Monday, June 25, 2018

مــوتــور اپــوزیــســیــون بــر روی گــاری ِ پــوزیــســیــون.....امیر کارگر.

مــوتــور اپــوزیــســیــون بــر روی گــاری ِ پــوزیــســیــون
( این مطلب در تاریخ 20 اپریل 2013 در سایت آفتابکاران منتشر گردید. )
سرکوب در داخل و صدور تروریسم به خارج ،دو عامل اصلی در بقای حکومت اسلامی حاکم بر ایران می باشد .
در طول عمر ننگین این حکومت ،استعمار برای حفظ این نظام در مقابل این دو عامل با سکوت و مماشات ، زمینه های این بقاء را فراهم ساخته است.
حال که رژیم مذهبی حاکم بر ایران بدلیل تضادهای لاعلاج ،جدال باندهای درونی و بحرانهای خارجی با شتاب فوق العاده ای در سراشیبی سقوط و سرنگونی قرار گرفته است ، حفظ و بقاء این نظام با توجه به ضعف در فرماندهی ( ولی فقیه ) و عدم فرمانبری ، بشیوۀ گذشته امکان پذیر نیست .بنابراین هم ارتجاع در داخل و هم استعمار در خارج بایستی حرکتی هماهنگ ، برای خرید عمر بیشتری و چپاول و غارت افزونتری به پیش ببرند.
ساده لوحانه است اگر تصور کنیم که آنچه در شرایط فعلی بلحاظ داخلی و خارجی رخ میدهد ، نتیجۀ ناگهانی این شرایط می باشد. همانطوریکه قرار گرفتن رژیم در موقعیت سرنگونی حاصل ذره ذره تلاشها و مبارزات مردم ایران و مقاومت خونینشان در طول این سالها می باشد، متقابلاً هر حرکت و توطئه ارتجاعی و استعماری نیز، از قبل با توجه به قرار گرفتن در این وضعیت برنامه ریزی وتدارک دیده شده است.
یکی از شیوه های مرسوم بین دیکتاتورها ساختن اپوزیسیون و مخالف از درون خود ، صرفاً برای مقابله با اپوزیسیون واقعی و یا نفوذ در بین مخالفان و به انحراف کشاندن مبارزه آنان می باشد.جمهوری اسلامی در این زمینه ید طولانی و تجربه و تخصص زیادی دارد.
بعد از تولید گله ای مخالف از درون مأموران و مسئولان وزارت اطلاعات سابق تحت نام زندانیان اصلاح طلب و دگراندیش با سوابق چندین ماهه ی شکنجه و اعتصاب غذا و .... و بعد آزاد کردن آنها و فرستادنشان به خارج کشور بعنوان اپوزیسیون ، بایستی برای ایز گم کردن ، پروسۀ اپوزیسیون سازی بی خاصیت ترین عناصر غیر خودی نیز در دستور کار قرار می گرفت که در این رابطه رضــا پــهــلــوی فرزند دیکتاتور سابق ایران یکی از بهترین آلترناتیوها بشمار میرفت.
رضا پهلوی و مادرش فرح دیبا که بعد از فرار شاه و در ادامۀ آن، مرگ این دیکتاتور عملاً از صحنه سیاسی ایران حذف شده بودند و بدنبال یک زندگی مرفه و خوشگذرانیهای سلطنتی و معاملات و خرید و فروش سهام به زندگی عادی خود ادامه میداند ،با شرط و شروطهایی از جانب جناحهای حکومتی به همکاری دعوت شدند.
از آنجائیکه فرح دیبا در دوران جوانی بعنوان مخالف شاه ( هوادار حزب خائن توده ) به عشق خود خیانت کرد و درست چند هفته قبل از ازدواج با نامزدش ، خود را به دشمنش یعنی محمد رضا پهلوی برای رسیدن به یک زندگی سلطنتی فروخت و همسر شاه شد ، بنابراین با سرمشق قرار دادن خود برای رضا پهلوی ،راه را برای همکاری با دشمن مهیا کرد.
چندین سال قبل در دیدار سید حسین خمینی نوه خمینی جنایتکار ، همراه با عده ای از عناصر وزارت اطلاعات با رضا پهلوی ، بنیانگذاری یک شورا و یا جبهه تحت نام اپوزیسیون به رهبری رضا پهلوی مشروط بر اینکه او دست از ادعای پادشاهی بردارد ضروری دانسته شد ، بطوریکه پس از این توافق رضا پهلوی سربرگ نامه های رسمی خود را تغییر داد و در هنگام امضاء از آوردن پیشوند و پسوندهای پرطمطراق قبلی صرفنظر کرد . او حتی در مصاحبه های مختلف بویژه با روزنامه فوکوس در آلمان اعلام کرد « من هیچ گاه نگفتم که شاهزاده و یا وارث حکومت هستم بلکه این کار را به عهده مردم ایران گذاشته ام » ؟!
لازم به یادآوریست که نوه خمینی بدلیل رابطه نزدیکش با اکبررفسنجانی برای ارتباط و برقراری رابطه با خانواده پهلوی انتخاب شده بود .
در همین راستا بنابه گزارش یک خبرنگار فرانسوی ملاقاتی بین کاملیا انتخابی فرد ( خبرنگار سابق روزنامه‌های همشهری، آفتابگردان و « زن » به مدیریت فائزه رفسنجانی) به نمایندگی از فائزه رفسنجانی در مراسم سالگرد در گذشت دیکتاتور سابق ایران در قاهره صورت گرفت که این زن حامل پیام و هدایای ارزنده ای از جانب فائزه رفسنجانی برای فرح دیبا بوده است . بدنبال این دیدار و برقراری رابطه، فرح دیبا نیز در گفتگویی از کوششهای فائزه رفسنجانی برای بهبود وضعیت زنان در ایران قدر دانی کرد که بعنوان پیام نوروزی فرح دیبا در تاریخ 3 آوریل 1999 توسط فائزه رفسنجانی در روزنامه زن چاپ شد.
اما تأسیس شورای ملی ایرانیان با چه هدفی پایه گذاری شد ؟
هم رژیم و هم طرفداران نظام پادشاهی بخوبی میدانند که رضا پهلوی ظرفیت ، کشش و دانش یک فرد کار کشته سیاسی را ندارد تا چه رسد که بتواند بعنوان سخنگوی اپوزیسیون در صحنه بین المللی و یا داخلی ظاهر شود. همانگونه که پایه های حاکمیت آخوندی بر قشر بسیجی و ساوامایی بنا شده است ، پایه های نظام
سلطنت پهلوی نیز با اتکاء به قشر لمپن و ناهنجارطلب جامعه همچون شعبان بی مخها و ساواک بنا گردیده بود . این حقیقت از شیوه زندگی کردن ، بکارگیری ادبیات ، رفتارهای اجتماعی ، پایبند نبودن به کوچکترین پرنسیپهای انسانی ، دروغ سازی و تفرقه پراکنی ، در بین طرفداران و اعضای هر دو قشر بر هیچکس پوشیده نیست. بنابراین تنها رسالت و نقش شورای ضد ملی دست ساز رفسنجانی و رضا پهلوی بخصوص با توجه به ارتباط تنگاتنگ او با عوامل وزارت اطلاعات ، به انحراف کشاندن انرژی بخشی از مردم و مقابله کردن با اپوزیسیون و مخالفان جدی جمهوری اسلامی است .
گواه این حقیقت ایجاد فضای شیطان سازی از اپوزیسیون و لجن پراکنی بر علیه مقاومت ایران توسط اعضای آن بدستور مستقیم وزارت اطلاعات و شخص رفسنجانی می باشد.
نتیجه اینکه اپوزیسیون شدن نه در شعر و شعار عده ای و تبلیغات دستگاههای ارتجاعی و استعماری حول آن ، بلکه تنها در میدان عمل به اثبات خواهد رسید . پس در این میدان عمل است که بزودی بادکنک « اکبر و رضا شاهی » خواهد ترکید و خواهیم دید که هرگز نمیتوان گـــــــار ی ِ پوزیسیون رژیم یعنی شورای ضد ملی ولایت سلطنتی را مجهز به موتور همیشه روشن و پر قدرت و پرشتاب اپوزیسیون کرد . سوخت موتور اپوزیسیونی که بایستی این رژیم را سرنگون کند خــــــــــون صادقترین و پاکترین مبارزان و آزادیخواهان است . خانمها و آقایان شیخ – شاهی شما این کاره نیستید ، مزاحم مردم ایران نشوید !
امیر کارگر.

No comments:

Post a Comment