Monday, December 4, 2017

میراث درویشیان.........اکبر معصوم بیگی.

میراث درویشیان Akbar Masoumbaigi·den 2 december 2017 عصر پنج شنبه داشتم متن سخنان کوتاهی را می ­نوشتم که بنا بود در مجلس بزرگداشت دوست از دست رفته ام علی اشرف درویشیان قرائت کنم که خبردار شدم نیروهای امنیتی با هیئت مدیره­ ی برجی که قرار بود مراسم بزرگداشت در سالن اجتماعات آن برگزار شود تماس گرفته­ اند و از آنان خواسته ­اند که به برگزارکنندگان اطلاع دهند که حق ورود به ساختمان را ندارند. لغو مراسم به دستور نیروهای امنیتی دور از انتظار نبود. گرچه متولی و دعوت کننده­ ی مراسم خانواده­ ی درویشیان بود اما یاران درویشیان در کانون نویسندگان ایران، باز هم به درخواست خانواده ­ی درویشیان، تدارک کننده و مجری برنامه­ ی مفصل بزرگداشت بودند، و جمع این دو بی­ گمان به مذاق حاکمیت تمامت خواهی خوش نمی­ آید که دشمن آشتی ناپذیر آزادگی و استقلال و ناوابستگی انجمن­ ها، اتحادیه ها، حزب­ ها و حتّی افرادی است که می­ خواهند مستقل باشند و گردن به یوغ بردگی و بندگی خفت بار قدرت حاکم نگذارند. شک ندارم که روزی همان مردمی که پیکر درویشیان و شاملو و... را با آن شکوه و حشمت کم مانند بر دوش خود حمل کردند و مراسم "سوگواری" را به جشن شادی و آزادی مبدل کردند، شکوهمندترین مراسم ها را درفضایی آزاد برگزار خواهند کرد. آن چه درپی می ­آید فشرده ی متنی است که قرار بود در مراسم بزرگداشت علی اشرف درویشیان در روز جمعه 10 آذر ماه ایراد شود. متن کامل این سخنرانی را در فرصت دیگری در همین صفحه می­ گذارم. دوستان و همراهان، دوستداران علی اشرف درویشیان، سلام! پیش از آغاز سخن جا دارد یادی بکنم از "بعضی نفرات" که به قول نیمای بزرگ یادشان "روشن­ مان می­ دارند": یاد سعید سلطانپور، احمد میرعلایی، غفار حسینی و خاصه یاد دو ستم کُشته­ ی ماه آذر، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده. من در برخی جا­ها ازکار و بار ادبی علی اشرف درویشیان سخن گفته­ ام و یحتمل در آینده باز هم سخن خواهم گفت اما امروز قصد دارم چند کلمه­ ای درباره­ ی جایگاه او در کانون نویسندگان ایران، میراث او برای ما کانونیان و به این موضوع بپردازم که علی اشرف درویشیان چگونه کانونی می­ خواست. شک نیست که این معنی را به حکم همکاری نزدیک و همدلی و هم ­سخنی­ های مستمرم با او در کانون ازسیره و روش او استنتاج خواهم کرد. علی اشرفی که من شناختم، با همه­ ی دل­بستگی­ اش به کانون نویسندگان ایران، برای او نفس وجود کانون و مرکزی از جمع نویسندگان اهمیتی نداشت. آنچه او می­ خواست کانونی از نویسندگان مستقل بود که تا تحقق کامل همه­ ی خواست­ های آزادی­ خواهانه­ ی نخستین پایه­ گذاران کانون هم­ چنان بر پیمان خود استوار بماند و در هیچ وضع و حالی بر سر اصول آزادی­ خواهانه­ ی خود تن به معامله ندهد: اصل تعهد به آزادی برای همه، تعهد به حفظ و گسترش بی­ وقفه­ ی آزادی بیان، پیکار بی­ امان با سانسور و پابندی بی­ قید و شرط و تامّ و تمام به حفظ استقلال کانون از قدرت. وقتی از قدرت سخن می­ گویم به مفهومی مجرد نظر ندارم. سخن از مفهوم مشخص و عینی و ملموس قدرت است. در کتاب ­های درسی قدیم (چه بسا قدیم ­تر از سنّ و سال خود من) داستانی آمده بود ازدو خواهر به نام های زیور و خاور که عروسکی برای بازی داشتند. تا وقتی دو خواهر با هم خوب بودند اعتنایی به عروسک غریب افتاده نمی­ کردند، سهل است گاه با لگد او را به گوشه ­ای پرتاب می­ کردند.اما همین­ که تهِ خیارشان تلخ می ­شد بر سر تصاحب عروسک به جان هم می ­افتادند و این میان یکی دست عروسک را می­ کشید و دیگری پای او را. جنگ که مغلوبه می­ شد یک ­باره سر اورا می­ کَندند. علی اشرف درویشیان کانون نویسندگان ایران را عروسک زیور و خاور جناح­ های حاکم و محکوم حکومتی نمی­ خواست. در نظر علی اشرف استقلال تامّ و تمام کانون، دفاع بی­ قید و شرط از آزادی بیان بی­ هیچ حصر و استثنا برای همگان، اصل مصالحه ناپذیری بود که یاران ما جان در سر آن کرده بودند. علی اشرف اهل "سانسور حدّاقلی" هم نبود که کاسه­ ی گدایی جلوِ این جناح و آن جناح بگیرد و از حاکمان بخواهد نویسنده را با ملایمت بیش­تری سلاخی کنند. در عین حال که همواره تاکید می­ کرد که اصل حفظ استقلال کانون از قدرت و بازی های جناح­ های قدرت حاکم، شامل حزب­ ها، سازمان­ ها، دسته­ ها و نهادهای سیاسی هم می­ شود. علی اشرف همواره بر این اصل پا می­ فشرد که یگانه ملاک و راهنمای عمل کانون نویسندگان ایران منشور آزادی­ خواهی و سپس اساسنامه­ ی آن است. گذشته از این، اگر احیاناً علی اشرف درویشیان را فقط نویسنده­ ی محبوب "از این ولایت"، "آبشوران"، "قصه­ های بند"، "سلول 18"، " سال ­های ابری" و "دُرشتی" بدانیم سخت به بیراهه رفته­ ایم که کم نیستند نویسندگان چیره دست و پُرخواننده ­ای در ایران و جهان که یا به خَلاب فاشیسم و تاریکی و دشمن خویی با انسان افتاده اند یا سر در گریبان دارند و اعتنایی به سیاهی اطراف­ شان ندارند. آن چه علی اشرف را از همگنانش متمایز می­ سازد این است که او با آن چه در جهان پیرامون ­اش می­ گذرد بیگانه نیست. علی اشرف درویشیان به­ حق نمونه­ ی ­اعلای "نویسنده-روشنفکر" است و میراث او برای کانونِ ما نویسندگان مسقل، پا فشردن بر اصل ناوابستگیِ نویسنده به قدرت و دفاع از حق مردم برای داشتن جهانی است که هیچ­ کس گزمه­ ی دیگری نباشد، جهانی که آزادی آرزویی نباشد که حسرت دستیابی بدان را به گور می­ بریم، هوایی باشد که در آن دم می زنیم.

No comments:

Post a Comment