای آریان منوشکین، اجرای نمایش "آنا کارنینا"، بر پایه رمان معروف "لئو تولستوی" بود. در این نمایش که در ژوئن ۲۰۱۶ در پاریس به روی صحنه رفت، گلشیفته فراهانی، نقش اصلی را ایفا می ‌کرد. (منابع: دویچه وله، ایرنا، صدای آمریکا، ایلنا، بی بی سی ،رادیو فردا، رادیو زمانه) منبع: نبردخلق شماره ۳۸۹، شنبه اول مهر ۱۳۹۶ - ۲۳ سپتامبر

Thursday, October 19, 2017

زنان در مسیر رهایی (مهر۹۶).اسد طاهری.

زنان در مسیر رهایی (مهر۹۶) اسد طاهری حجاب اجباری در کابینه روحانی تغییر حجاب لعیا جنیدی، معاون حقوقی جدید حسن روحانی، زمینه ساز گزارشهای خبری در داخل و خارج از کشور شده است. خبرگزاری اسوشیتدپرس در گزارشی نوشت، خانم جنیدی بعد از انتصاب به سمت معاونت حقوقی ریاست جمهوری، پوشش اسلامی خود (مانتو و روسری) را تغییر داد و چادر بر سر کرده است. وی به روزنامه شرق گفته است تغییر حجابش به چادر که از سوی اصولگرایان ایران "حجاب برتر" خوانده می ‌شود، به دلیل تقاضای رییس جمهوری بوده و این که گویا بر سر کردن چادر پروتکل دولت است. به نوشته اسوشیتدپرس، با این حال مجله "زنان امروز" که در تهران چاپ می‌ شود، از حسن روحانی پرسیده است بر اساس کدام قانون یا پروتکل، چادر پوشش وزیران زن است؟ لغو ممنوعیت اخراج مادران کارگر شیرده وزارت کار حکم ممنوعیت اخراج مادران کارگر در ایام شیردهی را که از سوی دیوان عدالت اداری صادر شده بود، به طور یکجانبه لغو کرد. هیات عمومی دیوان عدالت اداری روز ۳۱ مرداد دستورالعمل وزارت کار درباره ممنوعیت اخراج مادران کارگر در ایام شیردهی را "خلاف قانون" تشخیص داده و ابطال کرده بود. سمیه گلپور٬ نماینده مجلس، روز سه شنبه 7 شهریور با دادن تذکر به وزیر دادگستری گفت:‌"ابطال این دستورالعمل باعث حذف تدریجی کارگران زن از محیطهای کار و تولید خواهد شد." گلپور که ریاست کمیته بانوان کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران را بر عهده دارد،‌همچنین از نمایندگان مجلس خواست با بازنگری در این دستور‌العمل، آن را به قانون تبدیل کنند. پیشتر علی ربیعی، وزیر کار با اعلام اینکه این وزارتخانه مکاتباتی را در این زمینه خواهد داشت، اضافه کرده بود: "معتقدیم زنان نباید موقع شیر دادن اخراج شوند." وی ادعا کرده بود: "این اقدام به نوعی امنیت شغلی زنان را به خطر می‌ اندازد. حقوقدانهای ما در حال مکاتبه هستند و انشاالله بتوانیم از طریق مراجع بالاتر نظر خود را اثبات کنیم." فضانورد زن آمریکایی رکورد شکست "پگی ویتسون"، فضانورد آمریکایی، اواخر شنبه شب 11 شهریور به وقت ایالات متحده به سیاره زمین بازگشت. وی اکنون صاحب رکورد بیشترین مدت اقامت در خارج از اتمسفر زمین در میان فضانوردان آمریکایی است. پگی ویتسون در سه ماموریت جداگانه در مجموع به مدت ۶۶۵ روز یا یکسال و ده ماه در فضا زندگی کرده است. "گنادی پدالکا"، فضانورد روسی، با ۸۷۹ روز اقامت در فضا صاحب رکورد جهانی است. پگی ویتسون همراه با دو فضانورد دیگر با کپسول فضایی "سایوز" از ایستگاه بین المللی فضایی وارد قزاقستان شد. وی پیش از بازگشت به آمریکا و سفر به زادگاهش هیوستون، به آلمان می رود. ویتسون که متخصص بیوشیمی است، سومین و آخرین ماموریت خود در ایستگاه بین المللی فضایی را نوامبر گذشته آغاز کرد و این ماموریت ۲۸۸ روز ادامه داشت. او در طول ماموریت خود به مدت ۱۰ ساعت راهپیمایی فضایی کرد و نام خود را به عنوان اولین زنی که دو بار فرماندهی ایستگاه فضایی را بر عهده گرفته ثبت کرد. خانم ویتسون که ۵۷ ساله است، همچنین مسن ترین زنی است که به فضا رفته است. او گفته که مطمین نیست ماموریت اخیر، آخرین ماموریت فضایی او بوده یا نه. ورود دست چین شده به ورزشگاهها با استقبال روبرو نشد روز ۱۴ شهریور، چند ساعت مانده به بازی آخر تیم‌ ملی فوتبال، دو خبر به‌ صورت همزمان منتشر شد: رییس فراکسیون زنان مجلس از صدور مجوز حضور برخی نمایندگان زن در ورزشگاه آزادی برای تماشای بازی ایران و سوریه خبر داد و همزمان گفت تا وقتی امکان حضور آزادانه همه زنان در ورزشگاهها میسر نشده، مخالف اینگونه حضور گزینشی زنان است. پروانه سلحشوری گفت: "از طرف وزارت ورزش به بنده و برخی دیگر از خانمهای نماینده مجلس اطلاع دادند که مجوزی جهت حضورمان در استادیوم آزادی برای تماشای مسابقه فوتبال ایران و سوریه صادر شده است. اما من همانگونه که در زمان بازیهای والیبال هم حضور گزینشی در ورزشگاه را نپذیرفتم، اعلام کردم که مخالف این نحوه برخورد با حضور زنان در ورزشگاه هستم و امروز هم به استادیوم آزادی نخواهم رفت." وی افزود: "زمانی که دختران این کشور برای دیدن یک بازی مجبورند با پوشش پسرانه و هزار مشکل خود را به ورزشگاهها برسانند، من به عنوان نماینده این مردم دوست ندارم با یک مجوز خاص در ورزشگاه حاضر شوم و شخصا این نوع برخورد وزارت ورزش با موضوع حضور زنان در ورزشگاه‌ ها را نمی ‌پسندم." درخواست شرایط برابر برای اشتغال بانوان در تاسیسات پارس جنوبی فضای اشتغال در پروژه ‌های پارس جنوبی به گفته فعالان کارگری نسبتاً مردانه است و زنان حضور چندانی در این پروژه ‌ها ندارند. گرچه زنان امکان تحصیل در رشته ‌های مرتبط با نفت و پتروشیمی را دارند، اما به راحتی در پروژه‌ های نفتی استخدام نمی‌ شوند. پارس جنوبی یکی از مهمترین مراکز اشتغال در حوزه نفت و گاز است که اینک با صدور ابلاغیه ‌ای قرار شده زنان امکان برابر برای اشتغال در این حوزه و بهره‌ گیری از فرصتهای آن را داشته باشند. مدیرعامل منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس، روز ۱۹ شهریور با صدور ابلاغیه ‌ای از مدیریت کار و خدمات اشتغال منطقه ویژه پارس خواست با فراهم آوردن شرایط، معرفی نیروهای جویای کار به تاسیسات و با رعایت عدم تبعیض جنسیتی، شرایط برابر را برای اشتغال بانوان و آقایان در تاسیسات پارس جنوبی فراهم سازد. در بخشی از ابلاغیه صادره از مدیرعامل منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس خطاب به مدیریت کار و خدمات اشتغال آمده است: "نظر به إسناد بالا دستی، تاکیدات مقام معظم رهبری و سیاستهای شفاف دولت جمهوری اسلامی و ابلاغیه مقام عالی وزارت تاکید می‌ شود در کلیه موارد جذب در پارس جنوبی (به استثنای اشتغال در سمتهای اقماری و سکوهای دریایی) همه شرکتها و پیمانکاران موظف هستند شرایط برابری را برای بانوان در جذب لحاظ کنند." مهدی یوسفی در این ابلاغیه، ضمن موظف کردن مدیریت کار و خدمات اشتغال به ارایه ماهیانه نتایج اقدامهای صورت گرفته در این حوزه، خواهان اعلام فهرست کارجویان بدون هرگونه تبعیض جنسیتی و در شرایط برابر به شرکتها شده است. یک زن برای اولین بار رسما مسابقه ‌فوتبال مردان را سوت خواهد زد "بینیانا شتاینهاوس"، داور زن آلمانی، قرار است برای نخستین یک مسابقه ‌فوتبال مردان در لیگ آلمان را روز یکشنبه 10 سپتامبر (۱۹ شهریور) سوت زند. تاکنون نه تنها در آلمان، بلکه در تمامی لیگهای اروپایی، هیچگاه زنی مسابقات دسته یک را داوری نکرده است. این مسابقه میان دو تیم "هرتابرلین" و "وردبرمن"، در برلین برگزار خواهد شد. میزبانان این دیدار، پانصد بلیط با نام داور مسابقه "شتاینهاوس" صادر کردند و جهت استقبال از داوری وی، این تعداد از بلیطها را با نصف قیمت به زنان فروخته ‌اند. خانم شتاینهاوس (۳۵ ساله) گفته که پس از ناکامی در فوتبالیست شدن، به سمت داوری روی آورده است. پدر وی نیز تجربه‌ داوری داشته است. وی در رقابتهای فوتبال زنان در جام جهانی فوتبال زنان در ۲۰۱۱، المپیک ۲۰۱۲ و لیگ فوتبال قهرمان زنان اروپا در سال ۲۰۱۷ داوری کرده است. شتاینهاوس در حدود ده سال پیش داوری برای فوتبال مردان را آرزوی خود اعلام کرده بود. وی درباره ‌داوریش گفته است: "با سوت به دنیا آمده‌ام." زنان عربستانی برای اولین بار به استادیوم می روند زنان عربستان به مناسبت روز ملی این کشور، روز شنبه اول مهرماه (۲۳ سپتامبر) برای اولین در تاریخ عربستان سعودی در استادیوم فوتبال ملک فهد در ریاض، پایتخت، حاضر می شوند. در این روز زنان عرب به همراه خانواده ها و در کنار همسران و فرزندان شان در جشنی که به مناسبت روز ملی عربستان برگزار می شود، حاضر خواهند شد. حضور زنان در استادیوم در کنار مردان و در جامعه و کشوری که زنان همچنان در آن حق رانندگی ندارند، امری بی‌ سابقه است. دیوان دادگستری اروپا: قوانین طلاق شرعی علیه حقوق زنان است یک آلمانی با اصلیت سوری زن خود را در سوریه طلاق داده و می‌ خواهد این طلاق را در آلمان نیز رسمیت بخشد. دادستان دیوان دادگستری اروپا با این امر مخالفت کرده است. او می‌ گوید قوانین شرعی تبعیض‌ آمیز هستند. بر اساس گزارش یک متخصص امور خانوادگی اتحادیه اروپا در دیوان دادگستری اروپا، طلاق بر مبنای قوانین شریعت در سوریه در کشور آلمان نمی‌ تواند معتبر شود. "هنریک زاوگ ‌ماندزگارد"، دادستان دیوان دادگستری اروپا، اعلام کرد که طلاق شرعی در سوریه علیه حقوق زنان است و به همین علت نیز در اتحادیه اروپا نباید معتبر شناخته شود. به این ترتیب، دادستان دیوان دادگستری اروپا رایی صادر کرده که حکم دادگاهی در شهر مونیخ آلمان را نقض می ‌کند. موضوع دیوان دادگستری اروپا بررسی طلاق یک زن و شوهر سوری بوده که تابعیت آلمانی دارند و در آلمان زندگی می‌ کنند. این دو در سال ۱۹۹۹ در حمص سوریه ازدواج کرده بودند. شوهر در سال ۲۰۱۳ با حکم دادگاهی شرعی در سوریه همسرش را طلاق داده است. شوهر با حکم این طلاق شرعی به آلمان آمده و از مقامات این کشور خواست که با آن موافقت کنند. رییس دادگاه شهر مونیخ آلمان نیز با این امر موافقت کرد. وی حکم خود را بر مبنای قوانین اتحادیه اروپا مبنی بر به رسمیت شناختن قوانین جهانی در ارتباط با طلاق صادر کرده بود. همسر این مرد این حکم را نپذیرفته و علیه آن به دیوان دادگستری اروپا شکایت کرد. دادستان دیوان دادگستری اروپا در تایید نظر همسر این زن بر این نظر است که قوانین اروپا نمی ‌تواند در این مورد مشخص مورد استفاده قرار گیرد. دادستان دیوان دادگستری اروپا به خاطر یکجانبه بودن طلاق شرعی اسلامی در سوریه، رضایت نامه نوشتاری همسر این مرد را که در آن از حقوق خود می ‌گذرد، بی‌ ارزش دانسته و اعلام کرد قوانین بنیادین اروپا باید برای همه شهروندان کشورهای عضو یکسان باشد و شهروندان نمی‌ توانند از حقوق بنیادین خود بگذرند. (منابع: صدای آمریکا، ایرنا، اعتماد، العربیه، یورونیوز، دویچه وله)

حجاب اجباری در کابینه روحانی.اسد طاهری.

اسد طاهری حجاب اجباری در کابینه روحانی تغییر حجاب لعیا جنیدی، معاون حقوقی جدید حسن روحانی، زمینه ساز گزارشهای خبری در داخل و خارج از کشور شده است. خبرگزاری اسوشیتدپرس در گزارشی نوشت، خانم جنیدی بعد از انتصاب به سمت معاونت حقوقی ریاست جمهوری، پوشش اسلامی خود (مانتو و روسری) را تغییر داد و چادر بر سر کرده است. وی به روزنامه شرق گفته است تغییر حجابش به چادر که از سوی اصولگرایان ایران "حجاب برتر" خوانده می ‌شود، به دلیل تقاضای رییس جمهوری بوده و این که گویا بر سر کردن چادر پروتکل دولت است. به نوشته اسوشیتدپرس، با این حال مجله "زنان امروز" که در تهران چاپ می‌ شود، از حسن روحانی پرسیده است بر اساس کدام قانون یا پروتکل، چادر پوشش وزیران زن است؟ لغو ممنوعیت اخراج مادران کارگر شیرده وزارت کار حکم ممنوعیت اخراج مادران کارگر در ایام شیردهی را که از سوی دیوان عدالت اداری صادر شده بود، به طور یکجانبه لغو کرد. هیات عمومی دیوان عدالت اداری روز ۳۱ مرداد دستورالعمل وزارت کار درباره ممنوعیت اخراج مادران کارگر در ایام شیردهی را "خلاف قانون" تشخیص داده و ابطال کرده بود. سمیه گلپور٬ نماینده مجلس، روز سه شنبه 7 شهریور با دادن تذکر به وزیر دادگستری گفت:‌"ابطال این دستورالعمل باعث حذف تدریجی کارگران زن از محیطهای کار و تولید خواهد شد." گلپور که ریاست کمیته بانوان کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران را بر عهده دارد،‌همچنین از نمایندگان مجلس خواست با بازنگری در این دستور‌العمل، آن را به قانون تبدیل کنند. پیشتر علی ربیعی، وزیر کار با اعلام اینکه این وزارتخانه مکاتباتی را در این زمینه خواهد داشت، اضافه کرده بود: "معتقدیم زنان نباید موقع شیر دادن اخراج شوند." وی ادعا کرده بود: "این اقدام به نوعی امنیت شغلی زنان را به خطر می‌ اندازد. حقوقدانهای ما در حال مکاتبه هستند و انشاالله بتوانیم از طریق مراجع بالاتر نظر خود را اثبات کنیم." فضانورد زن آمریکایی رکورد شکست "پگی ویتسون"، فضانورد آمریکایی، اواخر شنبه شب 11 شهریور به وقت ایالات متحده به سیاره زمین بازگشت. وی اکنون صاحب رکورد بیشترین مدت اقامت در خارج از اتمسفر زمین در میان فضانوردان آمریکایی است. پگی ویتسون در سه ماموریت جداگانه در مجموع به مدت ۶۶۵ روز یا یکسال و ده ماه در فضا زندگی کرده است. "گنادی پدالکا"، فضانورد روسی، با ۸۷۹ روز اقامت در فضا صاحب رکورد جهانی است. پگی ویتسون همراه با دو فضانورد دیگر با کپسول فضایی "سایوز" از ایستگاه بین المللی فضایی وارد قزاقستان شد. وی پیش از بازگشت به آمریکا و سفر به زادگاهش هیوستون، به آلمان می رود. ویتسون که متخصص بیوشیمی است، سومین و آخرین ماموریت خود در ایستگاه بین المللی فضایی را نوامبر گذشته آغاز کرد و این ماموریت ۲۸۸ روز ادامه داشت. او در طول ماموریت خود به مدت ۱۰ ساعت راهپیمایی فضایی کرد و نام خود را به عنوان اولین زنی که دو بار فرماندهی ایستگاه فضایی را بر عهده گرفته ثبت کرد. خانم ویتسون که ۵۷ ساله است، همچنین مسن ترین زنی است که به فضا رفته است. او گفته که مطمین نیست ماموریت اخیر، آخرین ماموریت فضایی او بوده یا نه. ورود دست چین شده به ورزشگاهها با استقبال روبرو نشد روز ۱۴ شهریور، چند ساعت مانده به بازی آخر تیم‌ ملی فوتبال، دو خبر به‌ صورت همزمان منتشر شد: رییس فراکسیون زنان مجلس از صدور مجوز حضور برخی نمایندگان زن در ورزشگاه آزادی برای تماشای بازی ایران و سوریه خبر داد و همزمان گفت تا وقتی امکان حضور آزادانه همه زنان در ورزشگاهها میسر نشده، مخالف اینگونه حضور گزینشی زنان است. پروانه سلحشوری گفت: "از طرف وزارت ورزش به بنده و برخی دیگر از خانمهای نماینده مجلس اطلاع دادند که مجوزی جهت حضورمان در استادیوم آزادی برای تماشای مسابقه فوتبال ایران و سوریه صادر شده است. اما من همانگونه که در زمان بازیهای والیبال هم حضور گزینشی در ورزشگاه را نپذیرفتم، اعلام کردم که مخالف این نحوه برخورد با حضور زنان در ورزشگاه هستم و امروز هم به استادیوم آزادی نخواهم رفت." وی افزود: "زمانی که دختران این کشور برای دیدن یک بازی مجبورند با پوشش پسرانه و هزار مشکل خود را به ورزشگاهها برسانند، من به عنوان نماینده این مردم دوست ندارم با یک مجوز خاص در ورزشگاه حاضر شوم و شخصا این نوع برخورد وزارت ورزش با موضوع حضور زنان در ورزشگاه‌ ها را نمی ‌پسندم." درخواست شرایط برابر برای اشتغال بانوان در تاسیسات پارس جنوبی فضای اشتغال در پروژه ‌های پارس جنوبی به گفته فعالان کارگری نسبتاً مردانه است و زنان حضور چندانی در این پروژه ‌ها ندارند. گرچه زنان امکان تحصیل در رشته ‌های مرتبط با نفت و پتروشیمی را دارند، اما به راحتی در پروژه‌ های نفتی استخدام نمی‌ شوند. پارس جنوبی یکی از مهمترین مراکز اشتغال در حوزه نفت و گاز است که اینک با صدور ابلاغیه ‌ای قرار شده زنان امکان برابر برای اشتغال در این حوزه و بهره‌ گیری از فرصتهای آن را داشته باشند. مدیرعامل منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس، روز ۱۹ شهریور با صدور ابلاغیه ‌ای از مدیریت کار و خدمات اشتغال منطقه ویژه پارس خواست با فراهم آوردن شرایط، معرفی نیروهای جویای کار به تاسیسات و با رعایت عدم تبعیض جنسیتی، شرایط برابر را برای اشتغال بانوان و آقایان در تاسیسات پارس جنوبی فراهم سازد. در بخشی از ابلاغیه صادره از مدیرعامل منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس خطاب به مدیریت کار و خدمات اشتغال آمده است: "نظر به إسناد بالا دستی، تاکیدات مقام معظم رهبری و سیاستهای شفاف دولت جمهوری اسلامی و ابلاغیه مقام عالی وزارت تاکید می‌ شود در کلیه موارد جذب در پارس جنوبی (به استثنای اشتغال در سمتهای اقماری و سکوهای دریایی) همه شرکتها و پیمانکاران موظف هستند شرایط برابری را برای بانوان در جذب لحاظ کنند." مهدی یوسفی در این ابلاغیه، ضمن موظف کردن مدیریت کار و خدمات اشتغال به ارایه ماهیانه نتایج اقدامهای صورت گرفته در این حوزه، خواهان اعلام فهرست کارجویان بدون هرگونه تبعیض جنسیتی و در شرایط برابر به شرکتها شده است. یک زن برای اولین بار رسما مسابقه ‌فوتبال مردان را سوت خواهد زد "بینیانا شتاینهاوس"، داور زن آلمانی، قرار است برای نخستین یک مسابقه ‌فوتبال مردان در لیگ آلمان را روز یکشنبه 10 سپتامبر (۱۹ شهریور) سوت زند. تاکنون نه تنها در آلمان، بلکه در تمامی لیگهای اروپایی، هیچگاه زنی مسابقات دسته یک را داوری نکرده است. این مسابقه میان دو تیم "هرتابرلین" و "وردبرمن"، در برلین برگزار خواهد شد. میزبانان این دیدار، پانصد بلیط با نام داور مسابقه "شتاینهاوس" صادر کردند و جهت استقبال از داوری وی، این تعداد از بلیطها را با نصف قیمت به زنان فروخته ‌اند. خانم شتاینهاوس (۳۵ ساله) گفته که پس از ناکامی در فوتبالیست شدن، به سمت داوری روی آورده است. پدر وی نیز تجربه‌ داوری داشته است. وی در رقابتهای فوتبال زنان در جام جهانی فوتبال زنان در ۲۰۱۱، المپیک ۲۰۱۲ و لیگ فوتبال قهرمان زنان اروپا در سال ۲۰۱۷ داوری کرده است. شتاینهاوس در حدود ده سال پیش داوری برای فوتبال مردان را آرزوی خود اعلام کرده بود. وی درباره ‌داوریش گفته است: "با سوت به دنیا آمده‌ام." زنان عربستانی برای اولین بار به استادیوم می روند زنان عربستان به مناسبت روز ملی این کشور، روز شنبه اول مهرماه (۲۳ سپتامبر) برای اولین در تاریخ عربستان سعودی در استادیوم فوتبال ملک فهد در ریاض، پایتخت، حاضر می شوند. در این روز زنان عرب به همراه خانواده ها و در کنار همسران و فرزندان شان در جشنی که به مناسبت روز ملی عربستان برگزار می شود، حاضر خواهند شد. حضور زنان در استادیوم در کنار مردان و در جامعه و کشوری که زنان همچنان در آن حق رانندگی ندارند، امری بی‌ سابقه است. دیوان دادگستری اروپا: قوانین طلاق شرعی علیه حقوق زنان است یک آلمانی با اصلیت سوری زن خود را در سوریه طلاق داده و می‌ خواهد این طلاق را در آلمان نیز رسمیت بخشد. دادستان دیوان دادگستری اروپا با این امر مخالفت کرده است. او می‌ گوید قوانین شرعی تبعیض‌ آمیز هستند. بر اساس گزارش یک متخصص امور خانوادگی اتحادیه اروپا در دیوان دادگستری اروپا، طلاق بر مبنای قوانین شریعت در سوریه در کشور آلمان نمی‌ تواند معتبر شود. "هنریک زاوگ ‌ماندزگارد"، دادستان دیوان دادگستری اروپا، اعلام کرد که طلاق شرعی در سوریه علیه حقوق زنان است و به همین علت نیز در اتحادیه اروپا نباید معتبر شناخته شود. به این ترتیب، دادستان دیوان دادگستری اروپا رایی صادر کرده که حکم دادگاهی در شهر مونیخ آلمان را نقض می ‌کند. موضوع دیوان دادگستری اروپا بررسی طلاق یک زن و شوهر سوری بوده که تابعیت آلمانی دارند و در آلمان زندگی می‌ کنند. این دو در سال ۱۹۹۹ در حمص سوریه ازدواج کرده بودند. شوهر در سال ۲۰۱۳ با حکم دادگاهی شرعی در سوریه همسرش را طلاق داده است. شوهر با حکم این طلاق شرعی به آلمان آمده و از مقامات این کشور خواست که با آن موافقت کنند. رییس دادگاه شهر مونیخ آلمان نیز با این امر موافقت کرد. وی حکم خود را بر مبنای قوانین اتحادیه اروپا مبنی بر به رسمیت شناختن قوانین جهانی در ارتباط با طلاق صادر کرده بود. همسر این مرد این حکم را نپذیرفته و علیه آن به دیوان دادگستری اروپا شکایت کرد. دادستان دیوان دادگستری اروپا در تایید نظر همسر این زن بر این نظر است که قوانین اروپا نمی ‌تواند در این مورد مشخص مورد استفاده قرار گیرد. دادستان دیوان دادگستری اروپا به خاطر یکجانبه بودن طلاق شرعی اسلامی در سوریه، رضایت نامه نوشتاری همسر این مرد را که در آن از حقوق خود می ‌گذرد، بی‌ ارزش دانسته و اعلام کرد قوانین بنیادین اروپا باید برای همه شهروندان کشورهای عضو یکسان باشد و شهروندان نمی‌ توانند از حقوق بنیادین خود بگذرند. (منابع: صدای آمریکا، ایرنا، اعتماد، العربیه، یورونیوز، دویچه وله)

Wednesday, October 18, 2017

حرفهای خامنه ای، عقب نشینی یا تهاجم؟.زینت میرهاشمی.

فراسوی خبر... پنجشنبه ۲۷ مهر حرفهای خامنه ای، عقب نشینی یا تهاجم؟ زینت میرهاشمی روز چهارشنبه ۲۶ مهر، خامنه ای پس از چند روز سکوت به سخنرانی رئیس جمهور آمریکا پاسخ داد. ولی فقیه با عصبانیت گفت نمی خواهد وقت خود را «صرف پاسخگویی به اباطیل و یاوه‌ گویی رئیس ‌جمهور بی ‌چاک و دهن آمریکا» کند و در همان حال به سران کشورهای اروپایی گفت «خب چشمتان کور» که ما در منطقه حضور داریم. حرفهای ولی فقیه مبنی بر این که اگر آمریکا برجام را پاره کرد ما آن را ریزریز می کنیم و تاکید وی بر افزایش توان موشکی «به کوری چشم دشمن» و «حضور بیشتر در منطقه» لفاظی، پریشان گویی و یاوه سرایی در برابر چشم اندازهای پسا برجام با توجه به سیاست جدید آمریکا است. از شعارهای توخالی خامنه ای برای مصرف داخلی که بگذریم، به این سوال می رسیم که آیا حرفهای خامنه ای از موضع ضعف یا از موضع قدرت بود؟ به عبارتی آیا صحبتهای ولی فقیه افق خروج از برجام را به نمایش گذاشت یا تصویر نرمشهای قهرمانانه دیگر را؟ اعلام تحریمهای تازه، قرار گرفتن سپاه پاسداران در فهرست تحریمهای وزارت خزانه داری آمریکا و تصویب طرح تحریم برنامه موشکی در کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا و جدی شدن تحریمهای مربوط به برنامه موشکی و تروریستی رژیم، برای حاکمیت هشدار دهنده است. خامنه ای تا وقتی سیاست جدید آمریکا به صورت جدی عملی نشود، برای سیاست مماشات خوراک تهیه می کند. اما تجربه نشان داده که او تاب مقاومت در برابر فشارهای جدی را ندارد. او در سال ۹۴ لغو همه تحریمهای هسته ای و اضافه نکردن هیچ تحریم جدیدی را شرط امضای توافق برجام دانسته بود. اما در عمل با اضافه شدن تحریمهای جدید مربوط به موشک سپاه پاسداران کماکان به دنبال «ریز ریز» کردن برجام نیست. ضعف ولی فقیه در جایی خود را بیشتر نشان می دهد که وی روی اختلاف کشورهای اروپایی با آمریکا بر سر سرنوشت برجام سرمایه گذاری می کند. در حالی که سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه که زاویه مخالفت خود با ترامپ روی حفظ برجام را برجسته کردند طی بیانیه ای بر «فعالیتهای بی ثبات کننده» رژیم ایران در منطقه و این که جامعه جهانی باید راههایی برای برطرف کردن نگرانی از برنامه موشکی بالستیک جمهوری اسلامی پیدا کند، تاکید کردند.

کرکوک؛ یک مُعامله چندجانبه با چندین عوارض,منصور امان.

کرکوک؛ یک مُعامله چندجانبه با چندین عوارض منصور امان آمریکا در نخُستین آزمون خود پس از تروریستی خواندن سپاه پاسداران جمهوری اسلامی نامُوفق بوده است. شبه نظامیان عراقی وابسته به این نیرو و ارتش عراق با چراغ سبز آمریکا و سلاحها و تجهیزات آمریکایی، شهر نفت خیز کرکوک را اشغال کرده و کانون تنش و درگیریهای جدیدی را شکل داده اند. هنوز جُزییات تصرُف کرکوک به گونه کامل روشن نگردیده، نشانه ها اما بیانگر سرگرفتن مُعامله ای است که در مرکز آن "اتحادیه میهنی" به رهبری طایفه جلال طالبانی در یک سو و واحد فعالیتهای برون مرزی سپاه پاسداران موسوم به "سپاه قُدس" در سوی دیگر قرار داشته اند. فاکت همچنین این است که از "هزاران پیشمرگه"ای که دولت اقلیم در روزهای گذشته مُدعی شده بود به کرکوک اعزام کرده، آثار و نشانه ای دیده نشد. بیانیه "ائتلاف بین المللی علیه داعش" به رهبری آمریکا که در آن تبادُل محدود آتش در جنوب کرکوک را "ناشی از سووتفاهُم و برداشت اشتباه" خوانده و بر "غیرعامدانه" آن تاکید کرده، بر وجود یک توافُق از پیش انجام شده برای دست به دست شدن این شهر گواهی می دهد. تحوُل مزبور که نیروی مُحرکه آن را سپاه پاسداران و وابستگان بومی اش تشکیل داده اند، پیامدهای مُعینی را با خود به همراه دارد که در مجموع در خدمت آنچه که کاخ سفید استراتژی خود می داند و ناظر بر "مُقابله با فعالیتهای بی ثبات کننده ایران و مُقابله با حمایت آن کشور از عوامل تروریست خود در منطقه" است، نمی باشد. مُهمترین این آثار را فهرست وار اینگونه می توان برشمرد: - افزایش نفوذ رژیم ولایت فقیه بر دولت عراق و تقویت وابستگی آن به حاکمان "ام القُرا" - گسترده شدن میدان مُداخله جمهوری اسلامی در امور داخلی عراق و رسمیت یافتن آن - تقویت نیروهای وابسته به حُکومت مانند حشد الشعبی، زیر مجموعه های عراقی سپاه پاسداران مانند سپاه بدر و نیروهای مورد حمایت آن مانند "اتحادیه میهنی" - تضعیف مُخالفان مُداخله گری فرقه ای جمهوری اسلامی در عراق و به ویژه در اقلیم کُردستان - دست اندازی جمهوری اسلامی بر یک منطقه حساس نفتی و گازی و درآمدهای سرشار آن که می تواند به گونه مُستقیم صرف توسعه فعالیتهای "بی ثبات کننده" در عراق و سوریه شود نه فقط رویداد کنونی گرد کرکوک، بلکه آثار با واسطه آن ناهمگونی میان سیاست و استراتژی اعلام شده آمریکا و واقعیتی که در میدان عمل در جریان است را به نمایش می گذارد. این شکاف را گفته های روز دوشنبه آقای ترامپ که در آن "بی طرفی" ایالات مُتحده در تحولات کرکوک را اعلام داشت، آشکار تر کرده است. رویکرد مزبور می تواند وجود چراغ سبز آمریکا برای آنچه که در کرکوک رخ داد را نیز تایید کند. تصویری که آقای ترامپ از طرفهای درگیر ترسیم کرده، بیشتر از آنکه با واقعیت همخوانی داشته باشد، با موضع بی طرفی آمریکا سازگار است. او از درگیری دوطرفه بین "عراق و کُردها" سُخن گفته و نقش آشکار عوامل میدانی دیگر یعنی رژیم جمهوری اسلامی، سپاه قُدس و حشد الشعبی را نادیده گرفته است. از سوی دیگر، ادعای "بی طرفی" آمریکا نیز گزافه ای بیش نیست. آمریکا تامین کننده اصلی تسلیحات ارتش عراق است، بر تشکیل و سازماندهی حشد الشعبی به بهانه "جنگ علیه داعش" چشم بر هم نهاده، از شبه نظامیان بُنیادگرای شیعی به همین منظور پُشتیبانی تسلیحاتی و اطلاعاتی کرده و سرآخر دست "مُستشاران" جمهوری اسلامی را برای پایش، هدایت و دستکاری هر دو نیروی یاد شده باز گذاشته است. این نه "بی طرفی" بلکه، ایفای نقش فعال و تاثیر گذار به سود یک طرف چه در حمله کنونی به کرکوک و چه در نتایج بعدی آن است. تا این نُقطه آقای ترامپ برخلاف مرزبندیهای که اعلام کرده، در عمل استراتژی کوته بینانه دولتهای پیشین ایالات مُتحده در عراق را تداوُم بخشیده است. کرکوک آغاز بازی آقای ترامپ نیست، همانگونه که آخر بازی مُلاها و حشد الشعبی شان هم نخواهد بود.

Tuesday, October 17, 2017

برای کرکوک و ستمی که دشمن و دوست درحقش روا کردند.ف.کیا.

برای کرکوک و ستمی که دشمن و دوست درحقش روا کردند برای کولبران کرد . برای زخم قبیله مجروح در کوچه سار شب می رفتیم و ستاره می چیدیم اندام نازک باران بر قامت شکسته گندم و آسیاب قدم هامان. عطسه های باد در پس کوه وبغض ملتهب خورشید در ماورای ابر. فصل ستاره چیدن بود از نازک خیال سپیده دستی صدا نزد تنهایی پریش بیابان را وان دشت خفته نجنبید در مخمل چمن. فردا و یادها فراموشی حباب و خنده ی زهر ناک وزغ دل سپردن به غوغا و فریب طوفان. طوفان که نه چس ناله های اهریمن. بنگر آنجا جنایتکاران بر قد خمیده یک مادر در نقره داغ پیکر فرزند مدال شجاعت تقسیم می کنند کروک می نشیند نفسی می گیرد اما هر گز نمی میرد. ف.ک

فردوسي را بايد جدي گرفت و خوب شناخت ! - عباس رحمتي.

فردوسي را بايد جدي گرفت و خوب شناخت ! - عباس رحمتي بعد از اينكه تصاویر نقاشی شده و نقش و نگاره هاي فردوسي را كه در ابعاد پنجاه متري در خيابانهاي مشهد پاك كردند اخيرا "علم الهدي " نماينده ولايت فقيه و هيولاي مشهد دستور داده است كه تنديس فردوسي را هم از دانشگاه فردوسي مشهد پائين بياورند ، فاجعه ديگري كه با سكوت دانشجويان دانشگاه مشهد مواجه شد ! بر آن شدم كه صاحب شاهنامه را كه گوشه اي از تاريخ إيران است را از نگاه ديگري بنويسم ، شايد اگر ملت ايران شاهنامه را خوانده بودن و درك درستي از آن داشتند وضعيت ما به مانند امروز نبود اگر شاهنامه خوانده بوديم از زنان ايراني بيشتر ميدانستيم ،اگر از فرانك و از گرد آفرين و تهمينه و... ميدانستيم شايد امروز ، زنان ايران از جايگاه خود بيشتر ميدانستند و بيشتر بدنبال حق تعيین سرنوشت خود مي بودند! فرانك بُودش نام و فرخنده بود/ چوگرُدآفرين زني بود بر سانِ گرد سوار . حكيم ابوالقاسم فردوسي را نبايد تنها يك شاعر ايراني دانست او علاوه بر شاعر، يك فيلسوف و يك محقق هم بوده است كه به اين دو جبهه آخري كمتر پرداخته شده است او در داستان كيومرث و يا كوهمرد كه مربوط به انسان كوه نشين است به قارنشينان اشاره دارد كه به انسانهاي نخسين برميگردد ،بدين صورت به تاريخ بشريت و تاريخ باستاني وجهاني انسان اشاره مي كند به همين دليل است كه او را حكيم لقب داده اند .در چندين سال پيش شايد مردم كمتر فردوسي را مي شناختند ولي خوشبختانه امروزه با برگزاري كنگره ها و بزرگداشت و سمينارها اين بزرگ مرد را بيشتر مي شناسند و مردم در ايران و حتا سراسر جهان به اين نتيجه رسيده اند كه ميراث تاريخي و نويسندگان خود را دوست داشته باشند. فردوسي يك محقق بود: بايد گفت ونوشت كه فردوسي ، شاهنامه خود را كه تقريبا، پنجاه هزار بيت است را در طول سي تا سي و پنج سال سرائيده و يا جمع آوري كرده است (٩٧٧ميلادي / ٣٦٦ تا ٤٠٠ هجري قمري) يعني به اين ترتيب متوجه ميشويم كه فردوسي از نظر حجم شعر و ادبيات زياد شعر نگفته است! اگر شاهنامه فردوسي پنجاه هزار بيت باشد و آنرا در طول ٣٠تا ٣٥ سال جمع آوري كرده باشد (٩٧٧ ميلادي و يا ٣٦٦- ٤٠٠ هجري قمري جمع آوري شده است.) و اگر ميانگين اشعار را در طول اين سالها برآورد كنيم ، سالانه ١٦٦٦ شعر گفته است كه روزانه آن ٤ تا ٥ بيت ميشود يعني براي فردوسي اينها زياد نيست پس اينهمه رنج كه فردوسي از ياد مي كند مربوط به چه بوده است ؟ بسِي رنج بردم در اين سال سي / عجم زنده كردم بدين پارسي - يكي بندگي كردن اي شهريار/ كه ماند زمن در جهان يادگار /بسِي رنج بردم در اين سال سي / عجم زنده كردم بدين پارسي - جهان كرده ام از سخن چون بهشت / ازاين بيش تخم سخن كس نكشت يعني كار فردوسي را نمي توان فقط شعر گفتن دانست ، بلكه كارش در حد يك تحقيق بوده است ، فردوسي يك محقق و راوي هم بوده است كه درست را از نادرست بخوبي تشخيص ميداده است ، ساختن داستانهايي از حقايق كه به دستش ميرسيده از كإرهاي مهم او نيز بوده است . كار اصلي فردوسي اين بوده است كه از منابع بدست آمده ، تحقيق مي كرده و حقايق آنها را مشخص مي كرده است. اين كارها نه تنها شعر گفتن و رديف كردن قافيه ها و وزن بستن بلكه تحقيق در مورد داستانهايي كه بدستش ميرسيده نيز بوده است . حال بايد ديد چه رفرنسهايي بدستش ميرسيده است. همانطور كه نوشتم ، در واقع فردوسي يك محقق هم بوده است كه تاكنون در ميان مردم مطرح نبوده است.در زمان ساسانيان كتابهايي نوشته شده بود بنام " خدايان" يا " خدانامه" ، خدا يعني بنام صاحب و شاه بوده است و شاهنامه برگردان آن برابر با ترجمه فارسي واژه پهلوي " خداينامك " است. و شاهنامه از اين جا اين نام را گرفته است [١] كه يكي هم نبوده است و اين خداينامه ها به تبار شاهان ايران زمين ميرسيده است به گذشته ايران و تاريخ آن مي پرداخته است همين جا بايد گفت يكي از خداينامه ها شاهنامه ابومنصوري است[٢] كه مدتها قبل از فردوسي جمع آوري شده است و از روي تمام خداينامكها به نثر نوشته شده است ، اين خداينامكها در دست معبودها و مقداري از آن هم در اختيار دهقانان بوده است.آنان كه صاحب فرهنگ ايران بوده اند و خودشان را از نسل پهلوانان و پاسدار فرهنگ ايران ميدانستند و خط و خطوط خود را به عنوان پهلوانان به اشكانيان مي رساندند، فردوسي خود نيز از دهقانان توس بوده است و خود را ميراث دار اين قشر ميدانسته است. دكتر محجوب مي گويد : فردوسي در اشعارش از مؤبد يا دهقان بيشتر نقل ميكند و ارزش بيشتري به دهقان مي دهد، بهر حال بخشي از اينها از كتابهاي ديگري بوده است كه در طول اين سي سال صرف گرد آوري اين منابع شده است و تضاد و تناقض ها را پيدا كرده است و صحيح ترين آنها را (بصورت ) در شاهنامه آورده است . درست مانند يك محقق و پژوهشگر و همانطوريكه خودش ميخواهد نامش را تعيين مي كند.اينجاست كه ميگوئيم فردوسي فقط يك شاعر نبوده است بلكه يك محقق و پژوهشگر نيز بوده است. در ايران براي شاعران نامهايي كه انتخاب ميكنند وجه تثميه دارد بعنوان مثال به سعدي " شيخ" مي گفته اند براي اينكه خطيبه مي خوانده است و به فردوسي ،"حكيم"ميگفته اند چون حكمت ميدانسته او در طول اين سالها به پژوهش داستانهاي فلسفي مي پرداخته است و ايرانيان فرهيخته بدنبال حكمت داستانهاي فلسفي فردوسي بودند تا آنها را پيدا كنند.به داستانهاي كيومرث و يا كوهمرد نگاه كنيد كه از أساطير شاهنامه بوده اند ، اين داستانها به انسانهاي كوه نشين مي پردازد ، قارنشينان ،كه إنسانها نخسين هستند يعني تاريخ باستاني جهان از انسان نقل مي كند اهلي كردن حيوانات ، كشف پوستين و كشف آتش ، ياد گيري سوار كاري و يا نوشتن بر ياد گيري از ديوها كه به طور مدون به تاريخ علمي باستان شناسي مي پردازد كه تاريخ علمي بشر را ياد ميدهد در واقع اين پيشداوري فقط براي شاهان ايران نيست بلكه مربوط به شاهان جهان است و يا پرداختن به مهاجرت جمشيد به سراسر جهان ( گيتي) و ياري خواستن از اهورامزدا براي زماني كه جمعيت افزايش مي يابد! عده اي به غرب و ثلثي ( يك سوم) به شرق مهاجرت كردند ، زماني كه اهورامزدا به او ميگفت عصايت را بر زمين بزن تا كمي جا باز كند ( سمبليك است) و اين سير تاريخ جهان را ترسيم مي كند و جالب اينجاست نام جمشيد در أساطير هندي در جهان مطرح ميشود يعني آنزماني است كه اقوام اروپا هنوز از هم جدا نشده اند. بنابراين شاهنامه را بايد جدي خواند و فردوسي را بايد بيشتر شناخت و جدي گرفت همانطوريكه اروپايي ها شاعران خود را جدي گرفتند و فقط به قافيه و نظم و رديف دلخوش نكردند. بعنوان مثال " هاينريش أستأمر" تاجرى آلماني كه بقول آقاي خلج ، عاشق تروا هومر بود و داستانهاي " تروا" را بسيار دوست ميداشت و مي خواست بگويد تروا كه افسانه بوده است وجود داشته است او تمام زندگي خود را فروخت و به يونان رفت ، همسرش هم يوناني بود به جاهايي رفت كه شواهد و قرائن تروا در آنجا بيشتر مي بود او ميگفت تروا هومر وجود دارد! ،خودش با كارگران به حفاري پرداخت و نهايتا تروا را پيدا كرد . در حقيقت امروز كه مي بينيم ، مردم مي روند در تركيه و تروا را تماشا مي كنند نتيجه و حاصل كار او بوده است .فردوسي را امروز در ايران بايد جدي گرفت و اگر افرادي مانند "علم الهدي " چه از ناداني و چه آگاهانه قصد ازيين بردن آثار فردوسي را دارند. سرمداران ج اسلامي فكر مي كنند با پايين آوردن تنديس حكيم ابوالقاسم فردوسي [٣] در دانشگاه و يا تغيير نام در دانشگاه فردوسي مي توانند نام اين بزرگوار را از ذهن مردم ايران خصوصن جوانان ایران زمین پاك كنند.امروز فردوسي شهرت جهاني دارد و آن كه آثاري از او باقي نخواهد ماند آخوندهاي ضد ايراني است. بايد در مقابلشان ايستاد و قدمي عقب نشيني نكرد اين انديشه، ريشه فرهنگ و هويت ماست . فردوسي و كإرهاي تحقيقي اش را بايد جدي گرفت تاروزي كه جوانان و نسل هاي بعدي از اين سرچشمه سيراب شوند. ______________________________________________________________________________________ [١] آن جا که فردوسی در دیباچه ی شاهنامه آن ها را «موبد» و «موبد سالخورد» می خواند که آن «نامه ی باستان ِفراوان داستان» در دست آن ها پراکنده بود ، اشاره به چهار تن زردشتی است. کتابی که این چهار تن از پهلوی به فارسی ترجمه کرده بودند، یعنی کتابی که تاریخ و افسانه های ایران را از «کی نخستین… تا یزدگرد شهریار» دربرداشت، نمی تواند چیزی جز یکی از نگارش های خداینامه بوده باشد و از این رو پس از پایان کار در سال ۳۴۶ هجری، کتاب را به سبب مأخذ اصلی آن «نام شاهنامه نهادند» و واژه ی «شاهنامه» برابر یا ترجمه ی فارسی واژه ی پهلوی «خداینامك» است. [٢]از شاهنامه ی ابومنصوری تنها مقدمه ی آن ، که پیش از این از آن سخن رفت ، در دست است. جز فردوسی در دیباچه ی شاهنامه، تنها ابوریحان بیرونی دو بار از این کتاب به صراحت نام برده است. بیرونی در کتاب «آثارالباقیه» که در سال ۳۹۰ یا کمی پس از آن، یعنی حدود ۴۵ سال پس از تألیف شاهنامه ی ابومنصوری تألیف شده است، دو بار از آن با عبارت «شاهنامه ی پسر عبدالرّزاق طوسی» و «شاهنامه ی ابومنصور پسر عبدالرّزاق» نام می برد. [٣]چرا اثر فردوسی، «شاهنامه» نام گرفت؟! واژه شاهنامه نه برای آنکه این اثر گرانقدر نامه شاهان باشد، بر روی شاهنامه جای گرفته است بلکه به دلیل شیوایی و زیبایی بی مانند این اثر گرانقدر است. خردمند توس که فردی با اخلاق و فروتن بود، خودش هیچگاه از نام «شاهنامه» در اثرش استفاده نکرد بلکه نام‌هایی مانند «نامه باستان» و... به کار برده است. اما به مرور اثر گرانقدر این حکیم فرزانه به «شاهنامه» شهرت یافت. واژه شاهنامه چیزی همانند واژه‌های «شاهکار»، «شاه کلید»، «شاه راه» و... است که به راستی هم این نامه،شاهنامه می باشد.

Monday, October 16, 2017

جمهوری اسلامی "هیچ غلطی نمی تواند بکند". لیلا جدیدی.

فراسوی خبر... دوشنبه ۲۵ مهر جمهوری اسلامی "هیچ غلطی نمی تواند بکند" لیلا جدیدی پیش از اعلام رسمی تحریمهای جدید آمریکا و احتمال تغییر سرنوشت برجام، دونالد ترامپ در سخنرانی خود فاش کرده بود که با اروپا بر سر این تصمیمات به توافق رسیده اند. بیانیه مشترک روسای سه کشور آلمان، فرانسه و بریتانیا که خواستار حفظ برجام شده اند، اگر چه به ظاهر لحن متفاوتی دارد، با این حال اما-اگرها و تبصره های این بیانیه پیام دیگری را می رساند؛ جمهوری اسلامی آچمز شده است. در روزهای اخیر رژیم در شرایط به هم ریخته ای سر می کند. ضمن اینکه حسن روحانی و جواد ظریف به یکدیگر و به ویژه به سپاه پاسداران مدال عطا می کردند و صلح طلبی رژیم در بلندگوها را جار می زدند، همزمان تهدید هم می کردند. آنها اما در خفا، سخت در حال رایزنی با اروپاییها بودند. درست همان زمان که می رفت خیال شان از بابت حمایت اروپا راحت شود، بیانیه سه کشور به طور زیرکانه ای حساب را به دست شان داد. آنها از برجام اینگونه حمایت کردند: "در حالی ‌که ما از حفظ برجام حمایت می ‌کنیم، نگرانی خود را در باره برنامه موشکهای بالستیکی ایران و فعالیتهای منطقه‌ ای این کشور که مغایر مصالح امنیتی اروپا است بیان می‌ کنیم." در ادامه آمده است، "ما آماده ‌ایم در این زمینه در همکاری تنگاتنگ با آمریکا و دیگر شرکای ذینفع، اقدامات مناسبی را انجام دهیم" و "ما از ایران انتظار داریم که در گفتگویی سازنده برای پایان ‌بخشی به فعالیتهای بی ‌ثبات ‌کننده شرکت جوید و در راه دستیابی به راه‌ حلهای مشترک بکوشد." ظریف پیش بینی کرده بود که دیگر اروپاییها "فورا پشت سر آمریکا" نخواهند رفت. او همچنین حرفهای روحانی مبنی بر صلح جو بودن حکومتی که اتفاقا در کنار ارتش رسمی یک نیروی نظامی وِیژه به انضمام واحد تروریستی برون مرزی ایجاد کرده و از طرفی ادعا می کند توانایی حل مشکل با گفتگو دارد را تکرار می کرد. او در واکنش به تحریم سپاه از سوی آمریکا مدعی شده بود که "سپاه عزیز همه مردم ایران و باعث افتخار همه مردم ایران و ضامن تمامیت ارضی ایران است". رژیم سند ابطال این ادعاها را بلافاصله با گسیل سپاه تروریستی قدس برای همدستی با دولت عراق به قصد قتل عام مردم اقلیم کردستان ارایه کرد. رژیم همانطور که در برابر آمریکا آچمز شده، در برابر مبارزات مردم کردستان هم راهی جز عقب نشینی نخواهد داشت. جمهوری اسلامی "هیچ غلطی نمی تواند بکند".

Sunday, October 15, 2017

استراتژی آمریکا فقط نوک کوه یخی بُحران است.منصور امان.

فراسوی خبر... یکشنبه ۲۳ مهر استراتژی آمریکا فقط نوک کوه یخی بُحران است منصور امان آیت الله علی خامنه ای و همدستان نظامی و امنیتی اش صورت حساب تاخت و تاز نابخردانه خویش روی توافُق هسته ای را در سیاهه ای از تحریمهای بیشتر و بی اعتباری فُزون تر "نظام" و هسته مُسلح آن و آرایش مُقابله جویانه آمریکا، دریافت کرده اند. از هم اکنون روشن است که آنها نه تنها مسوولیت راندن گاری "برجام" به گل را نخواهند پذیرفت، بلکه تلاش خواهند کرد به وسیله هیاهو، رجز خوانی و تحریکهای محدود خارجی و همزمان، نشاندن آقای روحانی بر صندلی اتهام و خراب کردن آوار بر سر او و دولتش، جاخالی داده و مسیر نگاه ها را به سوی دیگری مُنحرف سازند. هیچ کس جُز کسانی که توافُق هسته ای را ترفندی گُذرا برای فرار از تحریمها و بستر ایجاد کانونهای جدید بُحران انگاشتند و پولهای آزاد شده، امتیازات اقتصادی و مالی، از سرگیری فروش نفت و جُز آن را گُشاده دستانه به خدمت مُداخله گری جنگی و تحریک آمیز در سوریه، عراق، لُبنان، یمن و بحرین درآوردند، مسوول رویکرد دولت آمریکا نیست. ولی فقیه حُکومت و ابواب جمعی وی خواهند کوشید افتضاح سیاسی خویش را با اباطیلی همچون اینکه از پیش نسبت به "غیرقابل اعتماد بودن آمریکا" هُشدار داده بودند، وصله پینه کنند. این تلاش مُفلسانه اما فقط برای همگان آشکار می کند که آقای خامنه ای از پیش نسبت به پیامدهای بُحران سازی منطقه ای و موشکی آگاه بوده است و واکُنش آمریکا را در مُحاسبات خود داشته است. او با این وجود حتی لحظه ای نیز از سوواستفاده از توافُق هسته ای و خرابکاری در آن دست برنداشت و همانگونه که در بُحران هسته ای، کشور و جامعه را حماقت بار اما آگاهانه به لبه پرتگاه برد، این بار نیز همه وزن خود را در کفه دامن زدن به یک بُحران خطرناک و خسارت بار دیگر یله کرد. آقای خامنه ای و تیم او با جویدن موریانه وار "برجام" از درون، یکبار دیگر به اثبات رساندند که از توان و اراده همزیستی مُسالمت آمیز با جهان پیرامون بی بهره هستند و استعداد سرشاری در تبدیل فُرصتها به تهدید دارند. مُحاسبات آنها در تراز دولتمردان جمع و تفریق نمی شود، "آقا" و تُفنگچیهایش بسا بیشتر در طبقه بندی ماجراجویان شریر نقشه می کشند و طرح می ریزند. واکُنش روز آدینه دولت ایالات مُتحده، نوک پیامدهای عملی این سیاست را پدیدار کرده است. تمام نشانه ها بیانگر حرکت گام به گام آمریکا به سمت افزایش فشار، مُتناسب با رفتار حاکمان کشور است. آقای خامنه ای و همدستان نظامی و امنیتی اش دو راه بیشتر ندارند: یا از سیاست توسعه طلبی خارجی، صُدور بُنیادگرایی و تروریسم دست برمی دارند و وارد مُناسبات صُلح آمیز با همسایگان و آمریکا می شوند، یا کشور و مردُم را به دامن بُحرانهای سختی که در چشم انداز قرار گرفته، می اندازند. آنچه که از این پس روی می دهد را اما فقط "رهبر" و خادمانش نیستند که تعیین می کنند. چرخه بی انتهای بُحران، ریاضت، بی آیندگی و جنگ باید پایان یابد و تنها راه حل واقعی برای این کار خلع ید جامعه از آقای خامنه ای، سپاه پاسداران و به زیر کشیدن آنها از اریکه ی بازی با سرنوشت خود است. "عُقلای نظام" و "خودیها" دست به چنین مُهمی نخواهند یازید. جامعه می بیند که چگونه آقای روحانی و "تدبیر و امید" برای نجات خود به گونه بیهوده ای به زیر سایه جنگ طلبان و بُحران سازها خزیده است. پس کار به دوش "خرد اجتماعی" و "غیر خودیها"ست.

Saturday, October 14, 2017

پدران و پسران. امید برهانی.

پدران و پسران امید برهانی مادیان اندر نجابت کره اش دنبال اوست کره ی خر از خریت، پیش پیش مادر است (محمد خان دشتی) خمینی راست می گفت که این انقلاب، انقلاب پابرهنه ها و مملکت مال کوخ نشینهاست. البته منظور او از کوخ نشینها، طبقات فرودست مثل روستاییان، کارگران شهری، زنان بی سرپرست و حلبی نشینها نبودند؛ گروه هدف او به طور مشخص خرده بورژوازی مرتجع مذهبی از هر طیف مانند کارمند، کاسب، دانشگاهی و بورژوازی بازار و حامیان روحانی آنها بودند که از ملال نقش تاریخی خود به عنوان حاشیه نشینان و ریزه خواران حکومت سلطنتی، به باور تسخیر قدرت سیاسی و اقتصادی رسیده بودند و پا برهنه به میان معرکه پریدند. در این راه، بر خلاف تصور رایج و تبلیغ شده، خمینی این جماعت را نه پیشوایی، که نمایندگی می کرد و با تقدیم مملکت به آنها، نقش تاریخی خود را به انجام رساند. مطالعه تاریخچه این گروه نشانی از سوابق مبارزاتی و انقلابی اصیل به دست نمی دهد. برعکس، از همان ابتدای استقرار رژیم هیچگونه هم ذات پنداری و حتی قرابتی بین پایوران آن با بدنه جامعه و طبقات محروم به وجود نیامد. نگاهی به عملکرد نهادهایی چون بنیاد مستضعفان، کمیته امداد خمینی و بنیاد مسکن انقلاب اسلامی در همان سالهای آغازین دهه شصت به خوبی رویکرد فرادستانه و ارباب منشانه متولیان شان را نسبت به گروههای هدف فرودست خود نشان می دهد. در دهه های بعد که هر کدام این نهادها به کارتلهایی تبدیل شدند، به خوبی خصلت سرمایه سالارانه نوکیسه، تمامیت خواه و لاجرم فساد پذیر خود را بر ملا کردند. اینکه امروزه تمام به اصطلاح منتقدان دلسوز "نظام" فریاد وا اماما و وا مستضعفینا سر داده و بر نابودی اخلاق ایثار و خدمت و پیدایش خوی اشرافی گری در مسوولان خدوم و متعهد قدیم ناله و مویه سر می دهند، چیزی جز فریبکاری، تاریخچه سازی و بریدن حجاب دروغین بر پیکره طبقاتی نظام سرمایه مدار دینی و پایوران کشوری و لشکری آن نیست. با این حساب در نظامی که نسل اول آن هنوز عرق خشک نکرده، جدایی خود از توده ها و سوار شدن بر گرده آنها را حق آسمانی و برآورده شدن وعده ی الهی می داند و تنها چسب آن به بدنه جامعه، عوام گرایی و رفتارهای پوپولیستی با تکیه بر عقب ماندگی توده هاست، دیگر چه گونه می توان انتظار داشت که نسل دومش خود را واجد استعداد برتر، ژن خوب، پدر و مادر و اصل و نسب حسابی و خلاصه همه فاکتورها و پیش نیازهای استثمار توده ها نداند؟ آقازادگی و خوب ژنی یکی از واژه هایی که از زمان به اصطلاح سازندگی و رشد سرمایه داری وابسته به استقراض از بانک جهانی وارد ادبیات سیاسی ایران شد، "آقازاده" بود. آقازاده ها به فرزندان مسوولان حکومتی گفته می شد که با استفاده از نفوذ پدران توانسته بودند به رانتهای اقتصادی و ویژه - مزیتهای اجتماعی دست پیدا کنند. پیش تر از همه، فرزندان هاشمی رفسنجانی وارد گود شدند. در سالهای اخیر دامنه گسترش حضور این آقازاده ها بیشتر و بیشتر شد و حتی به پهنه ورزش و فرهنگ نیز کشیده شد و محدود به رانتهای اقتصادی نماند. حضور آقازاده ها و حمایت همه جانبه پدران از نورچشمیهای خود تا بدانجا بالا گرفت که پای آن به نزاع داخلی باندهای حکومتی هم رسید و ابزاری برای تصفیه حساب با یکدیگر شد. سال 1388، غلامحسین محسنی اژه ای، دادستان کل، با هدف زیر ضرب بردن رفسنجانی گفت: "برخی بزرگان چنان تعلق خاطری به فرزندان خود دارند که حتی از منافع نظام هم چشم پوشی می کنند." این مقام قضایی تصریح کرد که "بزرگان" حتی گزارش رسمی درباره فساد مالی فرزندان خود را نمی پذیرند. امروز غلامحسین محسنی اژه ای همچنان می گوید: "کسانی چنان به فرزندان خود تعلق خاطر دارند که دچار بدبختی می شوند… کار به جایی می رسد که دهها بار پیش آن فرد رفته و گفته می شود فرزند تو خراب شده و دچار فساد مالی است یا خودت برخورد کن و یا اجازه بده دیگران برخورد کنند، اما او نمی پذیرد و می گوید این مساله صحت ندارد." آقازاده ها در حاشیه امن گمنامی هستند، وقتی دست گل به آب می دهند، به واسطه آقازاده بودنشان نامی از آنها در رسانه ها منتشر نمی شود، مگر اینکه بسیار معروف باشند. جامعه با عروسیهای پر از اسراف، تجمل گرایی، اتومبیل و پنت هاوسهای آنچنانی، رانت و فساد آنها آشناست، اما نهایت اسمی که از آنها برده می شود، آقازاده است. کمتر پیش می آید که به نام حقیقی آنها اشاره شود. "ژن خوب" شناسه دیگری است که در سال ۱۳۹۶ پس از انتشار گسترده کلیپی از پسر یک نماینده مجلس در فضای مجازی، وارد ادبیات سیاسی معاصر ایران شد و ناظر به سوواستفاده مقامهای سیاسی و حکومتی ایران از قدرت برای بهره گیری شخصی و به ویژه به دست آوردن پست و مقام و درآمد برای فرزندان و نزدیکان شان است. کلید واژه "ژن خوب" و اعتراض ذاتی نهفته در آن به فساد در قدرت، به سرعت به یک پدیده اجتماعی در ایران تبدیل شد. پدیده "ژن خوب" مصداق واضحی از تعارض منافع بین مسوولان ایرانی شمرده می شود که بین منافع کشور و منافع خانوادگی، دومی را انتخاب کرده ‌اند. از سوی دیگر، این کلید - واژه کنایه ای اعتراضی است به دید برتری نژادی ای که‌نزدیکان مسوولان به خود دارند، در حالیکه جامعه پیشرفتهای سریع مادی آنها را حاصل بند وبست و ارتباطهای ویژه می‌ داند. عبارت "ژن خوب" را اولین بار حمید رضا عارف، پسر بزرگ محمد رضا عارف، در برنامه اینترنتی "خیلی محرمانه" در توصیف خود به کار برد. او موفقیتهای تجاری خود با وجود کم سن و سالی را اینگونه توجیه کرد که: "بالاخره این خون می‌ آید و می ‌رسد، همینطوری کسی نمی ‌تواند ادعا کند اصل و نسب دارد. افتخار می ‌کنم این تواناییها از دوتا ژن خوب آمده." یک سال بعد از انتشار این برنامه اینترنتی، در سال ۱۳۹۶، بخشی از مصاحبه او در فضای مجازی و محافل خبری و رسانه‌ ای ایران به شدت فراگیر و محل بحثهای دامنه‌ دار پیرامون سوواستفاده اهالی قدرت در ایران شد. آقازاده عارف اما تنها یک نمونه برجسته است؛ افراد مختلفی از جناحهای مختلف سیاسی در ایران متهم هستند که برای پیشرفت سیاسی و اقتصادی نزدیکان خود، از قدرت و جایگاه ‌شان سوواستفاده کرده‌ اند و فرزندان و نزدیکان شان به کنایه صاحب "ژن خوب" معرفی شده‌ اند. از آن جمله عبارتند از: پسر بزرگ هاشمی رفسنجانی (محسن): مدیر عامل شرکت مترو، عضو شورای جدید شهر تهران پسر دوم هاشمی (مهدی): مدیر سابق یک شرکت دریایی، مسوول ارتباطات و انجام کارهای نامعلوم با دانشگاه آکسفورد و حقوق بگیر از این دانشگاه دختر هاشمی (فاطمه)، مسوول بنیاد بیماریهای خاص پسر بزرگ محمد رضا عارف (حمید رضا عارف): واسطه شراکت خارجی ایرانسل و مووسس شرکتهای متعدد در حوزه فناوری اطلاعات پسر کوچک محمد علی وکیلی، نماینده اصلاح طلب تهران، (مهدی وکیلی): مدیر عامل کاوشگران آتیه صبا (وابسته به سازمان بازنشستگی کشوری و وزارت تعاون) پسر بزرگ محمد علی وکیلی: عضو هیات ‌مدیره دوده صنعتی پارس پسر صادق آهنگران (محمد علی آهنگران): انتصاب در معاونت حقوقی و پارلمانی وزارت نفت برادرزاده علی مطهری (زهیر مطهری): سرپرست اداره کل مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پسر اقبال عباسی، معاون استاندار اردبیل، (فرشاد عباسی): شهردار گیوی پسر بهمنی، نماینده ساوجبلاغ طالقان، (امیر بهمنی): شهردار هشتگرد پسر مهرداد لاهوتی، نماینده لنگرود، (کمیل لاهوتی): شهردار چمخاله و چاف برادر مهرداد لاهوتی، نماینده لنگرود، (فریدون لاهوتی): شهردار کومله دختر قاسم سلیمانی (زینب سلیمانی): رییس مووسسه قاف (وابسته به سپاه قدس) پسر محسن رضایی (علی رضایی میرقائد): معاون پژوهش، اطلاع ‌رسانی و امور بین ‌الملل دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام پسر حسین سبحانی ‌نیا، (مرتضی سبحانی نیا): مشاور ارشد وزارت کشور، مشاور وزیر کشور، رییس کمیته مشاوران جوان وزیر، مشاور معاون سیاسی و مشاور وزیر ارشاد پسر عبدالواحد موسوی لاری (مصطفی موسوی‌ لاری): رییس هیات مدیره شرکت سولیران (سهامی عام) پسر سیف ‌الله جشن ‌ساز (مصطفی جشن ساز): مدیر خدمات فنی شرکت حفاری شمال (وابسته به وزارت نفت) خواهر زاده محمد باقر نوبخت (ابراهیم سقایی): معاون بازرگانی صنایع چوب و کاغذ ایران ﴿چوکا)، قائم مقام شرکت تولیدی کانال و لوله گیلان، شهرداری سنگر، رودبار، مدیرعامل شرکت پتروشیمی فارابی انگل دردانه های رهبر روزنامه "القدس العربی" چاپ لندن در گزارش مفصلی در باره فرزندان خامنه ای و ثروت بادآورده آنها نوشت: "ثروت فرزندان خامنه ‌ای میلیاردها دلار برآورد می‌ شود که بیشتر آن در بانکهای انگلیس و سوریه و ونزوئلا است." این منبع نوشت: "ثروت مجتبی، دومین پسر خامنه ای، به سه میلیارد دلار بالغ می ‌شود که بیشتر آن ‌را در بانکهای امارات و سوریه و ونزوئلا و برخی کشورهای آفریقایی سپرده است." به نوشته این روزنامه، پسر خامنه‌ای دست روی اراضی گسترده‌ای در شهر مشهد گذاشته و آنها را به ملک خصوصی خود تبدیل کرده است و این در حالیست که شهردار تهران، محمد باقر قالیباف، چندین هکتار از زمینهای دولت در بهترین منطقه عباس آباد تهران و دیگر نقاط را به وی هدیه کرده است." اقدس العربی می افزاید: "مسعود، سومین پسر خامنه ‌ای است که مسوول بسیاری از مووسسات متعلق به رهبر جمهوری اسلامی است. او چیزی بیش از ۴۰۰ میلیون دلار در بانکهای فرانسه و انگلستان و صد میلیون دلار هم در بانکهای تهران دارد. مسعود همچنین مالک انحصاری فروش تولیدات شرکت "رنو" فرانسه در ایران است. کوچکترین پسر رهبر، میثم است. او با دختر یکی از مشهورترین تجار بازار ازدواج کرده است. او در کارهای تجاری از جمله شریک برادرش مسعود در شرکت رنو است. وی همچنین مسوول اجرایی برخی موسسات وابسته به دفتر پدرش است. بشری، دختر خامنه ‌ای، با پسر رییس دفتر خامنه‌ ای، محمد گلپایگانی، ازدواج کرد. او از زمان طفولیت مورد توجه بسیار زیاد والدینش بود، زیرا اولین دختر در خانواده است. این خانواده آنقدر او را نازپروده کرده بود که حین خروج از مدرسه، مسیری که اتوموبیل او در آن حرکت می ‌کرد را می ‌بستند و نگهبان جلوی در مدرسه مستقر می ‌شد و دو نگهبان هم پشت در کلاس در مدت زمانی که کلاس برقرار بود، می ‌ایستادند. ثروت بشری را ۱۰۰ میلیون دلار برآورد می‌کنند. اما دردانه دیگر، هدی، کوچکترین فرزند بین دختران و پسران خامنه ای است. او با فردی از خانواده مذهبی سرشناس ازدواج کرده است، هدی توجه زیادی به لباس و مد و زیور آلات دارد، او در خانه‌ اش یک سالن آرایش زنانه دارد، که به ‌دلیل تردد زیاد به این مکان، حفاظت می ‌شود. ثروت او معادل ثروت خواهرش بشری یعنی ۱۰۰ میلیون دلار برآورد شده است. سیدحسین میردامادی فرزند آیت الله میردامادی، مشهورترین دایی خامنه‌ ای است، او پیمانکار تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی و مسوول خرید دوربینها و لوازم برقی و ماشین ‌آلات مونتاژ آن است. وی همچنین نماینده انحصاری شرکت سونی ژاپن در سراسر ایران است، مجموع خریدهای صداوسیما از شرکت "سونی" سالانه بین ۵۰ تا ۶۰ میلیون دلار است. مبلغ معاملات این شرکت در جمهوری اسلامی نیز به ۶۰۰ میلیون دلار می ‌رسد که ۷درصد از آن را دایی حسن به جیب می زند." طبق گزارش رویتر دربار خلافت علی خامنه ای به امپراتوری ۹۵ میلیارد دلاری تبدیل شده است. رانت تحصیلی نورچشمیهای با استعداد سایت "بیزینس اینسایدر" در گزارشی به تناقض میان سخن و عمل برخی پایوران رژیم پرداخته و نوشته است: "در حالی که مسوولان ایرانی در کلام خود علیه غرب سخنرانی می‌ کنند، اما فرزندان خود را برای تحصیل و کار به غرب می‌ فرستند." بیزینس اینسایدر که دفتر آن در نیویورک واقع است، در سال ۲۰۰۹ تاسیس شد و بیشتر اخبار اقتصادی و فناوری را پوشش می ‌دهد. این منبع به تداوم احاطه آمریکا ستیزی در بیان و گفتار مسوولان جمهوری اسلامی اشاره کرده اما از یک تناقض در این ماجرا ابراز شگفتی می کند: "چرا طیف مسوولان ایرانی، فرزندان خود را برای تحصیل به دانشگاههای غربی می‌ فرستند و از آلوده شدن آنها به تفکرات و اخلاقیات غربی نمی ‌ترسند؟" پرسش جالب دیگری که این سایت آمریکایی مطرح کرده، این است که مردم عادی ایران برای سفر به غرب و تحصیل در آنجا با محدودیتهای فراوانی از جانب کشورهای غربی مواجه می ‌شوند، اما چرا فرزندان مسوولان ایرانی با این محدودیتها روبرو نیستند؟ بیزینس اینسایدر به تحصیل نیمه‌ تمام مهدی هاشمی، پسر اکبر رفسنجانی، در دانشگاه آکسفورد اشاره کرده و آن را یکی از نمونه های تحصیل فرزندان مسوولان ایرانی در غرب دانسته است. سایت مزبور سپس پرونده مهدی احمدی نژاد، پسر بزرگ رییس جمهور پیشین، محمود احمدی نژاد، را باز می کند و می نویسد: "مهدی احمدی نژاد علاوه بر اینکه فرزند بزرگ خانواده است، داماد یار غار پدرش، یعنی اسفندیار رحیم مشایی هم هست. وجه تمایز مهدی احمدی نژاد با سایر آقازاده ها را باید عروسی او عنوان کرد که به گونه نمایشی بسیار ساده برگزار شد. اما سال ۹۰ سایتهای خبری مدعی شدند که پسر احمدی نژاد همراه با همسرش در پردیس بین المللی دانشگاه شریف در جزیره تفریحی کیش در حال ادامه تحصیل در مقطع دکترا است. پس از پیگیریهای انجام شده معلوم شد که هزینه تحصیل تمامی رشته های دکترا در واحد کیش دانشگاه شریف نزدیک به ۲۰ میلیون تومان در هر ترم است. البته موضوع فقط هزینه بیست میلیونی تحصیل او نبود، بلکه محل اقامت وی در کیش نیز بحث و جدل بسیار زیادی را به راه انداخت. گفته می شد که محل سکونت مهدی احمدی نژاد در برجی در یکی از بهترین مکانهای جزیره کیش بوده و در همین برج نیز دو واحد برای همراهان پسر رییس جمهور تهیه شده است. شرکتی که محل زندگی مهدی احمدی نژاد را تهیه دیده، از بزرگترین مووسسات و پیمانکاران جزیره کیش است." این سایت در ادامه به مریم فریدون، دختر حسین فریدون (برادر رییس جمهور ایران) اشاره کرده و درباره سوابق حسین فریدون نوشته است: "او از ابتدا از حامیان انقلاب اسلامی بوده است. حسین فریدون از مسوولان حفاظت خمینی در زمان بازگشت وی به ایران در سال ۱۳۵۷ بود. فریدون سپس استاندار شد و هشت سال هم سفیر جمهوری اسلامی در مالزی بود و بعدها به هیات نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان ملل پیوست و اکنون مشاور برادرش یعنی رییس‌ جمهور است." بیزینس اینسایدر خبر داده: "مریم، دختر حسین فریدون، دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه کلمبیای آمریکا بوده و پس از آن با دریافت بورس تحصیلی موسوم به "لرد دارندورف" (Lord Dahrendorf جامعه‌ شناس انگلیسی- آلمانی ۱۹۲۹-۲۰۰۹) توانسته در کالج مشهور مدرسه اقتصاد لندن London School of Economics مشغول به تحصیل شود. این بورس، در قالب بورسیه ‌های "دویچه بانک" آلمان (Deutsche Bank) به دانشجویان کشورهای در حال توسعه و نوظهور به مریم فریدون داده شده است. هدف از اعطای این بورس تحصیلی کمک به دانشجویان نیازمند کشورهای در حال توسعه است و اعطای آن به دختر برادر رییس‌ جمهور ایران که وضع مالی مناسبی دارد، تعجب‌ برانگیز است. مریم فریدون همزمان در شعبه لندن دویچه بانک مشغول به کار هم شده است. سجاد خوشرو، شوهر مریم فریدون، هم پسر غلامعلی خوشرو (سفیر جدید جمهوری اسلامی در سوییس) است که هم اکنون در دانشگاه آکسفورد در مقطع دکترا مشغول به تحصیل است." بیزینس اینسایدر همچنین می نویسد: "مهدی ظریف، فرزند وزیر خارجه جمهوری اسلامی و احمد عراقچی، برادرزاده معاون وی، نیز در دانشگاه نیویورک تحصیل کرده‌ اند. مهدی ظریف بیش از یک دهه در آمریکا زندگی کرده و در شرکتهای فضایی و مخابراتی مشغول به کار بوده، اما در سال ۲۰۱۳ به ایران بازگشته است. این سایت آمریکایی معتقد است مهدی ظریف پس از بازگشت به ایران، درباره سوابق کاری ‌اش در آمریکا اغراق کرده و در حالی که مدعی است برای شرکت معتبر "ورایزن" Verizon کار می ‌کرده، اما این شرکت اعلام کرده که او برای یکی از پیمانکاران این شرکت کار می‌ کرده است و نه خود این شرکت. احمد عراقچی پسر عباس عراقچی، نیز پس از سالها زندگی در پاریس و نیویورک به تهران بازگشته است." یک جفتک اندازی دیگر و واکنشهای داخلی روزنامه "شرق" در یادداشتی با عنوان "پس ‌لرزه ‌های ماجرای ژن خوب" درباره اظهارات وقیحانه فرزندان دو چهره اصلاح طلب نوشته است: "انتشار مصاحبه حمید رضا عارف، پسر معاون اول دولت اصلاحات، حاشیه‌ ساز شد و درست زمانی که انتظار می‌ رفت این حاشیه کم ‌کم از مرکز توجه كاربران شبكه‌ های اجتماعی به حاشیه برگردد، اظهارات مصطفی، پسر عبدالواحد موسوی‌ لاری (وزیر کشور خاتمی)، دوباره آتش را روشن کرد. مصطفی موسوی‌ لاری در واکنش به انتقادات گسترده تویتری نسبت به اظهارات حمید رضا عارف، در صفحه اینستاگرام با نقل سکانسی از کارتون "شیر شاه" نوشت: کفتارها چند گاو وحشی را می‌ ترسانند و ناگهان تمام گاوها شروع به دویدن می ‌کنند. این در حالی است که اکثر گاوها اصلا نمی ‌دانند موضوع از چه قرار است، یعنی نمی ‌دانند از چه می‌ گریزند و حال به کدام هدف می ‌دوند. فقط همراه با بقیه می ‌دوند و در این میان شاه محبوب خود را می ‌کشند. موجهای توییتری که این روزها شکل می ‌گیرد، عجیب آدم را به یاد این سکانس می‌ اندازد." این روزنامه نوشته است که اظهارات مصطفی موسوی ‌لاری "نمی ‌توانست از سوی افکار عمومی بی ‌ارتباط با موج انتقادی روزهای اخیر به ‌حرفهای حمید رضا، پسر محمدرضا عارف، دیده شود. حتی اگر او بی ‌غرض و فقط جهت نهیبی برای فروکاستن از انتقادات چنین مطلبی را منتشر کرده باشد، استفاده از توصیفهایی چون کفتار، شیر و گاو در کنار بحث ‌خون و ژن ‌خوب که حمید رضا عارف مطرح کرده بود، یادآوری دید برتری نژادی ‌ای شده که فرزندان مسوولان در توجیه موفقیتهای خود شروع به استفاده از آنها کرده اند." جعفر گلابی، روزنامه نگار، هم در یادداشتی در روزنامه قانون با تیتر "آقازاده ‌های خون خوب و ژن برتر" نوشته است: "اگر سخنان آقازاده آقای عارف، یک جمله مفرده و ناشی از ناآگاهی و احساسی زودگذر بود، اعتنایی طلب نمی کرد و باید از آن به سلامی عبور می‌ کردیم. ولی متاسفانه این ذهنیت، افزون بر آنکه زمینه دارد دارای گستردگی و اثربخشی و تصمیم سازی نیز هست. وی به صراحت معتقد به خون خوب و ژن برتر و اصالت خانوادگی و استعداد فوق العاده است که ذاتا امثال او را برتر از دیگران می کند و به ناچار، انسان برتر، امتیازات برتر نیز باید داشته باشد." یادداشت نویس روزنامه قانون نوشته: "واقعیت تلخ آن است که ما با نسلی از آقازاده ‌ها و فرزندان مسوولان و متمکنان و شخصیتها و ثروتمندان سروکار داریم که تنها بعضی از آنها از طریق جدیت والدین از مردم کوچه بازار جدا نشده اند و احساس تافته جدا بافته را ندارند. وقتی صورت مساله تا "ژن خوب و بد و برتر" امتداد پیدا می کند، باید احساس خطر کرد و از فکر نژاد پرستی ترسید." این روزنامه اعلام خطر کرده: "شاید اگر چنین ذهنیتی در جامعه ما نزد از ما بهتران زمینه و رواج نداشت، شاهد این همه تبعیض و فاصله وحشتناک طبقاتی نبودیم. کاش احساس خطر از این معنا در میان نخبگان جامعه پدید آید و تا فرصت باقی است، به درمان این فکرها و ذهنیتها همت کنند." کلاس تقویتی زیست شناسی و جامعه شناسی جهت افزایش سواد آن دسته از بچه مستعدهای پرمدعا این حقیقت علمی بیان می گردد که ژنها تنها مولکولهای غول پیکری متشکل از میلیونها واحد بازهای آلی هستند که ترتیب و توالی این واحدها بر اساس قوانین ریاضی احتمالات، ویژگیهای ساختمانی ژنها و عملکرد پروتیینهای ساخته شده از روی آنها را در موجود زنده تعیین می کند، برای مثال نقش آنزیمی یا هورمونی یا ساختمانی این پروتیینها. ژنوم هر موجود زنده - از تک یاخته تا انسان - ساختار ژنتیکی عظیم و پیچیده ای ست که طی میلیونها سال دگرگونی و شکل گیری، تحول و تکامل گونه ها را رقم زده است؛ امری که توسط مطالعات گونه شناسی داروین در نظریه "انتخاب طبیعی و تکامل" عنوان شد و به وسیله زیست شناسان بعد از وی به اثبات رسید. بر این اساس و بر پایه شواهد دیرین شناسی و مطالعه گروههای خونی و کروموزومهای جنسی، مابین انواع گونه ها و نژادها و جنسیتها تنها "تفاوت" وجود دارد و چیزی به نام برتری و برگزیدگی خونی، نژادی و جنسیتی وجود خارجی ندارد؛ حقیقتی که به مذاق ایدئولوژیک پسند این جوانان نیک ژن و بابا جانهای متدین و انقلابی شان چندان خوش نمی آید! "موفقیت" هم واژه ای گمراه کننده است که با وجود وابستگی تمام به فاکتورهای اقتصادی و اجتماعی، به غلط و فریبکارانه امری شخصی و وابسته به تواناییها و پتانسیلهای فردی شناخته می شود و ناگزیر مورد سوواستفاده فراوان قرار می گیرد. طبقات محروم و بی حقوق فاقد توانایی و شایستگی پیشرفت تعریف می شوند و ناگزیر فرودست می مانند و صاحبان رانت و رابطه، واجد استعداد و تواناییهای فوق العاده تبلیغ شده و مستحق اربابی بر خلق. این اربابان خود خوانده نمی توانند یا نمی خواهند بپذیرند که میلیونها کودک و زن دچار سووتغذیه، میلیونها کودک کار و خیابان محروم از تحصیل و تفریح، میلیونها معتاد، خانواده از هم پاشیده، بی سرپرست یا بد سرپرست و میلیونها بیکار و مهاجر، چهره ایران به شدت طبقاتی شده امروز را ترسیم می کنند که ثمره دهها سال دست اندازی اختاپوس وار پدران شان بر منابع کشور و حضور انگل وار خودشان در مناسبات اقتصادی کثیف و غیر قانونی رایج در نظام جمهوری اسلامی است و نه محصول بی استعدادی و بد ژنی این توده های محروم. درسی از یک رمان رمان "پدران و پسران" اثر کلاسیک جاودانه ایوان تورگنیف، تصویری واقعی از تضاد آداب و سنن با علم و مدرنیته، تضاد فئودالیسم با بورژوازی صنعتی و سوسیالیسم مترقی، تضاد کارگر و کارفرما، و تضاد زنان و مردان (از بعد تبعیض جنسیتی) ترسیم می کند و برخورد و رویارویی دو نسل پیاپی، زوال تدریجی دنیای کهن و برآمدن انقلاب اجتماعی را در روسیه قرن ۱۹ نوید می دهد. در گروتسک* جمهوری اسلامی اما، در دو نسل بانی و برآمده "نظام"، تعارضی جز در فنوتیپ** و فرمهای ظاهری مقتضی زمان نمی بینیم. نسل برآمده با وجود همه امکانات به ظاهر مدرن رفاهی، جغرافیایی، اقتصادی و تحصیلی، نگاهی متفاوت با نسل بانی از لحاظ بشر دوستی، جهان اندیشی و صلح ندارد، بلکه بر عکس، برای حفظ وضع موجود و حفظ دستاوردهای غاصبانه پدران خود، به نمایش رفتارهای محافظه کارانه و حتی ارتجاعی دست می زند. استقبال عجیب این پسران از مناسک مذهبی حج، کربلا، زیارت عاشورا و دعای کمیل، افتخار به بسیجی بودن، سنگ مدافعان حرم را به سینه زدن، همگی نشانگان روشنی هستند که توهم تضاد دو نسل را زایل می کنند و جلو افتادن پسران از پدران را در جفتک اندازی و ماجراجوییهای داخلی، منطقه ای و جهانی را به رخ می کشند.